نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

بهاردل

یا رب الربیع 

خدایا قدم به بهاری نو نهادم.خزانی دیگر از عمرم سپری گشت و به شوق بهار جدید امیدی در دلم شعله کشید.سالهاست روزی خوار توام اما شرمنده الطاف بی انتهای تو...که هر چه با عقل ناقصم میاندیشم نمیتوانم نعمتهای بی شمارت را در تصورم بگنجانم چه اینکه بخواهم شاکرت باشم...زبانم در بیان عظمت تو..الطاف تو..مغفرت تو..حلم تو..صبر تو..و صدها و هزار دیگر ...الکن است و وجودم در مقابل اینهمه ..حقیر است و ناتوان و... 

خدایا ..بهار طبیعت تو خیلی زیباست..چنانچه زمستانش هم..و خزانش نیز...اما همه نعمتهای زیبای درون زمین تو..در بهار جلوه میکنند..و سر از خاک بر میاورند..و میدانم که فقط تو میتوانی از درون خزان بهار بیافرینی ..از دل درخت برهنه طراوت و شکوفه بهار برویانی... 

اما خدای من.. 

غمی بر دلم سنگینی میکند.. 

قدم بر بهار زمین نهاده ام.. اما 

درونم همچنان خزان است.. 

و اینرا میدانم که تا اندرونم بهاری نشود.. 

تا جوانه های عشق تو در قلبم نروید 

تا شوق وصال تو در ان شعله نکشد 

تا خانه قلبم آماده حضور تو نگردد 

تا..... 

بهار واقعی من فرا نمیرسد..  

میدانم ..غوغای زندگی بیرون..دلمشغولیهای غفلت زای آن..سر و صداها..خیالات و اوهام.. 

مرا از توجه به دنیای درونم دور ساخته است..همه دغدغه های من معطوف به آدمیان و عالمیان است!به رضایت انها دل خوش کرده ام.. و رضایت تو از نظرم دور شده.... 

ولی این را هم میدانم که اگر تو بخواهی همه چیز بسامان میشود.. 

در آغاز سال هم از تو خاضعانه تقاضا کردم که حال درونم  در این سال متحول شود 

و یقین دارم که تو بنده ات را ناامید نمیکنی.. 

دلم را بهاری کن.. 

یا مقلب القلوب!

نظرات 25 + ارسال نظر
مریم شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام مهربان استادم
رسیدن بخیر!
بابا یه کتاب داره به اسم مهر دلدارها
به جونش بسته اس
نمیدونم چرا وقتی در حال مطالعه اون کتاب می بنمش یاد شما می افتم
اینم یکی از شعرهای زیبای اون شعر مرتبط بع پست محشر شما:
به مراد دل رسی آن سحر که ز سوز سینه دعا کنی
به خدا که فیض دعا رسد سحری که رو به خدا کنی
من و های های گریستن به ره عتاب تو زیستن
تو و از کمین نگریستن که دگر ز عشوه چه ها کنی
به کمند ابروی توامان بسی آهوان ز تو بی امان
به خدنگ غمزه رمان رمان چه شکارها که ز پا کنی
ز تو ناوک نگهی نشد که هلاک بی گنهی نشد
همه حیرتم که گهی نشد که ز یک نشانه خطا کنی
چو وفا نمی کنی ای صنم به منت جفا ز چه گشته کم؟
چه بناست این ز تو کز ستم نه وفا کنی نه جفا کنی
به ره تو «صحبت» خسته دل به وفا و مهر تو بسته دل
چه شود که سوی شکسته دل گذری برای خدا کنی
مولامحمدباقر لاری

سلام بر شما
خیلی ممنون!
.....به خدا که فیض دعا رسد سحری که رو بخدا کنی..
چه شعر زیبایی! بی جهت نیست که پدرتون اینقدر باین کتاب علاقه مندند!
غوغایی میشود در دل وقتی که خدایی میشود!
وهمه اینها نشان از این دارد که این خانه خانه اوست
و فقط خانه او...
خانه دلتان سرشار از یاد او..
و وجودتان در پناه او آرام..
ممنون از محبت شما

زهرا شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:20 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام بزرگوار
محشر بود این پست
سخن که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
ممنون

سلام بر شما
خدارو شکر ....
محشری است این دل!
چرا که خانه اوست!
ممنون از لطف شما

سهبا شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:57 ب.ظ

عجیب حرف دل من بود تک تک کلماتتان . از عمق جان آمین می گویم بر دعایتان و آرزو می کنم خدای بهار , بهار را به دل ما برساند .
سلام برادر بزرگوار .

سلام علیکم
ممنونم از لطف شما
دعایتان مستجاب
و دلتان چونان همیشه بهاری ..

مریم یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ق.ظ

... و همچنان منتظر تایید کامنتها نشسته ایم

...و اینهم تایید!

