نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

سراب "غیر"!


دعای "خاب الوافدون" در ماه رجب ، از اساس و ریشه ، هر گونه غیریت را نفی میکند و بیانگر توحید خالص است! و اتفاقا " راه نجات" دقیقا همین است.به هر میزان که به "غیر"تکیه میکنی بهمان میزان ناکام میمانی!  هرچند همیشه در بحث های فلسفی میخوانی که "غیر" وجود و تحققی ندارد اما به زندگی عادی که وارد میشوی گویا همواره غیر میبینی! چرا که در اینجا چشمانت خطا میکند و "سراب" را آب میپندارد! و این اثر دوری از نور و پیچیده شدن در تاریکیهای شب دنیاست! حقیقت اینست که توهمات ظلمانی دنیا اجازه نمیدهد از قبرهای تاریک خارج شده و نور را مشاهده کنیم.در آیه 39 سوره نور میفرماید: والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الظمآن ماء حتی اذا جاءه لم یجده شییا! اعمال کافر مانند سراب در زمین هموار است که تشنه آن را آب میپندارد ولی وقتی بآن میرسد میبیند که سرابی بیش نبود!  ....جالب اینجاست که همه کدورت و گرفتگی دل هم مربوط به همین توهم " غیر" است.کاش در این ماه رجب بتوانیم در " آب " توحید  غسل کرده و از "سراب غیر " رها شده و به " صفای دل" نایل شویم!

اگربه آب ریاضت برآوری غسلی

همه کدورت دل را صفا توانی کرد

زمنزل هوسات ار دوگام پیش نهی

نزول در حرم کبریا توانی کرد!

@namazesobh

آرایش گناه


خداوند در آیه 48 سوره انفال یکی از راهکارهای شیطان را نشان میدهد و آن زینت دادن و آرایش گناه بشکل زیباست! : واذ زین لهم الشیطان اعمالهم... واین راهکار عمده ای است که اگر دقت کنیم در همه جا بکاربرده میشود.گناه ذاتا زشت و کریه است اما میتوان پوششی زیبا برایش درست کرد و با عناوین جذاب آنرا براحتی به خورد افراد مسلمان داد! و اینچنین است که براحتی دروغ ها و تهمتها درقالب اطلاعات و روشنگری و ....تزیین داده میشود و نقل محفل  کسانی میشود که واقعا نمیخواسته اند دروغ پراکنی کنند ولی بااین حربه شیطانی براحتی این کار را انجام میدهند! نکته روانی قضیه هم اینجاست که وقتی انسان موضعی را اتخاذ میکند ووارد کارزار عملی میشود یک نوع دلبستگی به کار و مواضع خودش پیدا میکند که بازگشت از آن دشواراست.و این اتفاق بخصوص برای کسانی که جوان هستند و احساسات شدیدتری دارند بسیار رخ میدهد.مراقب باشیم که مبنای حرکت های بظاهر دینی ما اطلاعات نادرست و دروغ های ساخته شده نباشد.

ایمان گوهر ارزشمندی است که براحتی با گناهانی مانند دروغ و تهمت و افترا و...ازبین میرود.این گوهر ارزشمند نیازمند مراقبت همیشگی است.منتهی باید مراقب بود که دروغ با پوشش ها و آراسته و دقیقا با همان عناوینی که برای ما ارزشمند است به سراغ ما میآید! فریب این ظواهر رانخوریم!

اگرخواهی که گردی بنده خاص

مهیاشوبرای صدق و اخلاص

زنو هرلحظه ایمان تازه گردان

مسلمان شو مسلمان شو مسلمان!

