نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

ملک دل


از آغاز  زندگی آدمی کتاب رازالود او گشوده شده و همچنان بازاست. گاه  بی آن که بخواهد دچار تشویش میشود. و گاه نیز خود را به امری سرگرم میسازد تا موقتا اندوهش فراموش شود. اما مشکل همچنان باقی است! چرا که اساسا آدمی برای این دنیا خلق نشده  تا در آن ارام گیرد! 

آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو ادمی

و بهمین جهت این نهاد ناآرام همچنان باقی است مگر آنکه به سر درونش واقف شود و از  درون خود را تغییر دهد. آنوقت است که میبیند همه عالم در خدمت اوست.چرا که همه دنیا باو راه و روش می‌آموزد. تنها چیزی که او نیاز دارد "نیم نگاه" است که اگر باشد میتواند با همان، صد ملک دل خریداری کند:

صدملک دل به نیم نظر میتوان خرید

خوبان در این معامله تقصیر میکنند! 

و حقیقت این است که ما برای همین معامله به دنیا آمده ایم. معامله ای سرشار از سود! 

هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم؟ تومنون با.. و رسوله و تجاهدون فی سبیل ا..

کافی است اهل نظر شوی. یعنی قدری در امور تامل کنی. تنها به آنچه میبینی بسنده نکنی بلکه نگاهی هم به باطن امور داشته باشی. آنگاه میبینی همه عالم برای تو تبدیل به کلاس درسهایی بزرگ میشود که هیچگاه از آن خسته نمیشوی. درسی که تورا با معبود حقیقتی  بیوند میدهد و وقتی با او هستی از همه غمها و نگرانیها رها میشوی! 

@namazesobh

تنها برای او


همیشه  این صحنه های امتحان است که معلوم میکنند تو برای چه کار میکنی! 

وگرنه ادعا فراوان است. باید شرایطی ‌باشد که نیات باطنی تو را نشان دهد و معلوم شود که تاچه اندازه  فقط بنده حق و عدالتی!  خداوند در آیه 135 سوره نسا  با بیان  اینکه گواهی دادن تو باید بر اساس حق و عدل باشد گوشه ای از توجیهات فرد را برای فریب خود نشان میدهد و در جواب هم میفرماید که خداوند خود بهتر میتواند مصلحت بنده اش را فراهم کند بنابراین تنها ملاک تو برای گواهی دادن باید "فقط او" باشد:کونوا قوامین بالقسط.... ولو علی انفسکم... واین در جایی معلوم میشود که منافع خودت یا نزدیکان یا... درمیان باشد. اینجا همان صحنه امتحان توست و در اینجا معلوم میشود تا چه اندازه ادعا با عمل یکی است!  و چه زیباست  وقتی که تو فقط برای او کار میکنی و براستی باور داری که او خودش بهترین ها را برای بنده خودش میخواهد. اما خدا نکند که تو در توهمات خودت اسیر باشی و خیال کنی که مصلحت در اینست که این خلاف حق را مرتکب شوی تا سودی به کسی برسد غافل از اینکه منفعت همگان در ید قدرت اوست و تو تنها باید بر محور حق حرکت کنی :  فا... اولی بهما

 و چه خوب است  که انسان گاهی نگاهی منتقدانه به خودش داشته باشد و همیشه خود  و کارهای خود را حق نشمارد و حداقل  احتمال خطا بدهد. تنها در اینصورت است که میتواند به اشکالات خودش واقف شود. یادمان نرود که همواره خود ما هستیم که مانع رسیدن نور میشویم! و گرنه  او در تابش نور بخلی ندارد. کافی است اورا در خدایی خودش باور کنیم وعاقبت  خود و دیگران را باو محول سازیم و یقین داشته باشیم که او خود بهترین ها را برای همگان فراهم میسازد. 

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز! 

