نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

حیات انفسی

بنام خدای دلها

عوامل مختلفی دست بدست هم داده و بتدریج حضور مرا در این خانه کمرنگ نموده ...چه اینکه بنظر میرسد ورود شبکه های اجتماعی به گوشیها و تشکیل گروههای متعدد در این فضا هم بطور کلی اندکی وبلاگها را به حاشیه رانده است و این یکی دیگر از آثار تکنولوژی جدید است که بشدت حضور خودش را در زندگی ما نشان میدهد و کسی یارای مقابله با آن را ندارد.

دنیای امروز دنیای عجیبی است. در فاصله ای کوتاه خود را در هجوم فضاهای متکثر جدید میبینی و تا بیایی برای خودت جایی و نگاهی رقم بزنی فضای بعدی تو را مورد هجوم قرار میدهد....گاه سلطه این فضاها بگونه ای است که حتی افراد مطلع و خبره را هم در کام خود فرو میبرد..و جالب انستکه در همه این موارد صحنه و بازی را دیگری تعریف میکند و ما ناخودآگاه در زمین او بازی میکنیم .

البته اکنون قصد ندارم به بحث از این مقوله بپردازم که هم بضاعت خاص خودش را میخواهد و هم نیاز به تاملات تخصصی بیشتری دارد اما میخواهم به مطلبی اشاره کنم که مدتی است ذهن مرا به خود مشغول نموده است.

یکی از اتفاقاتی که در دوره جدید شاهد آن هستیم افزایش سطح نگرانیها و دلهره ها در سطوح مختلف بخصوص جوانان ودانشجویان است و همچنان که پیداست این سطح از نگرانیها که علل مختلفی مانند آینده کاری و ازدواج و ...دارد آسیب زیادی به رشد فکری و اخلاقی و اجتماعی آنها وارد میکند....

حال در این ارتباط غلی القاعده دو راه کلی وجود دارد.

یکی اینکه بفکر تغییر شرایط بیرونی و فراهم کردن اوضاع و احوالی باشیم که افراد بدنبال آن هستند. خوب طبیعی است چنین کاری نه بسهولت امکان پذیر هست و نه در کوتاه مدت امکان پذیر

اما راه دیگری که میتوان بسمت آن حرکت کرد تغییر درون ماست که از جهاتی اساسی تر و ریشه ای تر نیز هست...

این همان بحثی است که از آن به حیات انفسی تعبیر کرده ام...

غجالتا خواستم طرح بحث کرده باشم تا در این راستا از نظرات دوستان بهره بگیرم.

انشاا.. در نوبت بعد وارد خود بحث خواهیم شد

نظرات 13 + ارسال نظر
baran پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 04:52 ب.ظ

ایجاد تغییر درونی نسبت به کاهش نگرانی های زندگی:
مثلا یعنی اینکه سطح توقعاتمون رو در مورد همه مسائل زندگی بیاریم پایین!
یعنی توقعاتمون رو نسبت به جایگاه اجتماعی و شغلی و سطح درآمدیمون بیاریم پایین!
سخت نگیریم از اینکه زیر دستیم و سرمایه کار نداریم!
توقعاتمون رو نسبت جایگاه اجتماعی فردی که می خوایم باهاش ازدواج کنیم بیاریم پایین!
و به روی تمام مشکلات بعد از ازدواج لبخند بزنیم!
و برای چالشهای پیش رو همیشه آماده باشیم!!!

احسنتم!
چقدر نکات درستی را گوشزد نمودید...
حالا این علامت تعجبهایی که نوشته اید معنایش چیست؟
بخصوص اخری که سه علامت دارذ!!
.......
بهرحال تغییر درونی اینها هست و چیزهای دیگر هم...
ممنونم...خیلی محبت کردید

baran پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 04:53 ب.ظ

سلام
من گله دارم
چرا استاد ایمیل منو جواب نمی دید!!!

