نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

حیات انفسی 6

یا هادی

روز پایانی تیرماه 94 است....

و سال تحصیلی 93-94 باتمام رسید....و تا چشم باز کنیم سال تحصیلی 94-95 شروع خواهد شد..و باز تکرارتاریخ....

اما از حیات انفسی چه خبر؟...

بهترین ماهها برای این حیات یعنی ماههای رجب..شعبان و رمضان سپری شد.....ایا دیگر امیدی هست؟...

روز پایانی ماه مبارک رمضان در جمع نمازگزاران نماز صبح خوابگاه عرض کردم که هرچند این ماه شریف سپری شد اما چه جای نگرانی که خدای رمضان هست! ماه رمضان رفت اما خدای رمضان هست! که او همیشه بوده و هست...که او همیشه مراقب و محافظ ومربی و هادی بنده خودش بوده و هست ...که اصلا هرچه هست هم او بوده  و جز او چیزی نبوده....پس چه جای نگرانی است..و حیات انفسی همین است که توجه کنی که او هست...در تعطیلات هم  هست همانطور که در تحصیلات هست!..در خانه هست همچنان که در مسجد هست... ...حیات انفسی اینست که بدانی که هیچ لحظه ای تنها نیستی..و بدانی که در همه حال و در همه کارها و در همه شرایط  باید فقط از او کمک بخواهی ....یعنی اینکه هیچ بودن خودت و همه قدرتهای غیر او را دریابی..و نگرانی از هیچ چیز جز او بدل راه ندهی....یعنی اینکه حیات درونی خودت را که باو و حضور او وابسته است با هیچ چیز دیگری معاوضه نکنی...یعنی اینکه در دوراهیهای دشوار که از یکسو همه موقعیتهای دنیوی را در مخاطره میبینی و از سوی دیگر رضایت او را مشاهده میکنی  خوذ ت را بدنیا نفروشی....یعنی باورت شود که فقط در این صورت حیات و زندگی خواهی داشت....

ووقتی اینگونه اندیشیدی ..دیگر چه هراس؟ و چه ترس؟ و چه اضطرابی میتواند خود را بر تو تحمیل کند؟..زیرا او همیشه هست ..همیشه با تو هست..هروقت بخواهی کمکت میکند..از مادر بتو مهربان تر است و برهمه کار تواناست و به همه چیز اگاه.....

خدایا توانم ده که میدانم  توانم میدهی..

و مرا در طریق خودت هدایت کن...که مطمانم هدایتم میکنی...

حیات انفسی5

خدایا...میهمانی تو در حال اتمام است..ضیافتی که بهترین فرصت برای احیای دل بود..ضیافتی که بدنبال دو ماه شریف رجب و شعبان بود  و هم اکنون همه این فرصتها در حال اتمام است...خدایا...مثل همیشه احساس میکنم این فرصت هم از کفم رفت..و فقط باز هم این لطف و عنایت توست که دستگیر من است ان شاا.......خدایا در این فرصتها بمن اموختی که چگونه قدر ناملایمات و امور ناخوشایند را بدانم.اینها میتوانند نیات مرا در خالص شدن برای خودت کمک کنند .خدایا دریافتم که در مکاره حضور نامحسوس تو را ببینم و باز دریافتم که احساس این حضور چقدر برایم شیرین است.تو از رهگذر مکاره راه انس با خودت را بمن چشانیدی...از تو سپاسگزارم...خدایا میدانم که هیچگاه مرا رها نکرده و نمیکنی...فقط کافی است نشانه های تو را بدرستی دریافت کنم....کمکم کن....