نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز دائمی

یا مسبب الاسباب


اگر از هر یک از ما بپرسند که علت اصلی همه حوادث چیست و اسباب نهایتا به کجا ختم میشوند بی تردید همه ما در جواب خواهیم گفت ...خداوند علت اصلی و مسبب الاسباب هست.....

اما آیا عملا هم به این اعتقاد باور داریم؟....

آیا در اتفاقات مختلفی که در زندگی برای ما میافتد و نتیجه کار چندان خوشایند ما نیست میتوانیم بخود بقبولانیم که شاید حکمتی الهی در کار بوده است؟ یا اینکه همیشه میخواهیم حوادث مطابق میل ما رقم بخورد و فقط تا جایی راضی هستیم که خواسته های  ما تامین شود؟

و در نتیجه این حالات چقدر واقعا شاکریم؟

شاید یکی از عمده مشکلات ما در اینجاست که هم اعتقاد داریم  و هم نداریم!

اعتقاد داریم باین معنا که اگر از ما بپرسند خالق تو کیست و روزی دهنده تو و شفابخش تو و ...کیست؟همه در جواب میگوییم ..خدا...ولی وقتی نوبت به صحنه عمل میرسد چنان عمل میکنیم که گویا خدا هیچ کاره است..زیرا برای بدست آوردن هر موقعیت و امکاناتی فقط و فقط در جستجوی غیر خدا هستیم...و البته گاه بعنوان پشتوانه کار دعا هم میکنیم...ولی تکیه اصلی ما به اسباب است نه خدا...دقیقا همان مثالی که قرآن مطرح میکند که وسط دریا که کشتی در حال غرق شدن است و اسباب از بین رفته ..خدارا از سر اخلاص میخوانیم ولی وقتی پای ما به خشکی رسید و حالت اضطرار برطرف شد..بی خیال خدا میشویم...و چون غالب اوقات ما از این نوع دوم است..یعنی غالبا اسباب سرجایشان هستند..ما هم غالبا بی خیال خداییم.البته توجه دارید بی خیال خدا بودن انواع و اقسامی دارد..گاه حتی طرف زبانا ذکر میگوید ولی عملااینطورنیست!یعنی کسی که واقعا به خدا و قیامتش آگاه است حاضر نیست برای کوچکترین منفعت دنیوی ..کمترین گناه و ظلمی مرتکب شود..پس اگر مرتکب شد معلوم میشود واقعا این اعتقاد را ندارد....

..پس یادمان باشد..خیال نکنیم که صرف اعتقاد ظاهری کافی است..آنچه لذت ایمان را بانسان میچشاند و سبب میشود در مسیر بماند التزام عملیش بآن است...هر گاه عملا به خدایت توکل کردی ..یعنی در عین حال که همه اسباب مهیا بود فقط باتکیه بر او جلو رفتی..و این باورت بود..یعنی باورت بود که اگر خدا نخواهد قدم از قدم نمیتوانی برداری...آنگاه مزه اعتقاد بخدا را درک میکنی و آنوقت دیگر به هیچ قیمتی این اعتقاد را از دست نمیدهی.....

چه زیبا گفته است شیخ محمود شبستری..

اگر خواهی که گردی بنده خاص                                 مهیا شو برای صدق و اخلاص

برو خود را زراه خویش برگیر                                       به هر یک لحظه ایمان دگر گیر

به باطن نفس تو چون هست کافر                                مشو راضی بدین اسلام ظاهر

زنو هر لحظه ایمان تازه گردان                                       مسلمان شو  مسلمان شو مسلمان....

..و همین حالت است که میشود حالت ذکر دائم..و نماز دائم.....

برخی دائم در نماز اند..یعنی در همه جا و همه وقت و در کنار مهیا بودن همه اسباب ....

فقط تکیه اش بخداست...

و برخی حتی در نماز ظاهریش هم به اسباب و فراهم کردن آنها برای انجام امورش فکر میکند

...خوشا آنان که دائم در نمازند..

اللهم ارزقنا...

نظرات 46 + ارسال نظر
link پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:46 ق.ظ http://alilink.tk

خسته نباشیدواقعاوبلاگ حرفه ای وخوبی داری مایک سایت تبادل لینک طراحی کردیم اگه دوست داشتی میتونی بیای ووبلاگتوثبت کنیhttp://alilink.tkباثبت لینکت باعث افزایش بازدیدوبلاگ خودت میشی

ممنونم...
لطف کردید

علیرضا پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ق.ظ http://a-nakhaei.blogfa.com

سلام علیکم و رحمةالله
از مسبب الاسباب بهترین عواقب را برای شما استاد معزز مسئلت می‌کنم.
سربلند و سرزنده باشید...

