نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

وجدان بیدار !


این روزها در همه جا سخن از آتش فشانهای فداکاری است که برای نجات دیگران از جان خود مایه گذاشتند .آنها در وجدان بیدار انسانها ماندنی شدند.رحمت الهی قرین روان پاکشان باد. اما چرا همه دنیا در برابر این ایثار سرتعظیم فرود میآورد؟ چگونه است که هر وجدان خفته ای در مقابل این از خود گذشتگی بیدار میشود؟ آیا جز این است که ارزش های انسانی برتر و بالاتر از همه سنجش های مادی است؟ و آبا ارزش چنین حرکت انسانی باهیچ ملاک و معیار مادی قابل بررسی است؟  آری.عظمت این حادثه هر وجدان خفته ای را بیدار میکند اما...بسیاری اتفاقات هر روزه در کنار هر یک از ما انسانها رخ میدهد که براحتی از آن عبور میکنیم و حال آنکه همه اینها صحنه هایی است که میتواند آزمونی برای سنجش "احسان" و نیکوکاری ماباشد!  عمل نیکی که شاید هیچ دوربینی آن را نبیند و کسی از آن تمجید نکند اما خداوند همه آنها را میبیند و وعده قطعی میدهد که : ان ا...مع المحسنین! وعده میدهد که خودم در کنار چنین انسانی هستم و رهایش نمیکنم! براستی با چه ماشین حسابی میتوان ارزش چنین پاداشی را محاسبه کرد؟!  اما چگونه است که اگر کسی چنین حرکت انسان دوستانه ای انجام دهد گاه از سوی وجدان های خفته ای که به بیماری دنیاپرستی گرفتار شده اند حتی ممکن است تحقیر نیز بشود! ...وحال آنکه عمل صالح در هر حجم و اندازه ای که باشد بالاترین اجر و ارزش رادارد.و عمل صالح همان قدمی است که بانگیزه انسانی برداشته میشود ولو در حد دادن یک لیوان آب به یک مریض و یا گرفتن دست یک ناتوان برای عبور از خیابان و یا حتی یک لبخند برای روحیه بخشی بمخاطب باشد! حجم و اندازه عمل دراینجا ملاک نیست.آنچه به این اعمال و البته به همه اعمال ما انسانها ارزش میدهد نیات باطنی ماست.واین اعمال باطنی است که بانسان حیات واقعی میبخشد و شادی حقیقی و پایدار را برایش بارمغان میآورد.فقط کافی است این کارهای بظاهر کوچک را کم نشمریم و ازهمه این فرصتهای عمر خویش برای رسیدن به آن " حیات درونی" بکوشیم!

@namazesobh

لذت وصال !


دلخوشی به امر حقیر و کوچک زمانی رخ میدهد که تصور وتجربه ای از امر خطیر و بزرگتر نداشته باشیم.لذات محدود و موقت دنیا اینچنین اند یعنی در فضای غفلت از لذات پایدار و حقیقی جلوه گری میکنند! لذا در آیات قرآن انسان را به شناخت و تجربه مراتب برتر تشویق میکند و باو هشدار میدهد که بامور پست دل خوش نکند.در آیه 28 سوره کهف میخوانیم: واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم ...یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا...پس برای همراهی با کسانی که صبح وشام باخداوند هستند تجربه حالاتشان لازم است ! وبنظر میرسد همه آنچه خداوند در دنیا در اختیار آدمی قرار داده است برای ارتقای او به همین سطح از معرفت توحیدی است! دلیل اینکه مردان الهی همچون سیدهاشم حداد توصیه میکردند که ازخداوند خودش را بخواهید! همین بود! زیرا آنها میدانند که وقتی تصوری از لذت وصال برای انسان پیدا شود و زمانی که امکان رویت نور فراهم گردد همه پندارها و خیالات به کناری میروند ، کف مواج روی دریا آرام میگیرد و دریای عظیم هستی جلوه گر میشود و همه حربه های شیطان بی ثمر میشود!

چه التفات به لذات کاینات کند

کسی که یافت دمی لذت وصال حبیب !

@namazesobh

ابتلا زمینه اعتلا !


یکی از وجوه دنیا که برای همه انسانها همواره قابل رویت است مبتلا شدن به حوادث گوناگون است.خداوند در آیه 7 سوره کهف میفرماید: انا جعلنا ماعلی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا یعنی فلسفه مزین شدن چهره عالم در نظرانسان را ابتلای او وابتلا را هم بعنوان زمینه آزمونی برای او معرفی مینماید که سبب میشود او به نیکوترین عمل دست یابد.پس در حقیقت مبتلا شدن انسان برای این است که زمینه رشد و ارتقای روح و نفس الهیش فراهم شود.پس آنچه اهمیت دارد رسیدن انسان به چنین ادراک و معرفتی است که بداند اگر از این عالم هستی آن جلوه الهیش گرفته شود چیزی جز لهو ولعب باقی نمیماند.وماهذه الحیاه الدنیا الا لهو ولعب..آیه 64 سوره عنکبوت. واین زمانی است که آن جلوه الهی عالم مورد غفلت واقع شود ودقیقا در همین جاست که کفر رخ میدهد.کفر در واقع مشاهده نکردن دست الهی در پشت همه این حوادث و رخدادهاست.شما به محض اینکه جلوه و رخ خداوند را در پدیده ها مشاهده کردی و از آن غفلت بیرون آمدی وارد مدار اعتلا میشوی.آنگاه متوجه میشوی که فلسفه مواجهه تو با این حوادث رسیدن به همین ارتقای فکری و روحی بوده است! برای مشاهده جمال حق درپس این اتفاقات:

این همه عکس می و نقش و نگاری که نمود

یک فروغ رخ ساقی است که درجام افتاد!