سلام...
ومن قبول دارم گلایه شما رو...
ببخشید...گرفتاریها و نداشتن نت و...

baran پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 05:42 ب.ظ

مشکل ما اینه که نگران اعتماد به نفس و عزت نفسمونیم!!!
اعتماد به نفس و عزت نفسمون رو در گرو بدست آوردن جایگاه اجتماعی می بینیم!
دلبسته دنیا بودن و نگران عقب افتادن از چرخ دنیا آدمارو نگران میکنه !
امروز اوقاتمون با دلهره و نگرانی می گذره!
یه روزی می فهمیم این دنیا ارزش نگرانی نداشته که دیگه خیلی دیر شده..
وقتی که به همه چی متوسل شدیم و جواب نگرفتیم حالا از خود خدا شاکی شدیم و به پوچی رسیدیم!
اون وقت می فهمی با این همه دبدبه و کبکبه ات چقدر پوچی و دنیا از خودت پوچ تر...
وقتی مجبور بشی زندگی ای که طبق روال دلخواهت پیش نرفته رو تحمل کنی و به حرفای پر کنایه ات به خدا و ائمه فکر کنی ...َ
اون وقت می فهمی دنیا پوچه و ارزش نگرانی نداره..
فقط لگد زدی به رابطه ات با معبودت....
و چه زیباست فکر کردن به آغوش پر مهر همیشگی اش....َ

بله...و این درد عجیبی است که انقدر هم در بدنه جامعه سریان دارد که کسی نمیتواند خلاف ان فکر کند...
دقیقا همینه که فرمودید..عزت نفس رو در گرو جایگاههای اعتباری دانستن..و همه چیز براساس اسن امر رقم خوردن و شکل گرفتن همه داوریها بر این اساس...
مغلوم نیست ما از حقایق چه بدی دیده ایم که اینقدر به اعتباریات چسبیده ایم و از انطرف چه خیری از این اعتباریات دنیوی دیده ایم که..از ان جدا نمیشویم...
و این سوال جدی خودم هست...از همه کسانی که چنین عقیده ای دارند...واقعا خیری در این امور صرفا دنیوی یافته اید؟...

مرتضی-الف پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:35 ب.ظ

باسلام خدمت استاد بزرگوار وحاجی جون خودم
خیلی ارادتمندم
موضوع بحث خیلی جالبه وبه شد مورد نیاز امثال من که اوضاع واحوال درونی ام داغونه -
بی صبرانه منتظر مباحث شما خواهم بود.یاعلی
مرتضی-الف

سلام علیکم برادر غزیز و محترم
انشاا.. در خدمتیم و البته دوست دارم از نظرات شما هم بهره ببرم..
از لطف و محبتی که دارید سباسگزارم

مسعود پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 10:36 ب.ظ http://www.rahenoor.mihanblog.com

سلام اگه مایل به تبادل لینک هستید منو باعنوان "به سوی روشنایی"لینک کنید و بعد خبر بدید تا من هم شما را بلینکم[گل][گل][گل]

ف سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام علیکم.
همون فضاهای متکثری که ابتدای فرمایشتون ذکر کردید و اعوان و انصارش، باعث شده طرز نگاه اغلب مردم (و بخصوص جوانها) به زندگی عوض بشه و مصداق این حرف قدیمی باشند که " دیر اومدی و میخواهی زود بری". معیارهای زندگی و ایده آل ها تغییر کردند متاسفانه.
سعادت داشتم که اخیرا گفته های دلنشین مرحوم حاج اسماعیل دولابی رو بخونم. جایی گفتند که خدا به آدمیزاد فرموده: معاش دنیای خودتون رو به من بسپرید و به فکر آخرتتون باشید، ومن هم دنیا و هم آخرتتون رو تامین میکنم.

اما باعث تاسفه که گروه عظیمی از این مردمان، اعتقاد محکم (حتی نیمه محکم) به آخرت ندارند. نعوذوبالله.
خدا بخواد و بخواهیم که به سمت تغییر درونی حرکت کنیم. آمین.