@namazesobh


خلوت دل


بسیاری از اوقات میپرسند که چه کاری انجام بدهیم تا بخدا نزدیک تر شویم؟ بنظرمیرسد یکی از بهترین پاسخ ها این است که "هیچ"کار!  شاید در آغاز تعجب برانگیز باشد  ولی اندکی تامل مساله را روشن میکند.برای آنکه آینه بتواند نور را در خود منعکس کند باید شفاف و صیقلی باشد.انسان هم زمانی آینه جلوه الهی میشود که همه تعینات را از خود دور کند وهیچ کدورت و نقطه سیاهی دراو باقی نماند.نقاط سیاه وجود همان تلاش هایی است که برای اثبات خودش انجام میدهد تا سری در میان سرها بیرون بیاورد! و همه اختلافات و درگیریها و منیت ها و ...از همین جا پیدا میشود.از همین جاست که میبینی حتی کلمات قرآن هم ابزار برتری طلبی واقع میشود.اما وقتی وجود خودت را از همه این سیاهی ها پاک کردی و آینه دل شفاف شد خودبخود نور حق از آن منعکس میشود.پس بیش از آنکه نیاز به نقاشی در وجود خود داشته باشیم نیاز به پاکسازی داریم! بیش از آنکه قلم در دست ما باشد باید پاک کن بدست بگیریم! والبته این پاک کن هم جنسش باز "معرفت" است! با تامل و تفکر است که میتوان باین نقطه رسید که هیچ قدرت موثری جز او در عالم نیست.وقتی این حقیقت را باهمه وجود درک کردی معنایش آنستکه وجودت از همه سیاهی ها پاک شده است!  و این است معنای دعاهایی که در ماه رجب میخوانیم : خاب الوافدون علی غیرک! بهر اندازه که توهم کردی غیر اثری دارد بهمان اندازه سیاهی وجودت را پاک نکرده ای...تو باید در معرفت به جایی برسی که هیچ موثری را جزاو نبینی...واین همان " سلوک عقلانی" است.

وجود تو همه خاراست و خاشاک

برون انداز اکنون  جمله را پاک

موانع تا نگردانی زخود دور

درون خانه دل نایدت "نور"

@namazesobh


بازهم معرفت


در مسایل مربوط به انسان از هر کجا که شروع کنیم در نهایت باز هم به "معرفت" میرسیم.همه موانع حرکت به موانع بر سرراه معرفت برمیگردد و همه عوامل حرکت هم به همان مربوط است.اساسا رشد آدمی در معرفت اوست و مابقی فعالیتها مقدمه ای برای رسیدن به آن است.جالب اینجاست که تصویری که در دین از مرگ ارایه میشود هم دقیقا نشان دهنده همین حقیقت است.مرگ رهایی روح از قفس بدن است.پس کاملا پیداست که بدن برای بخشی از حرکت انسان طراحی شده که در ادامه راه از او جدا میشود.پس آنچه مهم است رشد آگاهی و معرفت آدمی است.لکن این معرفت، مشتی اطلاعات ذهنی نیست که پس از چندصباحی هم فراموش میشود.این معرفت حقایقی است که باهمه وجود خودش آن را یافته است و فراموش شدنی نیست!  همان حقایقی که بشکل انرژی میان آدمها تبادل میشود! کسانی که به گوشه ای از این آگاهی دست می یابند وجودشان برای دیگران انرژی بخش است! و رشد آدمی دقیقا در همین نوع حرکت اوست.به میزانی که آدمی وارد در این مسیر میسود به همان میزان از مسیرهای انحرافی وناصواب دور میشود.او باهمه وجودش درک میکند که تنها با صداقت و درستی و عشق و ایثار وگذشت و....میتواند دراین مسیر بجلو برود! و البته که چنین معرفتی نه فراموش شدنی است و نه کنارگذاشتنی! و اعمال عبادی هم برای رسیدن به چنین رشد وحرکتی است.وقتی "نماز" چنین رشد ومعرفتی به انسان ببخشد آنگاه همه زندگیش "نماز" میشود!

خوشا آنان که دایم در نمازند

به حمد و قل هوا..کارشان بی !

@namazesobh