نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

ظهور اسرار!


یکی از خواص روز قیامت این است که اسرار آدمی علنی و آشکار میشود: یوم تبلی السرایر.آیه 9سوره طارق.اما آیا فقط قیامت است که ظرف ظهور اسرار آدمی است؟  البته تردیدی نیست که در آنروز همه چیز برملا میشود و کسی نمیتواند نیات قلبی خودش را مخفی کند اما اگر دقت کنیم میبینیم که نتایج اسرار و نیات گذشته آدمیان در اعمال بعدی آنها ظهور پیدا میکند! و همین است که موجب میشود گاه شگفت زده شویم.کافی است صحنه امتحانی پیش آید .در این صحنه ها نیاتی که در زمین دل کاشته شده سر باز میکند! و چنین است که هیچ چیز در این عالم بی حساب و کتاب نیست.اگر دیده بینایی باشد میتواند ظهور قیامت را در همین دنیا مشاهده کند.وقتی بوی تعفن نیات فاسد، شامه آدمی را آزار میدهد بخوبی میشود فهمید که چرا اصلاح درون اینقدر اهمیت دارد.و چگونه میتواند فساد باطن اینقدر نقش مخربی داشته باشد .علی ع در خطبه 69 میفرماید: وانی لعالم بما یصلحکم و یقیم اودکم ولکن لااری اصلاحکم بافساد نفسی! آنقدر امیرمومنان مراقب باطن و سر خود است که میفرماید به هیچ قیمتی حاضر نیستم نیت درونی من فاسد شود و لو برای اصلاح کژی های شما باشد! آیا تا چه حد مراقب خویش هستیم؟ !

@namazesobh

شکایت به دوست!


وقتی خیلی چیزها را نمیدانی سوال هم خیلی برایت ایجاد میشود! و هرچه دامنه جهل تو بیشتر باشد دامنه سوال و حیرت تو بیشتر است.طبعا کسی که سوال دارد میپرسد و این اشکالی ندارد.اما مشکل از آنجا شروع میشود که سوال از دوست را به شکایت در نزد غیر دوست تبدیل میکنی! دوستی که هرچه داری از اوست ! و این شکایت به نزد غیر بردن تورا از حالت توجه به دوست دور میسازد! و هرچه میگذرد فاصله خود را بااو بیشتر میکنی و البته به پاسخت هم نمیرسی! وقتی در جهانی زندگی میکنی که قطره ای است از عالم بیکران الهی و تو در عداد این همه از هیچ هم کمتری ، چه توقع نابجایی است که از این همه عظمت سردر بیاوری! تو حتی اگر موسی باشی در برابر خضر شرمنده میشوی.... واگر بخواهی آگاهی بیشتری پیدا کنی راهش نزدیک تر شدن است ! هرچه توجهت باو بیشتر باشد به حلقه محیط بر هستی نزدیکتر میشوی و هرچه نزدیکتر شوی بر فهم ودرک تو افزوده میشود.در اینجا آگاهی همراه با حرکت است.و حرکت فقط در سایه حضور و توجه و تشنگی و طلب رخ میدهد.و البته شکایت بنزد دوست بردن هم یک جور حرکت است!  ونشان میدهد که تو از او غافل نیستی! و همین توجه تو را نزدیکتر و آگاهتر میکند.یعقوب پیامبر هم که باشی گاه شرایطی پیش میآید که باید سالها شکایت پریشانی و اندوه خود را بنزد دوست ببری و اطمینان داشته باشی که او خود راه بنده پروری را میداند.( قال انما اشکوا بثی و حزنی الی ا..... آبه 88 سوره یوسف)   وچه زیباست راز دل با دوست گفتن و جز بااو لب بسخن نگشودن و تنها از او خواستن و غیر از او ندیدن و در همه حال بااو بودن! که مگر نزدیک شدن باو جز این راهی دارد؟!...

گفته بودم چوبیابی غم دل باتو بگویم

چه بگویم که غم ازدل برود چون تو بیایی!

@namazesobh

شب دنیا!


در آیه 47سوره فرقان میخوانیم: هوالذی جعل لکم اللیل لباسا.او خدایی است که شب را برای شما لباس قرار داد.

یکی از معانی شب همین دنیاست.چراکه در دنیا همه چیز پوشیده و مخفی است  ولی قیامت بمنزله روز است که همه چیز در روز و در مقابل نور خورشید علنی و آشکار میشود.لذا دنیا برای انسان بمنزله لباسی عمل میکند که زشتی های اورا میپوشاند ولی در قیامت این لباس وجود ندارد و زشتیهایی که در زیر لباس مخفی بود آشکار میشود! و جالب اینجاست که همین شب برای برخی زمینه جلب توجه و نزول ملایکه الهی میشود.آنها بگونه ای عمل میکنند که فرشتگان خدا در شب برآنها نازل میشوند.تنزل الملایکه والروح فیها...واین همان شب قدر است.پس این شب برای برخی "شب قدر" میشود! اما برای دیگران "شب قبر" است! برای کسانی که در زیر قبر بدیها و زشتیهای وجودشان مدفون شده اند ! وچقدر تفاوت است میان این دو گروه! گروهی در همین ظلمتهای شبانه دنیا با تمسک به ریسمان الهی وارد وادی نور میشوند که ا...ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور) آیه الکرسی)  و گروهی هم در این ظلمتها خودشان را دفن میکنند! ببینیم وضعیت ما چگونه است؟!

تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی

چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو!

@namazesobh

غنای در فقر!


در آیه 74 سوره قصص میخوانیم:

یوم ینادیهم فیقول این شرکایی الذین کنتم تزعمون؟ یعنی درقیامت بآنها خطاب میشود پس کجایند شریکانی که برای خداوند گمان میکردید؟ این مضمون در آیات بسیار دیگری هم بارها تکرار شده است.اساسا ارتباط انسان باخدا بگونه خاصی است.در اینجا هرچه احساس فقر و نداریت بیشتر باشد ، به غنای بیشتری میرسی! و هرچه تکیه گاه های بیشتری در دل خودت نشانده باشی به ضعف بیشتری دچار میشوی! پس وقتی در زندگی احساس غم و ناتوانی بیشتر بسراغت میآید فرصت مناسبتری است که حقیقت خودت را دریابی! حقیقت تو در همین چند قدمی توست! خدای مطلق و بی نهایتی که تا کنون حجاب تکیه گاههای دروغین اجازه نمیداد او را مشاهده کنی.اما اکنون که به ضعف مطلق رسیدی و همه آن کوههای درون دلت خورد شد ، پرده ها کنار رفت و حقیقت آشکار شد که لمن الملک الیوم؟ ل..الواحد القهار!   حقیقتی که البته در قیامت برهمگان آشکار میشود اما برای تو در همینجا دیدنی شد.بخوبی دریافتی که همه هیچند! و فقط اوست که هست! هم اکنون آرامشی پیدا میکنی چون به حقیقت مطلقی در درون خودت راه یافته ای...حقیقتی که همیشه بود اما تو او را نمیدیدی! پس آنچنان هم که میپنداریم تلخیها تلخ نیستند! شاید آنها مقدمه رسیدن ما به شیرینی بزرگتری باشند. غم بدل راه ندهیم که همیشه هست آن دست گیرنده ای که فقط در چنین وقتهایی او را میبینیم! و وقتی اورا میبینی شرمنده میشوی که تو اینقدر ثروت داشته ای و تابحال نمیدانستی؟ از حالا ببعد دیگر همه چیز رنگ دیگری پیدا میکند.شور وشعفی پیدا میکنی که هیچگاه نداشته ای، زیرا به ثروتی دست یافته ای که پایان ناپذیر است!  ولی از یادت نرود که این چشم را از کجا بدست آوردی! 

جهان آن تو و تو مانده عاجز

زتو محروم تر کس دید ؟ هرگز!

@namazesobh

توهم تکیه گاه!


در آیه 88سوره نمل میخوانیم: وتری الجبال تحسبها جامده وهی تمر مرالسحاب .دراینجا خداوند پرده از واقعیتی برمیدارد و میفرماید : آنچه شما کوه ثابت میپندارید بسرعت ابر در حرکت است.و این نشان میدهد که چقدر میان واقعیت پدیده ها باآنچه ما ظاهرا میبینیم تفاوت وجود دارد!  ما ظاهرا کوهی مستحکم و باثبات و ...میبینیم ولی در واقع ذره ای معلق در هواست.( در آیه 5 سوره واقعه میفرماید : و بست الجبال فکانت هباء منثورا پس این کوهها در قیامت خورد شده و به ذرات معلق بدل میشوند) واین تازه یکی از هزاران است.حال نکته مهم اینجاست که ما در دل و قلب خود که مرکز اصلی ادراک و بینش است به همین امور متغیر دل میبندیم بااین خیال که اینها بمثابه کوه هستند! در حالیکه حقیقت چیز دیگری است.هیچیک از مظاهر قدرت دنیا واقعا اینچنین نیستند و هیچیک از این دلگرمیهای قلبی ما  نمیتوانند تکیه گاهی برای ماباشند.این توهمات در آن سرا آشکار میشود.پس قبل از آنکه در آنجا احساس خسران فراوان داشته باشیم، در همین جا قدری تامل کنیم.شاید بتوانیم از این تکیه گاههای توهمی فاصله گرفته و فقط آن تکیه گاه واقعی یعنی خداوند را در دل جای دهیم!

تودر خوابی و این دیدن خیال است!

هرآنچه دیده ای از وی مثال است

به صبح حشر چون گردی تو بیدار

بدانی کاین همه وهم است و پندار!

@namazesobh