 وقتی انسان به این سطح از معرفت توحیدی دست یابد در آنصورت هیچ پدیده ای در عالم برایش بی معنا نیست بلکه همه آنها زمینه ساز آن است که او به حالت خشیت و نیات صادق که همان احسن اعمال است ارتقا یابد!

@namazesobh

زیبایی "عمل"


در روایات میخوانیم که در صدر اسلام ، جوانان یهودی ونصاری پس از مواجهه با پیامبر اکرم  رفتارشان بنحو معناداری با والدین تغییر میکرد و با عطوفت و محبت بیشتری با آنها روبرو میشدند و همین نوع رفتار زیبا سبب گرویدن آنها باسلام میشد.حال جای این پرسش وجود دارد که آنچه در طول تاریخ پس از پیامبر رخ داده است چگونه بوده است؟ امروزه جای خالی این نوع تبلیغ عملی در همه جوامع مسلمان کم و بیش مشاهده میشود.جالب اینجاست که در آیات قرآن نیز واژه " عمل صالح" هیچگاه از  "ایمان" جدا نمیشود.در آیه 97 سوره نحل میفرماید: من عمل صالحا من ذکر او انثی و هومومن فلنحیینه حیاه طیبه...یعنی اعطای حیات طیب و پاک از سوی خداوند منوط به انجام عمل صالح همراه باایمان دانسته شده است.خود پیامبر اسلام قبل از اینکه به پیامبری شناخته شود به امانتداری مشهور بود.آنچه در ارتقای روح و نفس انسان ویا در تنزل و سقوطش بسیار موثراست همین نحوه رفتار و عمل اوست چه صورت و ظاهر عمل که در قالب رفتارها دیده میشود و چه باطن و نیت عمل که انگیزه اصلی فرد است و البته در این میان اصلاح نیات و انگیزه ها نقشی محوری دارد.چه اینکه موحد بودن یامشرک بودن نیز به همانجا برمیگردد.کسی که انگیزه و قصدش تنها خداوند است قطعا عنایت و کمک الهی نیز شامل حالش خواهدشد و حال آنکه بانیات و اغراض فاسد هیچ عملی نمیتواند صالح و زیبا باشد.بی جهت نیست که مراقبت از نیت و انگیزه توحیدی  برای اولیای الهی اینقدر اهمیت دارد.چرا که آنها باور دارند با نفس و روح فاسد و زشت نمیتوان هیچ عمل صالح و زیبایی را انجام داد!

@namazesobh

تفکر مانع ظاهربینی!


به آدمی هم احساس داده اند و هم اندیشه.اما هریک برای جایی است که اگر درست استفاده نشود  دچاررنج میشویم.اساسا فلسفه بودن ما در دنیا بهره مندی از احساسات خوش آیندمان نیست.لذاست که در بسیاری از مواقع اگر تحت تاثیر احساسات آنی تصمیمی بگیریم بعدا پشیمان میشویم.بارها حادثه ای که در آغاز برایمان تلخ جلوه میکرد نتایجی دوست داشتنی بهمراه خود داشته و بالعکس.شاید یکی از راهگشاترین جملات در این مورد آیه 216 سوره بقره است که فرمود: عسی ان تکرهوا شییا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شییا و هو شرلکم ! پس به قضاوتهای سریع  بدون تفکر خودت بسنده نکن.زیرا پشت برخی تلخیها دریاهایی از حکمتهای شیرین قرار دارد همانطور که در درون زرورق های جذاب میتواند سم کشنده باشد! و در همه این موارد توی انسان هستی که تصمیم میگیری براین که چگونه ببینی.اگر نگاهت عبرت بین باشد یعنی همه حوادث را حسابشده بدانی در آنصورت همیشه در حال یادگیری خواهی بود  و هیچ اتفاقی را بیهوده نخواهی دانست و بنابراین همواره در حال رشد خواهی بود.احساسات آنی چندان قابل اعتماد نیستند.اندکی تفکر و تامل لازم است.خداوند در ایه 79 سوره قصص میفرماید که برخی از ظاهر بینان وقتی قارون را باشکوه و جبروتش دیدند بلافاصله و بدون تامل گفتند: یالیت لنا مثل مااوتی قارون...ایکاش ما هم شرایطی مثل قارون میداشتیم.اینها خبر نداشتند که قرار است فردا قارون باهمه امکاناتش به قعر زمین فرو روند! پس همیشه همه حوادث اطرافت چیزی برای یادگیری تو دارند.سعی کن یادبگیری که چگونه میشود همیشه درحال یادگیری بود!

@namazesobh