نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

ظهور بی چارگی!


گاه حالاتی در زندگی برای آدمی پیدا میشود که بسیار ارزشمند است اما آدمیان قدر و ارزش آنرا نمیدانند.یکی از این حالات زمانی است که آدمی همه درهای عادی را بروی خودش بسته میبیند و احساس میکند که هیچ کسی را در این دنیا ندارد و دستش از همه کس و همه چیز کوتاه شده است! چنین شرایطی ظاهرا و برای کسانی که در ظاهر دنیا سیر میکنند حالت نامطلوبی است و حال آنکه در نگاه اهل دل بسیار حالت باارزشی است و ظهور یکی از حقایق دنیاست که در روز قیامت بر همگان مکشوف میشود و آن "بی چارگی مطلق" آدمی است! خداوند در آیه ۹ سوره طارق میفرماید: یوم تبلی السرایر فماله من قوه و لاناصر...روز قیامت اسرار عالم آشکار میشود و معلوم میشود که هیچ کس نه قدرتی دارد و نه یاوری! .. و این یکی از مهمترین حقایق عالم است .پس اگر کسی چنین حالتی را احساس کرد گویا چشمش به یکی از حقایقی که در قیامت برهمگان مکشوف میشود، در همین دنیا باز شده است! و چه نعمتی بالاتر از این! در حقیقت کسانی که در دنیا احساس قدرتی دارند و برای خودشان یاور و مددکاری تصور میکنند آنها در اشتباه و تاریکی اند!هرچند خود خبر ندارند.

خلیل آسا برو حق را طلب کن

شبی را روز و روزی را به شب کن

بگردان زین همه ای راهرو روی

همیشه " لا احب الآفلین " گوی !

@namazesobh

فقط تلاش!


یکی از نتایج اندیشه توحیدی آن است که در همه حال نتیجه تلاش را به تدبیرالهی وامیگذارد و بهمین جهت ،هیچگاه نگرانی برای او باقی نمیماند آنچه برای  موحد اهمیت دارد  تلاش  و مجاهدت خالصانه است و میدانیم که نگرانیها بیشتر مربوط به نتابج است.نتایجی که ما با علم ناقص خود میطلبیم و چه بسا که آن نتایج بمصلحت ما نیز نباشد.رضایت به داده های الهی در همینجا معنا پیدا میکند! و گرنه رضایت به آنچه خوشایند خود ما نیز بوده است که کاری ندارد! بنابراین برای کسی که بخدای حکیم ایمان دارد و میداند که بدون اذن او هیچ برگی از درختی برزمین نمیافتد ،هیچ شرایط و نتایجی ناخوشایند نیست.او اساسا به هر آنچه از ناحیه خالقش میرسد رضایت دارد و میداند که همه امور در ید قدرت اوست و همه وقایع در مقابل نگاه نافذ او قرار دارد.و اینجاست که در همه حال آرامش باطنی او برهم نمیریزد.

رضابه داده بده وز جبین گره بگشای

که بر من و تو در اختیار نگشاده است!

@namazesobh

خلوص در محبت!


در قرآن میخوانیم که مومن ،عشق بخداوند دارد.الذین آمنوااشد حبال...اما شاید به اثر این حالت تابحال توجه نکرده باشیم.محبت خالصانه چه اثری دارد؟ کافی است با چنین صحنه ای یکبار روبرو شده و آنرا تجربه کرده باشیم.وقتی شما به کسی خالصانه و بدون چشمداشت محبت میکنید، این محبت سبب رشد روحی هر دو طرف میشود! و جالب اینجاست که این خاطره هم باقی میماند.رشدو ارتقایی که در اثر مهرورزی خالص  برای طرفین حاصل میشود بی بدیل است! حال وقتی محبت به انسان محدود میتواند اینقدر منشااثر باشد قطعا ارتباط اینچنینی باخدای خالق آثاری غیر قابل توصیف خواهد داشت!بااین تفاوت که در اینجا بدلیل کامل بودن یک طرف ،اثر ارتقاییش مربوط به طرف دیگراست! اما اثر عجیب ومنحصربفردی که این عشق دارد و از هیچ راه دیگری بدست نمیآید این است که عشق بخداوند  به افعال و صفاتش هم تسری می یابد .یعنی مومن به همه آثار و افعال الهی هم عشق میورزد.گویا وجودش یکپارچه عشق و شفقت و مهربانی است . عشقی خالص و بدون چشمداشت! وبراستی اگر چنین حالتی در جامعه ایمانی جریان داشته باشد آیا بهانه ای برای کدورت و دشمنی باقی میماند؟!

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست!