سلام علیکم....
خیلی لطف فرمودید...
التماس دعا

رها پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:28 ق.ظ http://s2a.ir

سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir

سلام برشما
ممنونم از لطف شما
خوش امدید

مقصودی مود جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:29 ب.ظ

گهی کاندر بلا مانی
خدا خوانی!!!
چو بازت
عافیت بخشد
سر از طاعت بگردانی
....
سلام استاد بزرگم
مانند همیشه عالی گفتید کاش هر روز و هر لحظه ندای درونمان اینگونه به ما تلنگر میزد! تا فراموش نکنیم مهربانی ها و بخشش ها و الطافش را.
تا فراموش نکنیم که ما هیچیم و او همه

سلام بر شما
بله..ما هیچیم و او همه ...
وای از فراموشی ما...فراموشی مهربانی هاو بخششها...
میدانید اصلا ما درک درستی از این امور نداریم..
کافی است مقایسه کنیم حالت خود را وقتی به کسی محبت کنیم و او پاسخ درستی نمیدهد..حال چگونه یک عمر خداوند بی هیچ منتی نعمتهایش را از ما دریغ نمیدارد!!
بسیار ممنونم از حضور شما

مقصودی مود جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:45 ب.ظ

این مطلب را که خواندم به یاد نوشته ای از خود افتادم در سالهای خیلی دور هرچند که دارای وزن یا قالب خاصی و ظرافت گویی نیست اما حال که می اندیشم خود متعجبم که در ان سال ها چه باعث شده این گونه بنویسم:
"هیپچ"
زندگانی هیچ است
اری
اما در پی هیچ به هیچستان دل خواهی رسید
تا ندانی هیچ چیست!!!
در پی خالق آن گام نتوانی گذاشت
هیچ یعتی:
می دانی که تو هیچی
و اوست!!!
اوست تنها مالک و صاحب
اوست تنها قادر و لایق
هیچ ماییم
ای کاش بدانیم بالاترین مرتبه ی دهر
هیییییچ انگاشتن است.

احسنت...
بالاترین مرتبه....رسیدن به این فهم است ..که تو هیچی....

ایروانی شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام علیکم خوب هستید انشاءا...؟
می دونید کهذ دل من چه قدر برای شما تنگ شده استاد.
آخه می دونید من همین نزدیکی ها میام بیرجند خیلی خیلی خوشحالم.
البته من از وقتی که جواب دانشگاه اومد با اون رتبه به این حرفها و باور شما پی بردم و واقعا درک می کنم که وقتی خدا نخواهد نمی شود.
راستی امروز تو ایمیل تون یک پیغام می گزارم لطف کنید جواب بدید باعث زحمت استاد دیگه ببخشید.
التماس دعای خیلی خیلی زیاد.

سلام برشما
لطف شما پوشیده نبوده و نیست...پایدار باشید
انشاا...که شما رو میبینیم...
خیلی خوشحال شدم از خوشحالی شما و از حضورتون..
محتاجم همیشه بدعا..

HICH شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:45 ب.ظ http://WWW.HICH2012.BLOGSKY.COM

هو الاول و الاخر والظاهر و الباطن
هو الحی
خویش را صافی کن از اوصاف خویش
تا ببینی ذات پاک صاف خویش

HICH شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ http://WWW.HICH2012.BLOGSKY.COM

بی‌دل شده‌ام بهر دل تو

ساکن شده‌ام در منزل تو

صرفه چه کنم در معدن تو

زر را چه کنم با حاصل تو

شد جمله جهان سبز از دم تو

قبله دل و جان هر قابل تو

شد عقل و خرد دیوانه تو

بی‌علم و عمل شد عامل تو

مرغان فلک پربسته تو

هر عاقل جان ناعاقل تو

هاروت هنر ماروت ادب

گشتند نگون در بابل تو

گردن بکشد جان همچو شتر

تا زنده شوم از بسمل تو

حل گشت ز تو هر مشکل جان

ماندم به جهان من مشکل تو

بنویس برات این مزد مرا

تا نقد کنم از عامل تو

از روز به است اکنون شب ما

از تاب مه بس کامل تو

تا شب شتران هموار روند

تا منزل خود با محمل تو

در منزل خود آزاد شوند

از ظالم تو وز عادل تو

خامش کن و خود در یک دمه‌ای

خامش نکند این قایل تو

HICH شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ب.ظ http://WWW.HICH2012.BLOGSKY.COM

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد

که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال

خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست

گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو

مریم یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام استاد
مطلبی زیبا و بس تامل برانگیز بود
سپاس

وقتی یه گرفتاریی برای آدمی پیش میاد جلوی همه تضرع و زاری میکنیم و از همه کمک میخوایم جز اون اصل کار
بعد که هیشکی کمکی از دستش برنیومد میریم سراغ خدا
تازه بدی ماجرا اینجاس که وقتی کارمون راه افتاد دریغ از یه شکر... یه سپاس... یه قدردانی
انگار نه انگار نعوذبالله خدایی بوده و هست
جالبیش هم اینه که خدای علیم به ذات الصدور میدونه که بعدش فراموش میکنیم اما از کمک دریغ نمیکنه
حتی بعد از این هم با وجود فراموشی های بسیار باز ماجرا تکرار میشه و باز خدا از کمک دریغ نمیکنه
ماها بنده های ناشکر و ناسپاس این خدای رحمان و رحیم هستیم
همیشه میگم:عجب صبری خدا دارد

