نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

رانت ممنوع!


یکی از نکات زیبا در موضوع تقرب بدستگاه الهی اینست که برخلاف سیستم های دنیوی که معمولا از پدیده رانت رنج میبرند و همیشه کسانی و گروههایی وجود دارند که فوق سوال و جواب بوده و بدون داشتن هیچ شایستگی از جایگاه خاص برخوردارند!  درگاه الهی مبرای از چنین پدیده شومی است! و یکی از دلایلی که همواره کسانی که فاقد قدرت و ثروت و رانت بودند گرد پیغمبران الهی جمع میشدند همین بود.در اینجا نه تنها از رانت خبری نیست بلکه ؛ هرکه مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند! زیرا در اینجا تنها عشق است که حکومت میکند! وچه زیباست حکومت عشق و دولت عاشقان! دراینجا هرکس که مقربتر است بیشتر فراری از مقام ومنصب است! و بیشتر درپی خدمت! دراینجا هرکس نورچشمی است مظلوم تر و رنجدیده تر است! ...........

خدایا! هرگاه که سختی پیمودن راهت درنظرم جلوه میکند شیرینی بهره مندی از نگاهت بر آن غالب میشود و میدانم که اگر این عشق را بمن ارزانی کنی همه این سختی ها رنگ میبازد!

خدایا...میدانم که سرمایه عشق تو با هیچ سرمایه ای قابل مقایسه نیست...پس ازتو آن را طلب میکنم....خدایا  استشمام بوی  دنیاطلبی  آزرده ام میسازد.شامه ام را با بوی خوش عشقت بنواز...خدایا چنان کن سرانجام کار...توخشنود باشی ومارستگار...

@namazesobh

دل نبستنی ها!


امروز نماز صبح شلوغ بود! بچه ها همتی کرده بودن و همدیگه رو بیدار کرده بودن...لذا شلوغ بود! بذهنم رسید که  این شلوغی پایدار نیست! همانطور که خلوتی روز قبل موقتی بود! پس نه دیروز جای غصه خوردن داشت ونه امروز جای شعف!....هردو موقتی است!

واین حقیقت تلخ دنیاست که اندکی دیر میفهمی! ووقتی میفهمی میبینی چه غصه های نخوردنی که خورده ای! وچه شادیهایی که بخاطر ترس از دست دادنش همیشه نگران بوده ای!  براستی دنیا جای این همه تب وتاب دارد؟

جای این همه شور و اضطراب؟ جای این همه باید ونباید؟  جای این همه غل و زنجیر! که خود بر دست و پای خود بسته ایم؟ .....

بی جهت نیست که گفته اند به هیچ چیز دنیا دل نبندید! که امر گذرا  دل بستنی نیست!  و وقتی دل نبستی همه اضطرابها و نگرانیها و استرسها ازمیان میرود....چون هرچه پیش آید برایت خوش است!....

@namazesobh

بیداری قدم نخست!


معمولا وقتی صحبت از حرکت است ومراحل آن    درقدم نخست از بیداری (یقظه) میگویند.طبیعی است که شخص در خواب هیچ کاری از او برنمیآیدوبرای انجام هرکاری در مرحله نخست بیداری شرط است.

منتهی برای بیدارشدن شخص خوابیده نیز اراده خودش لازم است وگرنه محال است بتوانید بیدارش کنید.خواب آلوده ترین آدمها وقتی صبح زود مسافر است و پرواز دارد بهرطریق ممکن و باسپردن به چندین نفر و تنظبم هشدار چندین زنگ !  و باشنیدن اولین صدا بیدار میشود.ابن نیست مگر بدلیل اینکه او قصد و اراده دارد.

قصد واراده هم زمانی پیدا میشود که شناخت و معرفت کافی باشد پس باز هم به نقطه شناخت میرسیم....

کسی که اهمبت نماز را و اهمیت فوف العاده نماز صبح و سحرخیزی را درنیافته شوق لازم برای بیداری دراو پیدا نمیشود و براحتی این نعمت ارزشمند را از دست میدهد!

وحیف است که اولین لحظه بیداری و توجه آدمی پس از مرگ باشد که پیامبر ص فرمود 

الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا

مردم خوابند وقتی بمیرند بیدار میشوند!

ولی آنوقت خیلی دیراست چون فقط حسرت است و فرصتی برای جبران نیست.ولی در دنیا هر وقت بیدار شدی فرصت برای جبران داری!

@namazesobh

ناتوانی مثل خودم!


هر چیز بجای خویش نیکوست!....از قدیم این را گفته اند که هر چیزی وقتی در جای خودش قرار گیرد ثمر و نتیجه اش معلوم میشودو گرنه همه آن استعدادها و توان ها هم از بین میرود و کاری هم از پیش نمیرود! بحث تخصص هم که این روزها داغ است به همین معناست و انصافا این سخن حقی است که عدم رعابت این نکته مهم   خلاف آشکارای تقوی است.کسی که در جایی قرار میگیرد که صلاحیتش را ندارد قبل از همه خود را فاسد میکند و کاری هم از پیش نمیبرد....حال سخن در این است که :

انسان دست نیاز به سوی چه کسی باید دراز کند؟از اشتباهات عجیب آدمی اینست که دست بدامان  موجودات ناتوانی همانند خودش میشود!..یکی از حقایقی که درقیامت آشکار میشود همین است که هیچ یک از ماسوی الله نمیتواند کمکی برای انسان باشد...پس نه در بودنشان جای دلخوشی است و نه در نبودنشان جای ناراحتی!...

اینجاست که انسان عاقل تنها دست نیاز به سوی صمد بی نیاز بلند میکند....

امام سجاد ع  در مناجات راجین میفرماید که 

ام تفقرنی الی مثلی وانا اعتصم بحبلک

خدایا  آیا مرانیازمند به مانندخودم میکنی درحالیکه من به ریسمان تو چنگ زده ام!!

 واینک در روز آغاز هفته از خداوند بزرگ میخواهیم که ما را جز به خودش به دیگری واگذار ننماید....الهی آمین

@namazesobh

ته ته دلت چیست؟


آدمی موجود پیچیده و لایه داری است! گاهی این لایه ها آنقدر زیاد میشود که خودش هم از خودش غافل میشود ..به همبن جهت است که مراقبت از نفس و محاسبه خویشتن اهمیت ویژه ای دارد.جالب اینجاست که در این میان هرچه موقعیتش در جامعه و درمیان دیگران افزایش می یابد ضرورت این مراقبت بیشتر میشود زیرا خطر غفلت افزایش می یابد یعنی این چنین نیست که داشتن مقام و موقعیتهای اجتماعی نشانه ای برای دریافت مقام انسان در نزد خداوند باشد...اگر نگوییم که خطر آفرین هم هست! 

اینجاست که صداقت باخود و باخدای خود تنها بدرد میخورد و اینکه بتواند ته ته دل خود را همیشه مراقبت کند! چون از طریق همان نیات باطنی است که میتوان خود را شناخت! ومعمولا شیطان در همانجا بساط خویش را پهن میکند!

این روزها هرچه به صحنه رقابت اجتماعی نزدیکتر میشویم واکاوی نیات فردی اهمیت بیشتری پیدا میکند.حواسمان باشد به عناوین دل خوش نکنیم...ببینیم ته ته دل ما چه خبراست؟!!

@namazesobh