نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

پیامبر رهایی بخش


معمولا وقتی سخن از زندان و رهایی مطرح میشود،اینطور بذهن میرسد که شخص دیگری مارا محبوس نموده و توانسته ایم از این زندان خلاص شویم.اما حقیقت این است که در چنین زندانی نهایتا جسم و تن آدمی زندان میشود و چه بسا که به تقویت و رشد فکر و روح او نیز بیانجامد! لکن درد اصلی در جایی است که آدمی اسیر افکار وباورهای غلط است.این زندان هم خطرناکتر است و هم رهایی از آن دشوارتر است چون زندان بان دراینجا خود آدمی است! وکسی که میخواهد تو را آزاد کند باید این قدرت را داشته باشد که تو را علیه خودت بشوراند! واین همان کار بزرگی است که تنها پیامبری الهی میتواند انجام دهد.رهاکردن انسان از زندان افکار جاهلانه خودش! و چه فاصله زیادی است میان شخص جاهلی که در جاهلیتی عمیق اسیر پندارهای نادرست خویش است و انسانی آزاده که از همه سطوح مادی دنیا عبورکرده و پا به آستانه ساحت ملکوت گزارده است! آری معجزه این آخرین پیامبر در همین است که با کلام و سخن الهی اش یعنی"قرآن"  آدمی را از حضیض ملک به اوج ملکوت رسانید....

@namazesobh

گذشت کریمانه


این روزها آدمهای "بزرگ" کم شده اند! کسانی که به ما بزرگواری را یاد میدادند.اما چگونه؟ با بزرگواری خودشان! آنها بزرگ بودند چون بزرگوار بودند.اکثر نزاعهای آدمیان بخاطر اینست که "کوچک"اند! دلشان کوچک است.چشمشان حقیر است.هم برای خودشان اینچنین اند و هم برای دیگران.خداوند بما تعلیم میدهد که از کنار بسیاری از امور باید کریمانه گذشت:واذا مروا باللغو مروا کراما.....واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما... به جاهل باید سلام کرد! شاید این سلام سبب درمان جهلش شود! وچه درد بدی است درد جهالت! ولی مواجهه با جهل محتاج صبر و بزرگی است.و چقدر بزرگند برخی آدمها...که سالها تغافل میورزند، به روی تو نمیآورند، ناآرامیهای تو را در دریای آرام وجودشان حل میکنند! ...اما همه ما این توان را داریم که بزرگ شویم.کافی است تمرین کنیم که بسیاری از امور را باید فقط مشاهده کردو بآرامی از کنارش گذشت.وتنها این خود ما هستیم که میتوانیم این آرامش را برای خود بارمغان بیاوریم.ذهن ما همانند زمین وسیعی است که در آن پدیده های مختلفی ظهور میکنند و این عکس العملهای ماست که مارا مضطرب میسازد.اماوقتی آنها را  تنها نظاره کنیم آشوبی رخ نمیدهد! ...بلکه بتدریج حذف خواهند شد.اساسا دنیا آنقدر بزرگ نبست که محتاج این همه دلهره باشد.باید کریم بود و کریمانه عبور کرد.و چقدر خداوند کریم است.کوهی را به کاهی ببخشد! وخطای یک عمر را نادیده بگیرد...ببخشیم تا اوهم مارا ببخشد!...

@namazesobh

زیبایی پایدار


دنیای امروز دنیای "ماسک"هاست! و آدمها چهره واقعی خود را درپشت این ماسکها مخفی میکنند بگمان اینکه بااین ماسک جذابتر میشوند! تااینجای قصه شاید چندان مشکلی نداشته باشد اما مشکل اصلی اززمانی شروع میشود که بخواهی درهمه زندگیت از خودت فرار کنی.یعنی همیشه به خودت و دیگران دروغ بگویی.چهره واقعی خودت را همواره بخواهی پنهان کنی.چنین حالتی قبل از هراثری بر روی دیگران خودت را ازپادرمیآورد.اینکخ در روایت میخوانیم که"نجات در صدق و راستی است" یک حقیقت است.مهمترین اثر راستی اینستکه یکپارچگی ووحدت وجود آدمی آسیب نمیبیند.بدترین درگیریها وقتی است که انسان باخودش درگیراست.زشتی پدیده"نفاق" از همینجاست که روح و روان آدمی را مختل میسازد.کسانی که به ترویج رفتارهای ظاهری دل خوش میکنند ار این امر غافلند که چنین حالاتی بسیار ناپایدار است. اساسا تغییر آدمی از درون او صورت میگیرد و سپس در بیرون ظاهر میشود.و اگر بدنبال زیبایی پایدار هستیم راهس اصلاح باطن است.در آزمایشهای سخت زندگی این حقیقت باطنی آدمی است که ظهور میکند و اگر ساخته نشده باشد دراین آزمونها شکست میخورد! والبته وقتی درون وباطن ، مغز و جوهر خودش را داشته باشد پوسته و لباس ظاهر از آن محافظت خواهد کرد .پس از چهره اصلی خود نهراسیم که زیبایی اصلی و پایدار در همانست.کافی است  توحید در روح و جان ما ریشه داشته باشد.دیگر نیازی نیست که با تصویرسازی های نادرست از خود دچار شرک و چندگانگی شویم.زیبایی حقیقی و پایدار در هماهنگی میان "سخن" و "عمل" و "نیات" ماست.

@namazesobh

پاداش صبر!


در آیات پایانی سوره مومنون میخوانیم: انی جزیتهم الیوم بماصبروا انهم هم الفاءزون.

که خداوند میفرماید این پاداشی که درروزقیامت به اینهاداده شده نتیجه صبرشان در دنباست و رستگار واقعی اینان هستند.

حقیقت اینست که چهزه حقیقی و اخروی اعمال با چهره دنیویشان گاه بسیار متفاوت است.ونباید گول چهره های فریبنده دنیا راخورد! ضرب المثلی هست که میگوید: هرکه از پل بگذرد خندان بود! یعنی ظاهر زودرس دنیوی را نبینید بلکه کمی دورتر را مشاهده کنید...وصابرین اینچنین اند.اندکی تحمل میکنند اما بسیار نتیجه میگیرند.علی ع در وصف متقین هم فرمود:صبروا مده قلیله اعقبتهم راحه طویله

مدت کوتاهی صبر کردند ولی ار آسایش ابدی بهره مند شدند! باور کنیم که فرصت دنیا بسیار کوتاه است و ظرفیتش بسیار محدود.البته معنای این سخن آن نیست که شخص صابر در دنیا تلخکام است! منظور اینست که در نگاه دنیوی تلخ بنظرمیرسد ولی واقعیتش این نیست.واین واقعیت در قیامت جلوه میکند.اساسا هرچه در قیامت هست آشکارشدن ملکوت عمل دنیای ماست.لکن دنیا بگونه ای طراحی شده که ظاهر و باطنش باهم تفاوت دارد.در ظاهر مصیبت دیده میشود ولی باطن و درون شخص صابر آرامش و اطمینان هست ! و ابن باطن در قیامت ظاهر میشود.وهمه اینها آثاری است که خدای توانا برای اعمال و حالات و افکار ونیات آدمی قرار داده و البته او به همه چیز دانا و برهمه چیز تواناست!

@namazesobh

غم های نخوردنی!


در ضرب المثلها داریم که میگویند؛غم دنیا نخوردنی است: اما آنچه عملا اتفاق میافتد چیزی جز همین غم های نخوردنی نیست! وجالب اینجاست که همه داروهایی که برای عبور از این غم ها داریم خودشان هم باین ویروس مبتلا شده اند و مصداق این شعر: هرچه بگندد نمکش میزنند   وای بروزی که بگندد نمک! بلیه دنیای امروز این است که نمک ها هم گندیده اند! و لذاست که دردها التیام نمی یابد و چرخه مریض درمان تنها مسیر دردمندی را طولانی تر میسازد.حقیقت این است که جنس غم ها را باید تغییر داد! بسیاری از غصه ها نخوردنی است.همه غم ها و غصه هایی که از جنس دنیای گذراست اینچنین است.و البته بیشترین غم های ما ازهمین قبیل است.از باورهای مسلم هر مسلمان این است که دنیا تنها مقدمه رسیدن بآخرت است.بنابراین خودش هدف نیست و کسی که این اعتقاد را دارد برای از دست دادن و یا بدست آوردن امور دنیوی غصه دار نمیشود.اما اگر نگاه انسان به همین امور دنیوی به نگاه آخرتی و الهی تبدیل شود جنس این غمها نیز عوض میشود و آنوقت است که این غم میتواند سبب ارتقای روحی نیز بشود و چنین غمی خوردنی است! وقتی افراد انسانی عنوان بنده خدا را پبدا میکنند غم خوردن تو هم زمینه تقرب به خدا را فراهم میسازد یعنی جنس غم عوض میشود.چنین غمی شیرین است و خوردنی!

و این همان غم جدایی از اوست! که اشتیاقت را برای وصال باو شدت میبخشد!

بشنوازنی چون حکایت میکند

وز جداییها شکایت میکند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

ازنفیرم مرد و زن نالیده اند!

@namazesobh