نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

قرار دل !


 از وقتی آدمی پای به جهان مادی میگشاید ، هجران و فراقی آغاز میشود که همیشه همراه اوست.این وجود ناآرام او را به جستجو وتلاش وامیدارد و در لابلای این سعی و جهد به نتایج بسیاری میرسد، گامهای بلندی برمیدارد، و  قله های زیادی  را فتح میکند و همه این نتایج وآثار زیبا و مهیج است اما بااینهمه آتش درونش فرو نمی نشیند .زیرا جنس آن غم اساسا با همه این دستاوردهایش متفاوت است، و در نتیجه درمانش هم بگونه دیگری است.این غم هجران و دوری از محبوب است که البته منشا همه این مهربانیها و مهرورزی ها هم بود.اینجاست که رمز آن بی قراری برایش آشکار میشود ودرک میکند که درمان این تشنگیها فقط با آب حقیقتی است که در نزد دوست موجود است وبس! و از اینجا بتدریج  همه چیز را به گونه دیگری می بیند.همه این آثار او را متوجه محبوبش میسازد والبته چون اثری از محبوب در آنهاست خود هم دوست داشتنی میشوند.وچقدر زیبا این مفاهبم در کلمات ناب امام سجاد ع در مناجات خمس عشر نقش بسته است: الهی! ضری لایکشفه غیر رافتک و غلتی لایبردها الا وصلک و لوعتی لایطفیها الا لقاوک..و قراری لایقر دون دنوی منک! ...آری این دل ناآرام جز با نزدیک شدن به تو آرام نمیگیرد ای قرار و آرامش دل من! 

@namazesobh

مشاهده جمال دوست !


عالمی که دراو زندگی میکنیم و همه آنچه در اوست ،تنها زمانی ارزش پیدا میکند که نمایشگر جمال زیبای الهی باشد وگرنه هیچ ارزشی ندارد.چنان که یک گونی سپه چک تنها وقتی ارزشمند است که  پشتوانه بانکی داشته باشد والا اگر این اسکناسها از اعتبار افتاده باشند این گونی اسکناس با کیسه زباله تفاوتی نخواهد داشت.بدن تنومند و زیبای یک ورزشکارتنها وقتی احترام دارد که روح در او باقی است و گرنه جایش برروی زمین نیست !

آری...بهمین صورت زندگی انسان اگر از "عشق "خالی شود به کالبدی خشک و بی روح بدل میشود که هیچ رشد و کمالی دراونخواهد بود.لذا مشاهده جمال حق در لحظه لحظه زندگی است که به آن رنگ حیات میبخشد و برآن باید شکر گزاربود.علی ع در خطبه 108نهج البلاغه میفرماید: الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه. حمدوسپاس خدایی را که از طریق مخلوقات خویش برای آنها تجلی نموده و آشکار است.و اینجاست که معلوم میشود چرا یاد دوست آرامش بخش است: الا بذکرالله تطمان القلوب.رعد28-  همه غفلتها و گناهان و غمها و شکابتها و اضطرابها و نگرانیها و ترسها و ...تنها در وقتی پیش میآیند که محبوب را درکنارخودت احساس نمیکنی! و گرنه همه این تلخیها شیرین میشود! پس بهتر آنست که از او خودش را طلب کنیم که تنها خودش درمان همه دردهاست! الهی فاسلک بناسبل الوصول الیک و سیرنا فی اقرب الطرق للوفود علیک- مناجات خمس عشر...... وچه زیبا فرمود حافظ که با مراقبه و سربندگی ساییدن به پیشگاه دوست ، میتوان جمالش را مشاهده نمود:

ابروی دوست گوشه محراب دولت است

آنجابسای چهره و حاجت از او بخواه!

@namazesobh

جذبه الهی !


انسان برای حرکت خودش نیازمند کشش از سوی محبوب و معبود است.هرچند سرمایه اصلی همان تلاش و سعی او در حرکت است اما رهاشدن از جاذبه های شدید مادی زمانی صورت میگیرد که نیروی قویتر و عشق بالاتری در او ایجاد شود.والبته زمینه پیدایش چنین عشق و علاقه ای همان معرفتی است که به حقیقت دنیا در او حاصل میشودو باهمه وجودش ناچیز بودن متاع دنیا و درمقابل پایداری و کمال حیات ابدی را درک میکند.خداوند در آیه 36سوره شوری باین نکته اشاره میکند: فمااوتیتم من شی فمتاع الحیوه الدنیا و ما عندا...خیر وابقی و علی ربهم یتوکلون.وعجیب همیشه اینستکه همین متاع حقیر و ناپایدار آدمی را فریب میدهد و او را از خیر اعلی دور میسازد.اینجاست که جذبه های الهی که البته حقیقت است بر این مجاز غلبه میکند.در مناجان شعبانیه میخوانیم که :الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک! خدایا زمانی توانستم از جاذبه گناه رها شوم که مخبت تو مرا بیدار کرد.لذا یکی از مهمترین خواسته های ما از خداوند همین است که از این جذبه ها مارا هم نصیب فرماید که با مشاهده آن جمال زیبا از فریب ومکر این دیگری رهاشویم!

نگار می فروشم عشوه ای داد

که ایمن گشتم از مکرزمانه!

@namazesobh

خاک در دوست !


بی تردید پیامبرخاتم ص شخصیتی است که ما اسیران خاک را از احوال معبود حقیقی مطلع میسازد چنانچه خدای سبحان اورامبشر ومنذر مقرر فرمود: وماارسلناک الا مبشرا و نذیرا -سوره اسری آیه 105-و براستی هرشور وشعفی که در عالم هستی برپاست از برکت همان مجاهدت و تلاش بوده است. شخصیتی که ببرکت حضورش عذاب برداشته میشود:وما کان ا... لیعذبهم و انت فیهم..سوره انفال آیه 33 - بنابراین جای آن دارد که در میلاد این وجود مبارک، از او بخواهیم که پیام رسان ما خاک نشینان باشد ! مگر نه این است که "خاک در دوست " و بندگی درگاهش، کیمیایی است که مس وجود آدمی را به طلا مبل میسازدا؟  حال چه میشود که عنایت دوست در حق ما آشکار شود؟ چرا که هرچه هست توفیق اوست و لاغیر! پس تنها از خودش میتوان خواست که: مارابه بندگانی ملحق سازد که علی الدوام توجهشان معطوف به اوست:الهی و الحقنا بعبادک الذین هم بالبدار الیک یسارعون و بابک علی الدوام یطرقون...-مناجات خمسه عشر امام سجادع- که در این عالم اگر خبری است در همین احوال است... رزقنا ا...انشاا...

آن کس که گفت خاک در دوست کیمیاست!

گو این سخن ، معاینه در چشم ما بگو...

@namazesobh

قلب شکسته !


 درحدیث از رسول خاتم ص آمده است که پرسیده شد، خدا کجاست؟فرمود: عندالمنکسره قلوبهم در نزد دل شکستگان..

ظاهرا آنچه مانع حرکت اتسان میشود توجه به خود و داشته های خود است و برعکس، پی بردن به ناتوانی و نداری و...و درنتیجه تواضع در برابر مولای حقیقی سبب انس و ارتباط بااوست.پس این دلهای شکسته اند که معرفت حق را بهمراه دارند و چه پاداشی بالاتر از مصاحبت و انس با محبوب! شاید هیچ دردی باندازه درد خودبینی مانع برسرراه نزدیک شدن به خداوند نباشد. از علی ع نقل شده که فرمود کفی بالمرء جهلا ان یرضی عن نفسه. همین جهل برای انسان بس است که از نفس خودش راضی وخشنود باشد! آری،خودبینی آدمی را از خدابینی دورمیسازد.از همین روست که بسیاری از مواقع ، نداشتنها برای آدمی مفیدتر است.زیرا "داشتن" او را از حق دور و متوجه خودش میکند.در محضر دوست تنها کالایی که خریدار دارد عجز  و تواضع است. ..

تافضل و علم بینی، بی معرفت نشینی

یک نکته ات بگویم: خود را مبین که رستی!

@namazesobh