@namazesobh

اگر زنده شویم!


آیا تاکنون باین فکر کرده اید که "حیات درونی" با ما چه میکند؟ شاید کمترین چیزی که برای ما مطرح بوده همین اتفاق است! در حالیکه بیشترین تحول را در آدمی چنین اتفاقی میتواند ایجاد کند! و کاش این همه مراکز و تشکیلاتی که آدمیان برای آموزش درست کرده اند و تمامی وقت و انرژی و استعدادها را مصرف میکنند ...قدری از این "زندگی" هم میگفتند.اما خیال شما را راحت کنم.خبری از این خبرها نیست! قرار نیست از این دیوارها خاکی بریزد! قبل از آنکه دیرشود بیایید خود اقدام کنیم.خوشبختانه این زندگی نیاز به شرایط خاصی در بیرون ازما ندارد.بنابراین هرکسی وباهر شرایطی  میتواند انجامش دهد.زیرا این تحول صرفا مربوط به درون آدمهاست.بهرحال برای این حیات کافی است  افکار و خواسته ها تغییر پیدا کند یعنی بخواهیم که چنین شویم! مسیر "نور" فقط و فقط داوطلبانه است و تا خود نخواهیم هیچ اتفاقی نمیافتد.اما بمجرد اینکه تصمیم بر بیداری گرفتیم همه چیز عوض میشود زیرا کتاب زندگی ما از یک ریل خارج شده وارد ریل دیگری میشود! در سوره مطففین این ریلها را توضیح میدهد: کلا ان کتاب الفجار لفی سجین...کلا ان کتاب الابرار لفی علیین! یعنی از ریل فجار به ریل ابرار نقل مکان میکند .اما کتاب علیین چیست؟ خودقرآن هم با شگفتی از آن یاد میکند: و ماادریک ماعلیون...ان الابرار لفی نعیم...و این کم سعادتی نیست که قطار وجود ما راه خودش را پیداکند!..

اگر نوری رسد از عالم جان

زفیض جذبه یا از عکس برهان

دلش بانور حق همراه گردد

از آن راهی که آمد باز گردد!

@namazesobh

قیامت"امروز"!

"

قیامت با ما فاصله ای ندارد! ولی ماهمیشه آن را در فرداها جستجو میکنیم و بهمبن دلبل اثری در ما بجای نمیگذارد.اما اگر قیامت را در همین احوال امروز خود ببینیم ماجرا تغییر میکند.آنوقت است که در چیزهایی دقت میکنیم که تابه امروز دقیق نبودیم و از چیزهایی رها میشویم که تا بامروز گرفتارش بودیم!  پس اگر این قیامت ،امروز در ما رخ دهد بسیار مبارک است! و تغییرات شگرفی را در ما ایجاد میکند! خداوند در آیات ابتدایی سوره حج مبفرماید :یاایهاالناس ان زلزله الساعه شیی عظیم...از عظمت زلزله قیامت میگوید که در آن روز هر شیردهنده ای از شیرخوار خودش جدا میشود و ...آدمیان را مست میبینی در حالیکه مست نیستند بلکه تحت تاثیر عظمت قیامت اینچنین شده اند. حال اگر این قیامت را همین امروز در زندگی خود پیاده کنیم معنایش آن است که هرگونه توجه به غیر خدا و توجه به کثرات و غفلت از خدای واحد قادر عالم ...در ما قیامت بپا میکند و ما را دچار سکر و مستی میسازد.کافی است که امید به لقای پروردگار  در مازنده شود.آنگاه است که میبینیم چشم و گوش ما هم عوض شده است.چیزهایی را میبیند و میشنود که قبلا دریافت نمیکرد! قبلا او فقط صدای امواج دنیا را میشنید و لذا همیشه دچار تلاطم این امواج کثیر بود! با آنها بالا و پایین میشد.به افراد مست شباهت داشت! و خلاصه آرامشی در او برقرار نبود.ولی امروز که دریا را میبیند و امواج برایش اهمیتی ندارد همه چیز عوض شده است.آرامشی عمیق بر وجودش حاکم شده و از حوادث دچار تزلزل و نومیدی نمیشود.گویا اصلا صدای این امواج را نمیشنود و آنها را نمیبیند.امواج کثیری که تا دیروز اورا هراسان میساختند امروز از چشمش افتاده اند!  چون عظمت دریا که خود حقیقت است در جان و دلش راه یافته است.او به "خود" اصلیش دست یافته و به این راحتی متزلزل نمیشود! او به  " قیامت" امروز نایل لمده است!

پس قیامت شو قیامت را ببین

دیدن هرچیز را شرط است این!

@namazesobh