@namazesobh

دولت عشق


 وباز هم آدمی است و حکایت او!  حکایتی که پایان ندارد چرا که فرق حیات و ممات همین است.حیات باید دمادم برسد و گرنه ممات است. وحیات که آمد همه چیز آمده است. وقتی روح در جان مرده دمیده شد  زنده میشود. ووقتی زنده شد همه شریانهای وجودش فعال میشوند.نومیدی به امید بدل میشود .تلخی جای خود را به شیرین کامی میدهد.و ترس و اضطراب هم بساط خود را جمع میکند. و همه این اتفاقات زیبا نتیجه همان حیات است.حیاتی که با اراده و آگاهی خود آدمی حاصل میشود.باید تشنگی را احساس کنی و بدنبال آب باشی تا سیرابت کنند و البته وقتی طعم این آب را چشیدی به کمتر از آن تن نخواهی داد. پس از دیدن این رنگ حقیقی  همه  چیز رنگ میبازد.و آن گاه است که میفهمی بجز او تکیه گاهی نیست و جزاو انیس و همراهی نداری و به غیر او نمیتوانی دل ببندی.او "دولت عشق" است که همه وجود تورا سرشار از شور و نشاط میسازد و هرجا اثری از شادی است از برکت حضور اوست.بی جهت نیست که آن صاحبان معرفت حقیقی در همه عمر جز او را نخواستند و جز از او سخن نگفتند.آنچنانکه خود او نیز در قرآنش فرمود که کسانی که باو باور دارند تنها براو تکیه میکنند:و علی ا...فلیتوکل المومنون(۱۶۰آل عمران)

مرده بدم زنده شدم  گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

@namazesobh

سخن عشق


حکایت آدمی حکایت عجیبی است!  چرا که حقیقتی دارد بس عظیم و بزرگ و در عین حال ظاهری دارد بس حقیر و کوچک!  اگر به این ظاهر بسنده کند به هیچ کجا نمیرسد و هیچ از "هستی" نمیفهمد! و هیچ نمیبیند! و هیچ نمیچشد! و هیچ نمیشنود!  چه زیبا در آیه ۱۷۹ سوره اعراف فرمود:...لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل!

یعنی بآنها قلب دادیم اما درک نمیکنند!چشم دادیم اما نمیبینند! گوش دادیم اما نمیشنوند! پس آنها همانند چهارپایان و بلکه پست تر از اینانند!

پرواضح است که منظور قرآن چشم و گوش و قلب ظاهر نیست! معلوم است که همه اینها معانی باطنی دارد که انسان بودن آدمی در گرو آن درک و فهم باطنی است!  چشمی که آثار حق را ببیند و گوشی که " حکایت دوست" را بشنود و قلبی که حقیقت او را دریابد! 

و آنگاه که به این درک میرسد چقدر همه چیز در نگاهش تغییر میکند. همانند نابینایی است که بینایی خودش را بازیافته و بیکباره زیباییهای هستی را میتواند ببیند!  و چه شور وشعفی پیدا میکند.ودر این حال است که از هر سخنی جز "سخن عشق" و جز " حکایت دوست" اظهار پشیمانی میکند!  چه زیبا سرود سعدی علیه الرحمه:

تنگ چشمان  نظر بمیوه کنند!

ما تماشاکنان بستانیم!

هرچه گفتیم جز "حکایت دوست"

در همه عمر از آن پشیمانیم!

@ namazesobh

دریای گذشت


محبت بدون گذشت امکان ندارد و همیشه سختی اولیه در" گذشت "است. یکی از سرخط هایی که به ما میدادند تا بنویسیم این بود: در عفو لذتی است که در انتقام نیست! و شاید سختی کار هم همین جاست.چون میدانیم که همه حالات ارزشمند در دنیا پیچیده شده در میان سختی هاست و فقط کسانی بآن نزدیک میشوند که باین معرفت دست یافته اند و لذا از آن سختی و دشواری اولیه نمیهراسند. آنان دریافته اند که لطف الهی بمانند دریاست.کافی است که به دریا متصل شوی. همین که متصل شدی نه تنها اثری از آلودگی و حقارت تو باقی نمیماند بلکه بیکباره پاک و زلال میشوی و کار "دریا" میکنی! یعنی بزرگ میشوی و گذشت برایت آسان میشود .آنوقت است که از تو جز مهرورزی  برنمیآید.عظمت خداوند در همین است که از کسانی میگذرد که نهایت غفلت از خدا را داشته اند اما وقتی قصد ورود بدریا را کرده اند با آغوش باز او مواجه شده اند ! در بسیاری از آیات قرآن این اوصاف الهی تکرار میشود که (ان ا....حلیم غفور)  . کاش ما جانشینان او بر روی کره خاک که خود نام خلیفه خویش برمانهاده است به این اوصاف  آراسته شویم که در آنصورت همه کدورتها و رنجها از میان ما رخت برخواهد بست!

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری است رنجیدن

@namazesobh