خداحافظی

  یامقصود..

سفری در پیش است..

لیک این سفر بارقه هایی دارد..از جنس دگر..

سفری کو نامش ..خود نمایانگر قصد است..ولذا .. قاصدی باید..که پای در این راه گذارد..

و نمیدانم من ..که آیا این لیاقت دارم ..که بگویم..من قصد خدا را دارم!! ..

اما ..همین نام ..چقدر برایم شیرین است.. دوستش دارم..بسیار..قاصد طریق او بودن را...

و از او میخواهم..که خودش لطف کند ..به چنین بنده بی نام و نشانی..

حالتی را که خودش میخواهد..

.........................................

..........................................

این بار قلم را رها کردم..تا چند سطری هر چه دلش میخواهد بنویسد..!

اگر لیاقتی باشد عازم سفر حج تمتع هستم..برای اولین بار.. نمیدانم بهره ای خواهم داشت یانه؟ ولی از خودش تقاضا کرده ام که همچنان که توفیق اصل سفر را عنایت فرموده...در ادامه راه هم خودش عنایت کند..

احساس میکنم باید سفری متفاوت باشد..هم از جهت کمیت و هم کیفیت..و فرصتهای نابی را بهمراه داشته باشد...انشاا..

طبیعتا بجزدو سه روز اینده..در طول یکماه و اندی که طول سفر هست نخواهم توانست مرتبط با این خانه باشم ... و از همینجا از دوستان این خانه مجازی! نیز حلالیت طلبیده و میخواهم از دعای خیرشان محرومم نفرمایند... 

سخن نور

یا نورا فوق کل نور

با تبریک ولادت باسعادت امام رضا علیه السلام...

کلامی نورانی از آن حضرت را تقدیم میکنم...

عقل شخص مسلمان کامل نیست مگر اینکه ده خصلت را داشته باشد:

از او امید خیر باشد

از بدی او در امان باشند

خیر اندک دیگری را بسیار شمارد و خیر بسیار خود را کم..

هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود

در عمر خود از دانش طلبی خسته نشود

فقر در راه خدا از توانگری محبوبترش باشد

خواری در راه خدا از عزت با دشمن خدا برایش محبوبتر باشد

گمنامی را بر شهرت ترجیح دهد..

......و احدی را ننگرد جز اینکه بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است!