سلام بر شما..
بله اشکال اساسی در همینه که بقول شما اعتقاد نیمه محکمی هم به اخرت نیست....همه این مفاهیم مثل خدا و قیامت ..چیزی در حد لقلقه زبان ماست..و چه انتطاری از کلمه توخالی داریم؟
انچه مومن را از غیر متمایز میکند نه صرفا الفاظ و عباراتی است که ریشه در درون جانش ندارند..بلکه ان نورانیتی است که در درون جانش هست که اگر باشد همه این دغدغه ها رخت برمیبندد...
بله همینجوره...
ممنونم از لطف شما

م.ش پنج‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 01:48 ب.ظ http://http://allah-layoheb-yoheb.blogfa.com/

سلام استاد موضوع خوبی رو اشاره کردید موضوعی که همه باهاش درگیریم! مردم چی میگن و جامعه و خودم کجای این دنیام...
تغییر درون خیلی خوبه و کم کم به بیرون و ظاهر هم کمک می کنه!
و خیلی هم تلاش و اراده می خواد.
اگه همه از خودمون شروع کنیم می تونیم تسلط پیدا کنیم بر همه چیز ولی خوب اگه تنها باشی یک دست صدا نداره ...
خیلی حرف دارم اتفاقا صبح به همین موضوع آینده و نگرانی هایی که نسل ما درگیرشن فکر می کردم..
مخصوصا موضوع ازدوا و به ویژه برای دختران و نگرانی هیا بسیار...
التماس دعا

سلام علیکم...
از مردم و جامعه که نگین که همه رو بیچاره کرده!!
این بیچاره خود ادمی...که همیشه مظلومه و اسیر دستهای بی رحمی بعنوان جامعه و مردم و ....
اونم مردمی که هیچگاه در اون لحظات حساس زندگیم دردی را از من دوا نمیکنند!!!
فرض کنید همه برای من هورا بکشند..این چه مشکلی از من را در روز وابسین حل میکند؟....ولی چقدر ما اسیر همین هورا و ...هستیم؟
......
از شما هم ممنونم....محبت شما مزید

اپسیلون یکشنبه 30 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 07:50 ق.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

با سلام و احترام
امید که با توکل به خدا و تسلط بر حواس خود و تمرکز گرفتن با ذکر لا اله الا الله ، همیشه بازی در دست مسلمین باشه تا از این فضاها به عنوان یک فرصت عالی برای شناساندن دین زیبای اسلام استفاده بشه.
ثابت قدم و عاقبت بخیر باشید بزرگوار.

سلام برشما
خیلی ممنونم از محبت شما
انشاا...که اینچنین باشد

baran پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:46 ب.ظ

این علامت تعجب ها رو برای افرادی گذاشتم که کلأ با چالش های زندگی و آینده مشکل دارن...
البته بگم روبه رو شدن با چالش های زندگیه دنیا و مبارزه با منیّت انسانی مسلمأ اولش سخته اما بعد چند وقت سبک زندگی انسان بر همین مبنا ساخته میشه و تمام تفکرات انسان در همین راستا پیش میره.
و حقیقتأ باری تعالی در این راه یاریمان می کند.
انشاالله ..
التماس دعا

ممنون از توضیح شما
جملات شما قوت قلبی است برای ما..در طرح این بحث..
موفق باشید

baran چهارشنبه 17 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:42 ب.ظ

سلام
آنلاین بودن هم نعمتی است که تا به حال به آن نیندیشیده بودم....
دارم ناامید می شم از گرفتن جواب ایمیلم....

سلام برشما
واقعا همینطوره.....وواقعا شرمنده ام....چند دقیقه ای که میام فقط میتونم همین کامنتا رو جواب بدم... ببخشید

مرتضی-الف جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:15 ب.ظ

از این که بنده را هم لایق دانستید تا نظراتم را بنویسم متشکرم.
همین تشویق ها موجب رشد وبالندگی افراد میشود.
به نظرم تشویق کردن و شخصیت دادن به افراد خیلی به حیات انفسی که فرمودید کمک میکند.
شخصیت و به قول جوانان امروزی پرستیژ البته همون شخصیت خیلی در رفتار انسانها برای حفظ کردن خود از اسیبهای اجتماعی جامعه کمک میکند.
در آموزه های دینی داریم که انسان باشخصیت گناه نمی کند.
واین با عقل هم مطابق است.
انسانها وقتی نیازهای آنها مرتفع بشود ونیز در نیاز آخر که نیاز به شخصیت است(براساس نظریه مازلو) ان نیاز هم مرتفع گردد ودر جامعه به عنوان فرد باشخصیتی زندگی کند دیگر نباید به گناه آلوده شود.

گناه حیات انفسی افراد را از بین می برد.
وقتی حیات انفسی از بین رفت حیات مادی جان میگیرد ورشد می کند.
عذر خواهم استاد چون فرموده بودید نظرم را بدهم اطاعت امر کردم. خواهید بخشید.مرتضی-الف

خواهش میکنم..این چه فرمایشی هست...واقعا از نظرات شما استفاده میکنم
بله دقیقا همینطوره..و حالا که فرمودید باید عرض کنم که یکی از نقاط اسیب در جامعه ما همین است که برخی باشتباه تصور میکنن که میخواهند با نوع برخورد خودشون قدم خوبی بردارند درحالیکه باعث میشن که تو ذوق کسی بخوره و ....کلا توجه به تشویق و ترغیب کم هست در مجموعه های دینی ...در حالیکه بقول خودتون این خیلی خیلی خیلی موثره..و این معضل بزرگی هست...و جالب اینه که در تعالیم دینی اینقدر بر تواضع و فروتنی و حمل بر صحت اعمال افراد تاکید شده و همه اینها باید باعث بشه که ما بدیگران بیشتر احترام بگذاریم ولی در عین حال چرا رفتار ما بگونه تای است که دیگران از ان برداشت تکبرو...میکنند...این مساله عجیبیه ...
بهرحال خیلی ممنونم...لطف کردید

[ بدون نام ] یکشنبه 21 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:07 ق.ظ

یا حکیم
گاهی همین دغدغه ها و نگرانی ها بظاهر دنیوی از دید ما، اگر با عینک خود شخص نگاه شود هدفی معنوی دارد کار برای مفید بودن برای باری از دوش کسی برداشتن برای خدمت به خلق و ..... جلوتر که برویم می شود چه گره ای باز کردی باری از دوش کسی برنداشتی که هیچ، باری هم روی دوش کسی چه بسا ملتی بودی حق خیلی ها رو ادا نکردی و ......
چه کاری برای آقایت کردی
اینها و هزاران حرفی که نشاید گفت نگرانی خیلی از جوانان است
جوانی در حال سپری است و این روزهاست که انگیزه و توان برای فعالیت در وجود انسان موج می زند و جای افسوس دارد اگر به معرض ظهور نرسد.
حال تغییر شرایط بیرونی؟ یا درونی؟
شاید حرفهایم مرتبط با موضوع نبود نمیدانم ولی دغدغه ی لحظه لحظه ی عمر در حال گذر ماست
شرمنده

سلام..
متوجه جان کلام شما نشدم...
میخواستین بگین که دید خود عامل با بیننده متفاوته؟
یا از این میخواستین بگین که گاهی عامل دیدی دارد ولی در عمل چیز دیگری از کار در میاد؟
یا منظوری غیر از این داشتید؟
بله ..در اینکه فرصتها در گذر است و ....که شکی نیست..امید که انشاا.. ان را دریابیم...
ممنونم از حضور شما....باز هم منتظر توضیحات شما هستم..

ربیعی یکشنبه 21 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:39 ب.ظ

سلام استاد
امیدوارم خوب باشین
بحث جالب و مهمی رو مطرح کردین.حرف توش زیاده.درد دل هم توش زیاده.انشالله موفق باشید.

سلام برشما
ممنونم از لطف شما..
انشاا.. که بتونه مفید واقع بشه...
خوشحال شدم....حضور شما بی استثنا منو به سال 87 میبره!...یادش بخیر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد