نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

لاله معرفت!


خداوند حکیم است و جهان را حکیمانه ربوبیت میکند.اما چه میشود که در این میان خلیفه او که بیشترین حکمت نیز در کار خلقت او بکار آمده است از درد احساس بیهودگی زار ونزار میشود!؟ بی تردید دراین میان یک جای کار دچار مشکل شده است! قطعا او سراز راهی درآورده که نباید میرفت و البته در بیراهه هرچه قدم برداری از هدف دورتر میشوی.قدم نهادن در جاده لهو ولعب و زینت و تفاخر و تکاثر البته جز به سرگردانی منتهی نمیشود! خوبست که او خود نسبت به نشانه های بیراهه نیز هشدار داده است! وبه طرق مختلف کوشیده است بی اعتباری و بی ثباتی مادیات را بفهماند.آری ،ریشه این بیماری در غفلت و فراموشی از خصلتهای فریبنده امور اعتباری و توهمی دنیاوسرگرمی و رضایت بآن است.اما کسی که نعمت بی نظیر خداوند یعنی تعقل را درست بکارمیگیرد واسیر توهمات حس و خیال نمیشود و اشتغال به کارمعاش او را از اندیشه در هدف باز نمیدارد ، براستی گلشن عالم را مشاهده میکند و دراین بوستان رنگارنگ و گلزار معطر به جستجوی " لاله معرفت" برمیخیزد! و اینچنین است که دیگر احساس خسران و زیان ازبین میرود چون راه رایافته است.راه " عروج" آنگاه آغاز میشود که حرکت تکراری افقی دنیا را قطع کنی و دقیقا در نقطه تقاطع با آن به صعود بیندیشی!  وجالب اینجاست که وقتی آسمان تعقل را بیابی بیکباره همه برچسبهای موجودات خاکی نیز عوض میشود! همه حکایت گر او میشوند و نغمه دوست سرمیدهند.نغمه ای که تا کنون به گوشت آشنانبود ... براستی که این معرفت و آن عشق چه زیباست!

چیست عقل ،گلشن جهان دیدن

لاله معرفت  از آن چیدن !

@namazesobh

کوه صبر!


ولادت پیام رسان عاشورا زینب کبری س بهانه ای است که از صبر سخن بگوییم.شاید اگر زینب نبود صبر معنا نمیشد! براستی چه حکمتی در این واژه نهفته است؟خداوند در آیه 156سوره بقره پس از خبردادن به ابتلای مومنان به آزمایشهای دشوار، به صابران بشارت میدهد.ولنبلونکم بشی من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات و بشرالصابرین.الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انال..واناالیه راجعون....جالب اینجاست که صابران را اینگونه معرفی میکند که وقتی با مصیبت و سختی روبرو میشوند میگویند مااز خداییم و بسوی او برمیگردیم.پس رمز اصلی اینکه کسی صابر میشود این نگاه او به هستی است.تا نگاه آدمی به عالم عوض نشود، تا همه چیز را از سوی او نداند، تا خودش را تحت مدیریت و ربوبیت او احساس نکند...نمیتواند تابدین حد صابر باشد.در آیات بعدی به ثمرات و نتایج صبر اشاره میشود .گویا هرآنچه نصیب آدمی میشود پس از عبور ازاین مراحل دشوار است.آنچنانکه آهن در حرارت بالا و پس از ذوب  شدن به فولاد بدل میشود.البته کسی که خود را به خداسپرده چه بسا که به هیچیک از این امور هم نمیاندیشد.برای او هر آنچه از سوی دوست میرسد نیکوست! سخن مولانا در دیوان شمس هم شنیدنی است:

تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج بمن

تاکه به سیلم ندهد کی کشدم بحرعطا؟!

@ namazesobh

گلزار عشق!


یکی از نتایج نادرست نگاه ظاهری و قشری به دنیا اینست که براساس سود وزیان دنیوی به امور مختلف برچسب میزند! زشت و زیبا درست میکند، نفرت و کینه درست میکند و طبیعتا بدنبالش غم و اضطراب و یاس تولید میکند!  به همین جهت است که در بسیاری از جاها اساسا سخن صریح و روشن قرآن برای بسیاری قابل فهم نیست چه رسد به اینکه بخواهد الگوی زندگی باشد! خداوند در آیات خودش به صراحت از تفکیک زندگی ظاهری و باطنی سخن میگوید و نگاه دنیوی سودپرستانه را نگاهی عذاب آور و جهنم ساز توصیف میکند و معلوم نیست که ما با چه تفسیری از این آیات ، جز سود و منفعت دنیوی به چیزی نمی اندیشیم و درعین حال میخواهیم آرامش و سعادت و رشد و ...را نیز تجربه کنیم! اما حقیقت این است که این نگاه راه بجایی نمیبرد! نگاهی که همه چیز حتی دین را درخدمت منافع زودگذر دنیوی میگیرد نمیتواند خود را از بیابان خشک و عذاب آور دنیا نجات دهد و راهی به گلستان آخرت پیدا کند! وقتی میتوان قدم به گلستان و بهشت هستی نهاد که این نگاه مادی و دنیوی را کنار بگذاری و باچشمی دیگر به امور بنگری. اگر توانستی خارهای تعلق بدنیا را در درون وجود خودت ریشه کن سازی، گلزار پدیدارمیشود! و این معجزه نگاه توحیدی است که برچسب های ظاهری ازبین میرود و زیباییهای باطنی آشکار میشود.کثرت ناشی از شرک جای خود را به وحدت میدهد .مفهوم منفعت و زیان تغییر میکند. رحم و مروت و شفقت و جوانمردی و گذشت و بخشش و عشق و محبت و...از غربت بدر میآیند! وبازار فریب و تقلب و دروغ و کینه و حسادت و ...کساد میشود! وتا این اصلاح در درون وجود آدمی صورت نگیرد انتظار رسیدن به شادی و آرامش انتظار بیهوده ای است. تا این "خارهای" شرک از وجود انسان زدوده نشود،"گلستان" وجودش آشکار نخواهد شد.

هین خمش کن، خار هستی را زپای دل بکن

تا ببینی در درون خویشتن گلزارها...

@namazesobh

غفلت و اضطراب!


هرکسی در زندگی خود بدنبال کسب آرامش و رهایی از غم و اضطراب است.فقط مشکل این است که گاهی آرامش را از جایی جستجو میکند که در آنجا از آرامش خبری نیست! وقتی در آیات قرآن تامل میکنیم متوجه میشوبم که قرآن ریشه اضطراب را در دلخوشی بدنیا و جستن آرامش از دنیا میداند.در همه آیات وعده عذاب و جهنم مربوط به کسانی است که اطمینان بدنیا پیدا کرده اند و از لقاو دیدار پروردگار غافل شده اند! نمونه روشنش آیه 7 سوره یونس است: ان الذین لایرجون لقاءنا و رضوا بالحیات الدنیا واطمانوا بها والذین هم عن آیاتنا غافلون اولءک ماواهم النار....دراین دو آیه میبینیم که عذاب به کسانی نسبت داده شده که دراثر غفلت از آیات ونشانه های پروردگار در دنیا و اطمینان پیدا کردن به خود دنیا و جستن رضایت و آرامش از خود دنیا ، امید به آخرت و لقای پروردگار را از دست میدهند! در حالی که اگر اینها از این آیات و نشانه ها توجه به صاحب نشانه پیدا میکردند درنتیجه در همه این صحنه ها بجای اینکه دنیا و نشانه را ببینند متوجه صاحب نشانه و پروردگار میشدند.و آنوقت رضایت و آرامش رابدست مبآوردند ! بهمین راحتی! مشکل اینست که شما از سراب انتظار داری سیرابت کند! در حالیکه اگر صدسال هم دنبال سراب بروی ففط تشنه تر میشوی.جستجوی رضایت از خود دنیا اینچنین است.امابه محض اینکه توجه پیدا کردی که این ها همه نشانه پروردگارتوست یعنی در این صحنه ها پروردگار را مشاهده کردی ،شادی همه وجودت را دربر میگیرد! آنوقت است که فقط از عمل صالح لذت میبری.وکفر با وجودت ناسازگارمیشود.بمجرد نزدیک شدن به کفر و شرک بوی تعفنش را استشمام میکنی.اما از شکر و توحید وجودت سیراب میشود.دیگرنمیتوانی شاکر نباشی! غم وشادی ظاهری برایت فرقی ندارد چون همه اینها نشانه های اوست! و تو هم دلت به او وحضور او خوش است.به تعبیر زیبای سعدی :

غم وشادی بر عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست!

@namazesobh

چشم روشنی!


یکی از سنتهای الهی که در قرآن مکرر بآن اشاره شده است سنت پاداش است.خداوند از یک رابطه همیشگی میان عمل آدمی و پاداش ویا کیفر آن خبر میدهد.اما گاهی در این میان از تعابیر خاصی استفاده شده که بر جذابیت مساله افزوده است.در آیه 17سوره سجده میخوانیم: فلاتعلم نفس مااخفی لهم من قره اعین جزاء بماکانوایعملون.یعنی کسی نمیداند که خداوند درپاداش اعمال انسان چه چشم روشنی برای او قرار داده است! واین آیات بیانگر رابطه حقیقی میان اعمال انسان و نتایج آن است.اما آنچه سبب غفلت آدمی است این است که میان حقیقت و اعتبار اشتباه میکند.آثار اعتباری و ظاهری و فریبنده و موقتی دنیا در نظرش جلوه میکند و بجای آب بسراغ سراب میرود! غافل از اینکه هیچگاه نور با ظلمت و علم باجهل و درستی با نادرستی برابر نخواهد بود.وهمیشه کسانی که فریفته جولان ظاهری و موقتی باطل شوند حسرتی همیشگی را بدنبال خواهندداشت.

@namazesobh