سلام
..بعد که هیشکی کمکی ازدستش برنمیاد....
..کارمون هم که راه افتاد...پشت سرمون هم نگاه نمیکنیم...
تازه این مال مشکلاتیه که پیش میاد...
بقیه نعمتهایی که دائما هست رو چی میگین؟..الان من دستم سالمه دارم تایپ میکنم..چشمم سالمه پیام شما رو راحت میخونم..فکرم کار میکنه میتونم جواب شما رو بنویسم..شما همینجور...سریع میتونید جواب منو بخونید..و هزاران هزار نعمت مستمر که اصلا نمیفهمیم.....
همه اینا دائما داره برای ما شارژ میشه!!!خدا دائما کارت گوشمون..چشممون..دست..پا..مغز....همه این کارتهامون رو دائم شارژ میکنه..بی هیچ منتی.. و ما دائم با همین ها به او بی اعتنایی میکنیم و او هیچی بروی خودش نمیاره!!
عجب صبری..!!!
خیلی ممنون که اومدین..از کلمات شما بهره بردم...

somaye یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:06 ب.ظ

با سلام.
اون لحظه هایی که آدم از خودش خالی میشه و اطرافش هم خالیه از نگاهی آشنا.. همون لحظه هایی که پوست میندازیم ... و یک بار دیگه وجود خدا رو قدر می دونیم .. اون سحرها کاش به صبح نرسه!!!

زیباست ظلمات این روشنایی... منتظر طلوع نیستم!
بسیار عالی بود.ممنون استاد.

سلام بر شما
اگه اشتباه نکنم میخواین از زیبایی سحر و خلوت با خدا بگین...و لذا گفتین زیباست ظلمات این روشنایی..ولی-اگه منظورتون همین باشه- این خودش نور هست! ونور واقعی همین نور است که البته در دل شبهای ظلمانی و بقول شما در وقتی است که اطراف از نگاه اشنا خالیه!...و این خودش طلوع واقعی است..طلوع نور حق در خانه دل!
و صد البته ..که کسی که این آفتاب وجودش را روشن ساخت...بدنبال شمس نخواهد بود...که انی لا احب الافلین!!
خانه دلتان به طلوع نور حق منور باد
ممنون از لطف شما

ربیعی یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:58 ب.ظ

سلام استاد
یه جایی یه متن زیبایی شنیدم که برای خودم یاداشت کردم هر وقت دلم میگیره میرم سراغش دلم اروم تر میشه
هر وقت ناامید از همه جا شدی بدون که کارت درست میشه.حدیث داریم به عزت و جلال خودم قسم که قطع میکنم امید بنده ای که به غیر من امید داره.امیدمون اگر به کسی باشه که کسی کار ما رو درست کنه حدیث داریم به عزت خودم قسم که حاجت شو نمیدم.اگر گوشه دلمون به جایی متوجه که کسی کار ما رو درست کنه نمیشه.خدا خدا خدا

سلام برشما
حالتون چطوره؟...
بله این حدیث دقیقا همین رو میخواد بفهمونه که مومن باید تکیه اصلیش به خدا باشه نه اسباب....
ممنونم از اینکه مارو فراموش نکردین و سر میزنید!
موفق باشید

آزادی دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:28 ب.ظ

خدایا هر روز کمی اندوه برام بفرست زیرا در اندوه است که تو یاد میشوی و در خوشی از یاد میروی!
سلام استادمیدونید یکی از شاگردام یه دفعه ازم پرسید خانوم ایمانه که نمیذاره انسان تو هر خوشی و ناخوشی یاد خدا یاشه ایمان واقعا ایمان البته من فکر میکنم خدا هیچ وقت مارو تنها نذاشته و این به میزان درکمونو که خدارو حتی تو نمازامون درک نمیکنیم واقعا ایمان خالص تو وجودمون نیست همش ریاس
ممنون التماس دعا

سلام
بله..خدا که ما رو رها نمیکنه و گرنه لحظه ای هم حیات نداشتیم..لحظه لحظه وجود ما به لطف و عنایت اوست...و او بدون توجه به کم لطفیهای ما و بی توجهیهای ما دائما این عنایت خودش رو بر سر ما داره..
.....
حالتون چطوره؟...
ممنون از توجه شما..
موید باشید

HICH سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:31 ق.ظ http://WWW.HICH2012.BLOGSKY.COM

هر جا که باشی و در حال که باشی جهد کن تا محب باشی و عاشق باشی و چون ملکه شود همیشه محب باشی در هر زمان . ( روح مجرد ،ص 446)

shadiha سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 ب.ظ

سلام استاد.خواهش میکنم برام دعا کنید تا خدا بهترین رو برام رقم بزنه. خیلی دعا کنید.

سلام...
انشاا...که همینطوره..مطمئن باشید به کمک الهی!
التماس دعا

baran سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:04 ب.ظ http://safareshgh.blogfa.com

واقعا درست گفتین اما نمیتونم درک کنم!!!
یعنی نمیتونم وقتی شرایط باب میلم نیست هم بگم شاید حکمتی توش بوده یا داره امتحانم میکنه!!!!
تحملم کمه!!!

خودتون میگین!درسته!ولی..
دقیقا مشکل همینجاست!مگه نه؟...
تصور میکنم یکی از نقاط مهم در زندگی همینجاست..
میشه بیشتر راجع به اون صحبت کرد...
منتظرم بازم بشنوم

جلیل رمضانی سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ب.ظ

اللهم اجعلنا من المصلین - خدایا ما را از نمازگذاران واقعی قرار بدهد . واقعا از مطالب شما استفاده کردم . التماس دعای مخصوص از جنابعالی دارم.

سلام اقا جلیل
چه عجب ازشما! اینطرفا! خوش امدید
ممنون از لطف شما
التماس دعا

زهرا چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:13 ق.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام بزرگوار
حرف حساب جواب نداره
حق مطلب رو ادا کردین دیگه جای هیچ سخنی نیست و فقط باید شنید و عمل کرد
ممنون بابت این مطلب قشنگ

سلام بر شماممنون از این نظر صریح وشفاف شما!...گاهی وقتا این جور سخن محکم...تکلیف ادم رو با خودش معلوم میکنه!...دستتون درد نکنه...دعا کنید اهل عمل باشیم!

فاطمه چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:01 ب.ظ http://http://sobhezendegi.blogfa.com )

سلام استاد ممنون کاش بشتر بنویسید

سلام برشما
منظورتون تعداد بیشتر نوشته هست؟ یا متن طولانی تر؟
ممنون از اظهار نظرشما

سحر پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:09 ب.ظ

در دایره قسمت ما نطقه تسلیمیم
لطف انچه تو اندیشی حکم انچه تو فرمایی
با سلام و سپاس از کلام تاثیر گذار و تامل بر انگیز شما
ای کاش:
از سر اخلاص و در عمل..در هرلحظه با دل بخوانیم "ایاک نستعین..خدایا تنها از تو یاری میجوییم"او که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود...
گر اندکی نه به وفق رضای ما بود در ان لحظه ها هم این باور را داشته باشیم که بی شک لطف و مهربانی اش را شامل حال ما کرده است...
فراموش نکنیم لحظات تاریکی و غرق شدنمان که فقط نور حضو او روشنگر راهمان شد
.........

سلام برشما
بله..ایاک نعبد وایاک نستعین..بااین حصر قوی..فقط تورا...!!
کلامی که روزی حداقل 10 بار تکرار میکنیم!
.......
ممنون از لطف شما...
التماس دعا

somaye یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:00 ق.ظ

سلام استاد.امروز دلم خیلی گرفته بود.دوباره ازتون التماس دعا دارم.با تشکر.

اللهم عجل لولیک الفرج...

سلام علیکم
یکی از عجایب خلقت الهی همین دل ادمی است با این همه تنوعی که در حالات او پدید میاید.. و جالب اینجاست که تنها عاملی که میتواند اورا ارام سازد..یاد خود اوست..
دعا میکنم دلتان در پناه یادش همیشه ارام باشد..
که الا بذکرا..تطمئن القلوب

فانوس چوبی چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ب.ظ

سلام
در دنیایی که محبتی نیست آدم به چه چیز دل خوش کند؟
حرف هایتان قشنگ ست اما...
چرا ؟ چرا ؟
چرا باید در این دنیای بی محبت این همه زجر بکشیم؟
من این را نمی فهمم...

سلام برشما
اولا خوش امدید!
ثانیا محبت ازخود ما شروع میشود!..ا خود فرزندان محبتیم..خالق ما محب است و محبوب...و ما هم میتوانیم مثل خودش باشیم!..و اگر چنین باشیم خواهیم دید که نام هیچکدام از این امور زجر کشیدن نخواهد بود!..همه اینها به نگاه ما وابسته است...با نگاه محب..همه چیز محبوب است!...اشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست..
ممنونم از حضور شما

آذین پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:33 ب.ظ http://godismylove.rzb.ir

با سلام و سپاس از مطلبتون که مثل همیشه عالی و تاثربرانگیز بود ! انشاالله خداوند توفیق خالصانه بندگی کردن را به مادهد.
در پناه حق... التماس دعا...

سلام ودرود برشما!
ممنونم از لطف و محبت شما..
به دعای قشنگتان امین میگویم..
التماس دعا

فانوس چوبی جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ب.ظ

درک حب خدا خیلی مشکل ست وبه راحتی حرف های شما نیست وگرنه این همه آدم در افسردگی به سر نمی بردند. درست ست که خدا منشا محبت ست اما محبت در میان انسان ها هم مهم ست اگر مهم نبود خدا این همه بر شفقت و مهربانی تاکید نمی کرد اگر این طور نبود پیامبر که الگوی مردم بود این همه مهربان نبود اما کدام یک از مردم مسلمان ما محبت را از پیامبر آموخته اند؟ پیامبر محبت خدا را به مردم می چشانید و مردم نسبت به خداوند مشتاق می شدند.
اما قبول دارید حالا محبت خیلی کم شده؟ قبول دارید هیچ کس نیست تا محبت خدا را به ما بچشاند؟
قبول دارید با این همه ناملایمات و بی مهری ها فراموشی به سراغ آدم می آید و آدم فراموش می کند که باید به سمت خدا برود؟
این روزها تازه آدم می فهمد که غیبت امام زمان چه ضرری به ما می رساند. تازه آدم می فهمد چرا هر چه دست و پا می زند قلبش آرام نمی گیرد .چرا هر چه به سمت خدا می رود باز هم فراموش کار می شود و دوباره فراموش می کند. وجود شخصی که از خدا لبریز باشد خیلی آدم را مشتاق می کند. خیلی... آدم می تواند طعم محبتی را که لایقش نیست بچشد و به سمتش بدود.
اما نیست. در اطراف ما نیست... و این خیلی سخت ست... خیلی سخت و عذاب آور...

سلام









































































































































سلام
کاملا درسته...البته درک محبت خدا سخت نیست...ولی اینکه محبت در میان ما کمرنگه درسته..
بله حقیقت تلخیه که رفتار ما مسلمونها شباهتی به خود اسلام نداره
و اینم درسته که ادم باید این رفتارها رو دور و برخودش ببینه تا یاد بگیره..ولی بنظر شما راه حل چیه؟ ایا میشه بگیم که اینجوریه و دیگه رها کنیم؟خب اینجوری که ما هم بهمون تعدادی اضافه میشیم که از دستشون شاکی هستیم.
اگه قبول داریم که خدا مهربونه و پیامبر ما پیامبر محبته و راه نجات هم همینه ..خب باید این رفتار رو در خودمون هم پیاده کنیم..
بعلاوه مگه ما معتقد نیستیم که خدا بنده هاشو در راهش کمک میکنه؟خب .. هر چقدر کاری دشوار باشه ولی برا خدا که سخت نیست.. که ادم رو کمک کنه تا اون کار صورت بگیره..و معنای توکل هم همینه..
نظرتون چیه؟
خیلی خوشحال شدم از نظر مفصلی که ابراز کردین..
باز هم منتظر نظرات زیبا و دقیق شما هستم..

عباس فرزاد دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.farza0ab-جوک ما

امروزا خدایی هست بنام پول بعد پارتی بعد پررویی-اینا که دست به دست بدن همه چی شدنیه

بله.. واقعیتش اینه که با ÷ول خیلی کارها میشه کرد و همین هم ادمها رو بسمتش میکشونه..ولی درد اینجاست که ماهیت ادمیزاد از جنسیه که با این چیزا ارام نمیشه..حالا اینو بعضیها خیلی دیر میفهمن و بعضیها هم اصلا تو این دنیا نمیفهمن!
ممنون از حضورتون...لطف شما مزید

سلام... دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:05 ب.ظ

سلام استاد.وقت بخیر. ببخشید یه سوال داشتم ازتون دانشگاه بیرجند ارشد فلسفه اسلامی رو آورده گرایشش دقیقا چیه؟ از کجا می تونم لیست منابعش رو پیدا کنم؟
ممنون

سلام علیکم
بله.. ازشدش اومده... با همین عنوان فلسفه و کلام اسلامی..
من در خدمتتون هستم..اگه میتونین حضوری تشریف بیارین و اگر نه بفرمایید که منابعش رو براتون بفرستم...
ضمنا خیلی خوش امدید...

شیرمردی سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:35 ب.ظ

سلام استاااااد . خوب هستید ؟ ؟؟
واقعا همینطوره ما گاهی اصل رو فراموش میکنیم ودنبال فرع میریم و در واقع خداااا رو فراموش میکنیم ...

چند وقت پیش با برادرم در رابطه با همین موضوع داشتیم صحبت میکردیم که گاهی وقتا متوسل میشیم به غیر خدا ... وهر دو به این باور رسیده بودیم که وقتی از خود خدا میخاییم چقدر زود به ما جواب میده ... و واقعا ما گاهی بنده های قدر نشناسی هستیم ......
به امید بهتر و خالصانه تر شدن ....
موفق باشید
التماس دعا

مریم چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:11 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

کجایین شما مهربان استادم؟؟؟؟

سلام...
ببخشید.. این چند روزه سفر بودم....
ممنونم که همیشه لطفتون برقراره..
سالم باشید

ظل آفتاب پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:27 ب.ظ http://www.khiyalekhal.blogfa.com

سلام استاد
اگه اون پیشنهاد در یخچال منو عملی می کردین.ما بیشتر از اینا توفیق زیارتتونو داشتیم
چند وقت پیش به طور کاملا بی ربطی وبلاگ برتر شدم. یه کشکول نراقی کادو گرفتم
داشتم ورق می زدم که خوردم به این شعر
یعنی آن کس را که نبود علم یار
بهر او پالان و افساری بیار
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
صداتون تو گوشم زمزمه شد. یاد اون روز بزرگداشت معلم افتادم که اینو خوندین
بقیه ی شعر هم خیلی خوش مضمون بود و دلچسب
بیشتر باشین
التماس دعا ویاعلی

سلام برشما
اولش با عنوان ظل افتاب و قضیه یخچال که یادم نمیاد چیه جا خوردم! ولی بعد دیدم خودتونید!..حالا قصه یخچال چی بوده؟؟!
خب.. تبریک میگم..برتر شدن شمارو....انشاا.. همیشه برترین باشید..
اینشعر بنظر از شیخ بهاییه..درسته؟..و خیلی هم قشنگه..خیلی.. انصافا اشعار شیخ بهایی..خیلی ساده و شفاف و صریح..همین حقایقی که ادمها روشون نمیشه بگن رو بیان کرده..مثل همین بالان و افسار!..بقول خودتون دلچسبه..
خیلی از لطفتون ممنونم.. بهرحال هروقت یاد ما میافتین..دعا کنید خدا عاقبت همه مون رو بخیر کنه..
متشگرم...برقرار باشید

فکر انقلابی جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:41 ب.ظ

سلام..
فراخان مجلس روضه مجازی...
زمان:شب جمعه...
مکان وبلاگ این شخص حقیر..
برای اطلاعات بیشتر به وبم ی سر کوچولو بزنید و نظر خودتون رو در مورد این کار بگین تا اگه کمبودی بود جبران بشه...
fekreenghelabi.blog .ir
یاعلی..

سلام..
واقعا فکر انقلابیه!
باید بیایم ببینیم چه جوریه..
چشم.. سرفرصا انشاا..
ممنونم از لطف شما

شازده کوچولو شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:28 ق.ظ

اگر آدمی دائما در مسیر بتدگی خدای بزرگوار باشه دیگه سر نماز حواسش پرت نمیشه!

سلام..
حالتون چطوره؟..کجایید؟بی خبریم از شما؟ چه کردین با دغدغه هاتون؟...
بله.. اگر...
مشکل تو همین اگرش هست..
التماس دعا

هادی شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:27 ب.ظ

در جواب به فانوس چوبی
با سلام..
نظر مفصل شما رو دیدم و خیلی بهره بردم..
جواب مفصلی هم نوشتم ولی نمیدونم چرا حذف شد..لذا خلاصه ش رو اینجا تقدیم میکنم
کاملا صحبت شما درسته.. محبت مایه اصلی دین هست.. و خیلی هم مهمه.. واینم درسته که میان ما مسلمونها این قضیه کمرنگ شده.. که البته تحلیل مفصل میخواد ولی اجمالش اینه که از مسیر دین واقعی دور افتاذه ایم.. وقتی خدا و بیامبر ابزار دنیاجویی بشهدیگه چه انتظاری داریم..
ولی حالا حرف مکن اینه که تو این شرایط باید چه کرد؟
حرف من اینه که منی که اینها رو میفهمم باید خودم باین حرفها عامل باشم..تابقول خودتون بقیه افرادی هم که منو میبینن...ترسشون بریزه و متوجه بشن که میشه اینطوری هم بود..
بهرحال خیلی ممنونم از حضور ارزشمندتون...
باز هم منتظر نظراتتون هستم..

ظل آفتاب شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:12 ب.ظ http://www.khiyalekhal.blogfa.com

قضیه یخچال این بود که پیشنهاد کردم مثل خانوما که غذاهایی که بلدند رو لیست می کنند و می چسبونن رو یخچال تا نمونن چی درست کنند
شما هم موضوعاتی که درنظر دارید رو عنوان بندی کنین و بچسبونن رو کیس تا ما معطل نمونیم
شما هم برا عاقبت به خیری و آدم شدن ما دعا کنین خیلی وضعمون خرابه
شعر هم برای شیخ بهایی بود. خدابر رتبشون بیافزاید
یاعلی

بله...ممنون..
بهرحال اگه معطل ماشدین ببخشین..
موید و موفق باشید انشاا...

قطره های باران یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ق.ظ http://rainsdrops.blogfa.com

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار...
مطلب بسیار زیبا و در کنارش شعری زیبا که بسیار تامل برانگیز است.
دهه کرامت رو خدمت شما تبریک عرض می کنم و امیدوارم که ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید.التماس دعا

سلام علیکم ..
ممنونم از شما...همیشه لطف دارید..
من هم در این ایام بابرکت میلاد امام رئوف...بهترینها را برای شما از خداوند مسئلت مینمایم...
ملتمس دعای خیرتان هستم

[ بدون نام ] دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:09 ق.ظ

سلام استاد
یه وقتای من فکر میکنم باید قدمی بردارم درحالی که توکل کردم اما بعدش فهمیدم باید بیشتر به خدام تکیه میکردم ومنتظر تقدیرش نبودم؟جظور باید بفهمیم کی لازمه که از اسباب خدا استفاده کرد؟

سلام برشما
ظاهرا کلمه خودم اشتباهی تو نوشته شما شده خدام.درسته؟چون غیر از این معنا نداره. حالا اگه اینطور باشه سوالتون در اقع اینه که بعدا فهمیدین که باید بیشتر به خودتون تکیه میکردین نه اینکه خودتون رو بسپرید به تقدیر الهی.
خوب ببینید. بنظرم اینجا یه برداشت نادرستی شما از سپردن خود بخدا کردین که این سوال پیش اومده. اصلا سپردن خود بخدا و توجه باینکه او مسبب الاسباب است هیچوقت باین معنا نیست که سراغ اسباب نرویم بلکه اتفاقا باید سراغ اسباب برویم چون اصلا این عالم عالم اسباب و مسببات هست. منتهی باین معناست که در همون حالی که همه اسباب هم ظاهرااماده است و شما هم سراغش رفته اید حواستون باشه که همه این اسباب بدست خداست و با فرمان او کار میکنند یعنی هیچ لحظه ای تکیه به غیر خدا نکنیم. گفتن کلمه انشاا.. همین معنا رو داره..یعنی همه اینها زمانی موثره که او بخواهد...پس وظیفه ما در همه حال اینه که تا جایی که بعقل ما میرسه کارمون رو درست انجام بدیم..منتهی در حصول نتیجه خودمون رو بخدا بسپریم...نمیدونم سوالتون رو تونستم جواب بدم یانه؟..
ممنون از اینکه این سوال رو مطرح کردین که احتمالا سوال خیلی ها هم باشه..
و ممنون از حضورتون...

صالحی دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:10 ب.ظ

نه استاد منظورم خدا بود مثلا من قصد رفتن به سفر زیارتی داشتم اما کاروان ظرفیتش کامل بوده حالا من اول از ته دل ازخدا خواستم این سفرو برام مقدر کنه بعد کفتم با دست رو دست کذاشتن که کار درست نمیشه رفتم سراغ یه دوست مشترک خودم ومدیر کارون که با دوستش صحبت کنه منو هم ببرن اونم رفته سعی کرده اما بعدا کارم طوری درست شده که نیازی به واسطه نبوده و باید صبر میکردم حالا احساس میکنم اون زمان باید فقط وفقط به خدا توکل میکردم و منتظر تقدیرش میموندم(مشابه این مساله برام بیش اومده)

درسته..با این توضیحی که دادین مسئله یه کم فرق کرد...اون جوابی که من دادم بخاطر این بود که از این مطلب این برداشت نادرست نشه که ما باید دست روی دست بگذاریم و منتظر باشیم تا تقدیر حواله بشه..ولی این موردی که شما میفرمایید قضیه ش فرق میکنه...و البته خودتون نتیجه درست رو گرفتین...باز هم ممنون..

مریم دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:52 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااام مهربانم
ولادت آقا علی ابن موسی الرضا رو بهتون تبریک میگم
حدس میزنم باید الان و این ساعات توی حرم باشین
سلام منو بهش برسونین و دعا کنین ما هم لایق زیارت بشیم
ممنونم

سلام برشما
من هم تبریک عرض میکنم به شما و همه دوستان ..
اتفاقا شب قبلش توفیق زیارت نصیب شد و واقعا بیاد همه دوستان این خانه بودم...و نایب الزیاره....انشاا..همچنان که دلتان بسمت آن بقعه و بارگاه است..توفیق حضور در ان سرای دوست نصیبتان گردد....
شرمنده لطف شما...

زهرا سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ق.ظ

دستم به روی سینه برای ارادت است

این بارگاه قدس امام کرامت است
فرقی نمیکند ز کجا میدهی سلام
او میدهد جواب تورا، اصل نیت است

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا...


سلام بزرگوار
عیدتون مبارک
التماس دعا

سلام برشما
چقدر این شعر جالب و بامحتوی بود..
عیدشما هم مبارک
ممنون ازلطف شما
التماس دعا

فکر انقلابی پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:45 ب.ظ http://fekreenghelabiblog.ir

با سلام..
در روایت داریم که وقتی خلایق در سحرای محشر جمع میشوند همه هراسانند و بعضی ها حتی چند هزار سال منتظر رسیدگی به اعمال خود میشوند...ولی در این میان یک دری باز میشود به نام باب الحسین که مخصوص روضه خونای ابا عبدالله میباشد....
بیایید شما هم با یک بیت روضه در مراسم عزاداری در وبلاگ این حقیر امشب اسم خود را در بین روضه خون ها ثبت کنید..
شاید با همین یک بیت شما اشک یک نفر جاری شد و بنا به فرمایش امام صادق بهشت بر شما واجب شد...
پس وعده ما امشب در وبلاگ این حقیر...
fekre enghelabi.blog.ir
یا علی..

شیرمردی پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:36 ب.ظ

سلام . واقعا چقد خوب . خیلی خوشحالم که هم روزانه هست هم ارشد ..... ارشد رو میخام دانشگاه تهران بخونم انشاا... . اما حتما در سالهای آتی اگر عمری باقی بود میام بیرجند ...
به دوستان هم سلام برسونید ...
بیرجند فوق العاده اس ...

سلام..
احسنت به اراده شما!...
انشاا...که بازم ببینیمتون..
چشم..حتما..
التماس دعا

رضائی شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ق.ظ

سلام
سوال اول:
این سوال همیشه برام بوده ولی جواب نگرفتم پرسیدم ولی قانع نشدم!چه یادمون باشه و چه نه همه چی از حکمت الهی سرچشمه می گیره یا از اول خلقت ما همه زندگیمون برا خدا روشن بوده که چی میشه پس این قدرت اختیار من چیکارس؟بارها شده یه کاری میشه بعد از خودم می پرسم این حکمت خدا بود یا نه خودم خواستم؟
شاد باشید

سلام علیکم
اولا خیلی خوش امدید
و اما سوالتون ..ببینید حکمت خدا که در مقابل اختیار ما نیست. اختیار ما جزو حکمت خداست..ما دقیقا باید برطبق اختیار و اراده و فهم خودمون عمل کنیم..کسی نگفته که از اختیارمون استفاده نکنیم...صحبت سر اینه که وقتی من با فهم و اراده خودم کاری رو انجام دادم و به نتیجه ای که میخوام نرسید اینجا بی جهت خودم رو عصه ندم..بدونم که حتما حکمتی در کاره..منظور اینه..لذا اصلا منافاتی با اختیار ما نداره..حتی ممکنه شما بعدش باز باین نتیجه برسید که باید جور دیگه ای قضیه رو دنبال کنید..ولی بواسطه تکیه ای که بر حکمت خدا دارین خودتون رو ناراحت نمیکنین...
اگه بازم مشکل حل نشد بفرمایید..در خدمتم
خیلی ممنونم از طرح سوالتون..

رضائی شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ق.ظ

اینکه گفتین تکیه اصلی ما به اسباب نه خدا..
مگه غیر اینه که همه چی تحت اراده خداست و خودش همه چی رو فراهم می کنه پس این اسباب هم کار خداست
من اینو شنیدم که اگه کار خوبی کردی بدون از خداست و اگه کار اشتباهی کردی خودت مقصری...
با اصل این جمله زیاد کاری ندارم چون پذیرفتنش برام سخت بود ولی قبولش کردم!
کار اشتباه رو بذاریم کنار تو همین کارهای خوب وقتی ما تکیه مون به اسبابه و از طرفی کارهای خوب هم که انجام می دیم از خداست پس تکیه ما همون خداست منتها اسمش عوض شده...
ببخشید زیاد می نویسم

بازم ممنون....
درسته که ااسباب هم دست خداست..اصلا مگه چیزی هست تو عالم که دست اون نباشه.. پشه ای که میجنبه بفرمان اوست..منتهی....نکته مهم اینه که من وقتی سراغ اسباب میرم..اصلا از خود او فراموش میکنم..این توجه مهمه.. .. اینکه یاد من باشه که اینا همه ابزار و وسیله است.. کار دست بقول قدیمیا اوستا کریمه!..این مهمه..این توجه..تمام مطلب در توجه و تذکر و ..عبد هست...
خواهش میکنم.. اصلا هم زیاد نیست..
باز هم منتظر سوالات جالب شما هستم..

رضائی یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:05 ب.ظ

سلام استاد
سپاس گذارم
در پناه خداوند شاد باشید
منتظر مطالب بعدیتون هستم
التماس دعا

اپسیلون شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:34 ب.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

سلام بزرگوار
باز هم مثل همیشه پای صحبت شما در فضای مجازی فیض بردیم.
برای ما فقیران و مستضعفین معنوی هم دعا کنید...

سلام بر شما
خوشحال شدم از حضور شما....
خدا را بحق جوادالائمه قسم میدهم که همه طالبان سلوکش را به مسیری که مرضی اوست هدایت فرماید..
التماس دعا

چه فرق می کنه سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:24 ب.ظ

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

چه فرق می کنه سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:46 ق.ظ

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

...زنو هرلحظه ایمان تازه گردان
مسلمان شو مسلمان شو مسلمان...
شیخ محمود شبستری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد