نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

حیات انفسی 4

یا مدبر

ماه شریف رجب از نیمه گذشت...ومن در حسرت ایام گذشته ...

خدایا وقتی قرار است فرصتی از فرصتهای زیبای معنویت فرا برسد شوقی دارم ...ووقتی رو باتمام است حسرتی مرا فرا میگیرد..حسرتی تلخ...خدایا نکند این حسرت در قیامت نیز تکرار شود و انروز باخودم بگویم  واحسرتا علی ما فرطت فی جنب الله...؟؟هرگاه به لطف تو مینگرم امیدوار میشوم..اما براستی من با این همه نعمت تو چه کرده ام؟ ایا بمن نخواهی گفت که..که تو در برون چه کردی که درون خانه ایی؟...قبول دارم..توقعم خیلی خیلی بیشتر از انچیزی است که استحقاق من است. اصلا استحقاقی ندارم....هرچه هست لطف توست...پس بگذار فقط عذرخواهی کنم و از تو بخواهم که ..خدایا در این ماه بزرگ که دوستانت با شوق و عشق و تلاش و ...انرا سپری میکنند  این بنده کمترین خودت هم را بی نصیب مگذار... 

............ 

چند سطر بالا را زمانی نوشتم که نیمه دوم ماه شروع شده بود و چون متن ناقص ماند ادامه اش به تعویق افتاد و اکنون که ادامه اش را مینویسم به روزهای پایانی ماه نزدیک میشویم....و همچنان حسرت این ایامی که میگذرد بر دل مانده است... 

بگذرم... 

در دعای این ماه خواندیم  خاب الوافدون علی غیرک.... 

گاهی براستی ادمی دلگیر میشود از این مسلمانی که ما داریم...از این خداپرستی که همه چیز پرستی است بجز خداپرستی...واقعا رفتاری که ما داریم نشانه و اثری از وفود به خدا در ان دیده میشود؟یا هرچه هست وفود به غیر است؟ 

بگذارید با مثالی منظور خودم را روشنتر بگویم... 

دغدغه ای که ما هرروزه بدنبال ان هستیم چیست؟ انچه ذهن ما را به خود مشغول کرده و سخت در طلب ان میباشیم چیست؟ایا ما در طلب تقرب به خداییم و از هر کار و نیتی میخواهیم به این هدف نزدیک شویم؟..یا اینکه برعکس است ..یعنی بدنبال اهدافی دنیوی هستیم و برای رسیدن به انها خدا را هم وسیله قرار میدهیم؟ به تعبیر دیگر دینداری ما برای رسیدن و قرب به خداست ؟ یا از ابزارهای دینی مثل دعا و توسل و نذر و ...برای رسیدن به اهداف دنیوی بهره میجوییم؟چند درصد دعاها و خواسته های ما در مشاهد مشرفه برای سبک کردن بار دنیا و تقرب به اوست؟ و چند درضدش برای امیال دنیوی؟..بنظر میرسد فعلا از این همه تشکیلات عریض و طویل دینی تنها چیزی که بدست نمیاید ومظلومتر از همه هست خود خداوند است!!! نام خدا بر زبان ها میچرخد اما...!!! 

نظر شما چیه؟

نظرات 4 + ارسال نظر
م.ش سه‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 06:43 ب.ظ http://14masoom-1436.blogfa.com/

سلام استاد... قبول باشه طاعات...من خودم همیشه دچار غفلتم سعی می کنم از غفلت دربیام و از فرصت ها استفاده کنم اما شاید درگیری های دنیایی مون زیاده و یا دینمان وسیله دنیایموان شده...التماس دعا نمی دونم با غفلت ها چه کنم؟

سلام برشما...
انشاا...خداوند کمک شماست

[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 06:18 ب.ظ

استاد نمیدونم چرا اینقدر دپار نا امیدی شدم ؟! به شدت از زندگی خسته شدم . همش تکرار و تکرار . به چه هدفی درس خوندیم و چی شد

سلام....ضمن اینکه قبول میکنم که شرایط بیرونی همینجور هست که میفرمایید ولی بنظرم با تقویت ابعاد فکری و روحی درونی که هدف من هم از نوشتن بحث حیات انفسی همینه میشه این حالت رو ن حد زیادی تغییر داد...باز انشاا.. در این زمینه بیشتر صحبت میکنیم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 01:37 ب.ظ

سلام استاد هنوز نرفتیم دلمون واسه نماز صبحاتون توی محوطه صدف تنگ شده همش تودلم میگم کاش هفته پیش بود که دوباره باصدای اذون پاشیم وبیایم پشت سرشما نماز بخونیم خیلی سخته یه عادت خیلی خوب شده بودش که بعد نماز بشینیم وصحبتای شمارو باجون ودل گوش بدیم خداحفظتون کنه استاد التماس دعا.

سلام بزشما
بله...نمازهای صبج محوطه خیلی خاطره انگیزهست.ولی این یک اصل مسلم در زندگی دنیاست که همه جمع ها و خاطرات و ...چه تلخ و چه شیرین سپری میشن...اما...اما..اونی که مهمه اثری است که در نفس ما ایجاد میشه که اون موندنی هست...امیدوارم حرکت انفسی شما همچنان ادامه یابد ان شاا...در این ایام بافضیلت بخصوص شبهای قدر التماس دعا دارم...خیلی از دیدن پیام شماخوشحال شدم.

م.غ پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 05:39 ق.ظ

بسیار زیبایی بود...

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد