نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

چشم زیبابین!


یکی از آثارمنفی پیشرفتهای بشر در عصر جدید ، دورشدن او از خودش و تواناییهای درونی خودش است.چراکه توجه او بیشتر معطوف تغییر عالم بیرون گشته وسعی کرده شرایط را مطابق میلش تغییر دهد.در حالیکه در گذشته بیشتر سعی میکرد امیال درونیش را کنترل کند.و اتفاقا ریشه فلاح در آن کنترل است نه در این رهایی!  توحید در زندگی عملی انسان تغییر در نگاه ایجاد میکند و بااین تغییر، پدیده ها را بگونه ای دیگر میتوان دید.منتهی شرط ورود به چنین مرحله ای ،اندیشه و تفکر است.اندیشه از خواسته ها و تمایلات جسم فاصله میگیرد و به حقیقت توحیدی عالم میرسد و از منظر الهی عالم را میبیند! و این نشانه عظمت آدمی است.وقتی از منظرالهی به عالم بنگری ، میتوانی همه زیباییها را ببینی. واز همین جاست که آن آرامش و طمانینه در وجود انسان پیدا میشود زیرا ریشه نگرانیها و دلهره ها از بین میرود. چشم، زیبابین میشود و جز زیبایی در مخلوق حق نمیبیند! و وقتی جز زیبایی ندید ، بجز زیبایی و نیکوکاری از او سر نمیزند! و همه اینها آثار نگاه توحیدی است.

" پاک بینی" پیشه کن گر بنده ای

پاک بین گر بنده  بیننده ای

چشم زیبا بین بود چشم خدا.....

@namazesobh

لذت حضور حق!


در روایت آمده است که روزی رسول خداص از فاطمه زهرا س پرسیدند که چه درخواستی از خداوندداری؟ وحضرت چنین پاسخ دادند که:

شغلنی عن مسیلته لذه خدمته لا حاجه لی غیرالنظرالی وجهه الکریم! یعنی من فاطمه آنقدر از حضوردر نزد خداوند لذت میبرم که حاجتی جزاین ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبای حضرت حق باشم!

در حقیقت حکمت آن همه بزرگی و بزرگواری و عظمت اخلاقی همین است که انسان کامل جز حق را نمیخواهد و جز او نمیبیند و به کمتر از او راضی نمیشود! و چگونه کسی که جمال زیبای خداوند را مشاهده نموده حاضراست به کمتر از او راضی شود؟ واین است دلیل آرامش و شادی زندگی مومنانه داشتن...به هر میزان که آدمی حضور حضرت حق را در زندگی بیشتر مشاهده کند بهره اش از شادی و آرامش درونی بیشتر خواهد بود.بی جهت نیست که توصیف علی ع هم از فاطمه اینست که او بهترین یاور علی در جهت بندگی خالص خداوند بود! ...و بندگان خاص خدا چقدر در میان ما انسانها حتی ما دوستدارانشان غریب اند!

بادل آرامی مرا خاطر خوش است

کز دلم یکباره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

هرکه دید آن سرو سیم اندام را !

@namazesobh

عمل و شکر!


چه میشود که علیرغم دانسته های بسیار اما دقیقا در وقت نیاز خبری از "عمل" نیست!؟ چگونه است که امروز گمشده همه ناتوانی از انجام چیزهایی است که میدانند!؟البته این سوال شاید پاسخهای متعددی داشته باشد اما یکی از آن پاسخها میتواند به چگونه دانستن ما مربوط شود.شاید درباب فاصله میان آگاهی و عمل بدرستی تامل نکرده ایم.آگاهی تیغی است دولبه! که اگر باعمل بآن شکر آن را بجا نیاوری تبدیل به بت در درون وجودت میشود! و بجای نور وجودت را ظلمانی میسازد!  بهرمقدار که با شکر آگاهی یعنی عمل بآن میشود به رشد و شهود رسید با ترک عمل دچار فساد وطغیان میشوی! این روایت نورانی از امام صادق ع بسیار جای تامل دارد : العلم یهتف بالعمل و الا ارتحل...آگاهی به عمل فرا میخواند امااگر پاسخش را ندادی از وجودت کوچ میکند.و کوچ کردن آگاهی از وجود همان فرو رفتن در ظلمات و تاریکیهاست.بی جهت نیست که در همه جای قرآن ، عمل صالح در کنار ایمان آمده است.والبته توجه داریم که عمل صالح بیش از آنکه حسن فعلش مهم باشد حسن فاعلیش اهمیت دارد.آنچه عمل را صالح میسازد صدورش از نفس صالح است.نفسی که با شکر عملی به صلاح دست یافته است.و اینجاست که پای نیت پاک بمیان میآید.آنچه وجود انسان را نورانی میسازد داشتن نیات پاک و خلوص در عمل است که به عبارت دیگر همان حاکمیت توحید در وجود آدمی و دوری از شرک است.و میبینیم که این مفاهیم بصورتی زنجیره ای بیکدیگر متصلند.وجودی که از عمل خالص فاصله میگیرد دچار ملالت میشود درحالیکه اخلاص در عمل وجودت را شاداب و پرنشاط میسازد!

نه من ز بی عملی در جهان ملولم وبس

ملالت علما هم ز علم بی عمل است!

@namazesobh

صورت زیرین


آنچه در کتاب الهی دنبال میشود دست یابی انسان به زندگی مومنانه است.زندگی و حیاتی که آهنگی آخرتی در او وجود دارد! یعنی در همه لحظات این زندگی یک توجه و تنبه و تذکری نسبت به یک حیات آخر دیده میشود.همه اعمال و سکناتی هم که در این برنامه تدارک دیده شده برای توجه بخشیدن به همان حیات دیگر است.وتلاش مومن دراینستکه میزان این توجه را در زندگی خودش افزایش دهد تا بدانجا که هیچ لحظه ای در زندگیش خالی از یاد دوست سپری نشود!  و هرچه این یاد شدت پیدا میکند آن شوق و علاقه نیز افزایش می یابد.لذا می بینیم در همه فعالیتهای کاملا طبیعی و غریزی نیز خداوند دایما به این آگاهی و هشیاری تذکر میدهد.در آیات 219 و 220 سوره بقره بدنبال سوال و جوابهای طرح شده خداوند میفرماید:کذلک یبین ا..لکم الآیات لعلکم تتفکرون فی الدنیا والاخره...گویا هدف اصلی در پاسخهایی که خداوند باین سوالات میدهد تفکر آدمی در همان جنبه آخر ابن صورت های ظاهری است که به زندگی مومنانه منجر میشود. و این همان "صورت زیرینی" است که آگاهی نسبت به آن در همه لحظات زندگی مومن ضروری است....

صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی!

@namazesobh