ایروانی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:24 ب.ظ

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند.
نمیدونم شاید اینقدر قشنگ وصف کردید و دوباره یادآوری کردید نعمت های بزرگ خداوند رو در حق بنده اش تا خوندم آهی کشیدم و بغضم ترکید و چون موقع اذان هست گفتم امیدوارم خداوند از سر تقصراتم بگذره.
راستی اینقدر قشنگ بود که شرمنده یادم رفت سلام کنم.سلامی به بزرگی همه نعمت های خدا و انشاءا... شما همیشه در پناه خداوند سالم و موفق باشید.برای منم خیلی دعا کنید دعا کنید دل خزان من هم بهار بشه استاد خیلی روش غبار نشسته نیاز به یه خونه تکونی حسابی داره.
راستش امسال خیلی عید خوش نگذشت تقریبا سه ماه پیش پدربزرگم به رحمت خدارفت چند روز قبل از عید هم عموم فوت کردن.خلاصه خیلی جالب نبود.
التماس دعا
راستی استاد دلم خیلی برای بیرجند تنگ شده حتما گوش شیطون کر تاقبل از مهر یه سری میزنم.

سلام علیکم
طبق معمول از دیدن پیامتون خوشحال شدم..انشاا...که خداوند در این سال جدید شما را در مسیر خودش موفق بدارد.و پدربزرگ و عمو ی گرامی شمارا مهمان سفره حضرت زهرا سلام ا.. علیها قرار دهد.
بله..نعمتهای الهی بسیار فراتر از حد تصور ماست.. ولی توجه نداریم..
البته خدا اینقدر روف و مهربان است که این غفلتها را بر بنده خودش میبخشد ...فقط شرطش اینستکه با خدایش صادق باشد..
باز هم برای شما بهترینها رو از خدا طلب میکنم..
ممنونم از محبتهای شما
التماس دعا.

زهرا احمدی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:34 ب.ظ

ای آنکه رحم میکنی بر کسانی که بندگانت به آنها ترحم نمی کنند ،

و ای آنکه می پذیری بنده ای را که هیچ شهری او را نمی پذیرد ؛

و حاجتمندان به درگاهت را خوار نمی سازی ،

و اصرار کنندگان را نا امید نمی کنی ،

و گستاخان را از آستانت نمی رانی ؛

و تحفه های ناچیز بندگان و کارهای نیک ولی کوچک آنها را رد نکرده و جزای آن را می پردازی ،

و ای آنکه نه تنها از عمل کم تشکر می کنی بلکه پاداش بزرگی بر آن در نظرمی گیری ؛

ای آنکه به هرکه به تو نزدیک شود نزدیک گردی ،

و هرکه را به تو پشت کند به سوی خود می خوانی ...

و ای خدائی که نعمتت را تغییر نمی دهی و در عذاب ما شتاب نمی نمایی ،

و درخت نیکی را به ثمر می رسانی تا در ثواب بیفزایی ،

و از گناهان میگذری تا محو شود .

آرزوها هنوز به انتهای کرمت نرسیده،برآورده شده برگشتند ،

و ظرف های درخواست ها از منبع بخششِ تو لبریز شدند ،

و صفت ها به حقیقت تو نرسیده،از هم گسیخته اند ؛

پس بالاترینِ برتری ها و با شکوه ترین همه ی عظمت ها بی تردید از آن توست ...

خیلی خوش امدید..
چه زیبا توصیف کرده اید گوشه ای از اوصاف خدای مهربان را...
که هر چه در وصفش بگوییم...اندکی هم از ان بی نهایت را نگفته ایم...
ممنون از لطف شما..

زهرا احمدی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:42 ب.ظ

ای آنکه رحم میکنی بر کسانی که بندگانت به آنها ترحم نمی کنند ،

و ای آنکه می پذیری بنده ای را که هیچ شهری او را نمی پذیرد ؛

و حاجتمندان به درگاهت را خوار نمی سازی ،

و اصرار کنندگان را نا امید نمی کنی ،

و گستاخان را از آستانت نمی رانی ؛

و تحفه های ناچیز بندگان و کارهای نیک ولی کوچک آنها را رد نکرده و جزای آن را می پردازی ،

و ای آنکه نه تنها از عمل کم تشکر می کنی بلکه پاداش بزرگی بر آن در نظرمی گیری ؛

ای آنکه به هرکه به تو نزدیک شود نزدیک گردی ،

و هرکه را به تو پشت کند به سوی خود می خوانی ...

و ای خدائی که نعمتت را تغییر نمی دهی و در عذاب ما شتاب نمی نمایی ،

و درخت نیکی را به ثمر می رسانی تا در ثواب بیفزایی ،

و از گناهان میگذری تا محو شود .

آرزوها هنوز به انتهای کرمت نرسیده،برآورده شده برگشتند ،

و ظرف های درخواست ها از منبع بخششِ تو لبریز شدند ،

و صفت ها به حقیقت تو نرسیده،از هم گسیخته اند ؛

پس بالاترینِ برتری ها و با شکوه ترین همه ی عظمت ها بی تردید از آن توست ...
التماس دعا

از خدا می خواهم که هیچ بنده ای از بندگان خدا مثل من در مسیر زندگیش بین دو راهی گیر نکند برام از ته دل دعا کنید.

انشاا...با توکل به همین خدای مهربان مسیر خویش را پیدا میکنید
که او بیقین بنده اش را رها نمیکند!
التماس دعا

زهرا احمدی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ب.ظ

خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است.



بله.. فاطمه همه اینها هست .. و این همه فاطمه نیست
فاطمه فاطمه است!!
خداوند در این ایام شهادت این بانوی بزرگ..بحق حضرتش مارا از اهل بیت عصمت و طهارت جدا نفرماید

ربیعی سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام.متن بسیار زیبایی بود ممنون از حسن انتخاب تون

سلام علیکم
..و من هم تشکر میکنم که لطف شما همیشه شامل حال ماست!
التماس دعا

مقصودی مود چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ب.ظ

این چه رازیست که هر بار بهاااار
با عزای دل ما می آید
......
سلام استاد
جقدر ریبا گفتید!!!!! کاااااااش دلهامان هم بهار شود.

سلام بر شما
انشاا..که دلمان بهاری شود..
با حضورتون مارو خوشحال کردید..
ممنون

اپسیلون پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

سلام بزرگوار
اگه یک جلسه عزاداری در مرکز بذاریم شما فرصت دارید برامون صحبت کنید .از حضرت و علت شهادت ایشون و وظیفه ما در قبال مسئولیتی که داریم؟5 روز
1-از عالم بی عمل2-علت شهادت حضرت3-وظیفه ما4-خودسازی و نحوه انجام وظیفه5-وظیفه نسبت به امام زمان(عج) و چگونه سرباز امام زمان(عج) بودن.
پاسخ مثبت شما خیلی خوشحالمون می کنه.
برامون دعا کنید تورو خدا ...
خیلی خیلی محتاجم

سلام بر شما
یه جمله ای اخرش گفتین که نمیتونم بگم نه!! اینکه خیلی خوشحال...
منتهی چون جلساتی که الان دارم تا دوشنبه است اگر تو همین فاصله باشه بهتره..مثلا 3 روز
التماس دعا

اپسیلون جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ب.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

سلام
خیلی خوشحالم کردید انشاا... دلتون رو خدا شاد کنه و در زمره اولیاش قرارتون بده.
بچه ها با شما تماس می گیرند.

سلام
خواهش میکنم.
التماس دعا

زهرا احمدی جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:52 ب.ظ

کردگارا به حق دیدارت به دل عارفان بیدارت کردگارا به آبروی نبی به جمال محمد عربی (ص) به صف قدسیان عرش مجید به لب تشنه ی امام حسین شهید به دورود تو و نماز و لیل و نهار تو نامه ما را از عرش رها نکنی ما را از حبیب خود جدا نکنی ما دعا می کنیم از روی نیاز بد نکنی ای کریم بنده نواز. ای لطف کریم تو خطاپوش همه. این حلقه بندگی تو بر دوش همه. بردار بار گنه از روز فروماندگی از دوش همه. یا رب تو وجود جمله پر رحمت کن گر قهر کنی با کافر نکبت کن این جمع که حاضرند در این عالم از هر رهی که آیند تو رحمت کن. پاکا صمد و تو پادشاهی . عمرم بگذشته در تباهی. ما امده ایم به عذرخواهی. جز درگه تو دری نداریم. پاکا صمد و تو پادشاهی . هر چند که بد و گنه کاریم. روی نیاز با تو آریم. عفی زکرمت امیدواریم. تکبیر تو بر زبان می آوریم. الله اکبر الله اکبر الله اکبر ولله الحمد
باز یک جمعه گذشت و خبری نشد...

الهی امین...
التماس دعا

نازنین (سودا) شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ب.ظ

سلام خوب هستید؟ انشالله ک دل هممون بهاری بشه...
ایام فاطمیه رو بهتون تسلیت میگم التماس دعای فراوان دارم ...
دیشب یکی از دوستانم که قم زندگی میکنه یه اس ام اس برام فرستاد که واقعا دلمو سوزوند برا غربت و تنهایی آقام ... خدا نجاتمون بده ...
‏:
امروز2تا شهیدگمنام اوردن دانشگاهمون،تومراسم آقای پناهیان گفتن سریکی ازمراسمای وداع با شهدا،1پیرمرد،جانبازشیمیایی بود،گریه میکرد شدید..بهم گفت حاج آقامنو باخودت به مراسم ببر.اصرار...پرسیدم خب چراگریه میکنی؟باگریه گفت آقارودیدم.بهم فرمودن : بمردم بگو دعام کنید بیام..سینه م تنگی میکنه....وای ب من...وای...

سلام بر شما
خیلی وقت بود پیداتون نبود.خوش اومدین..
خدا روشکر..انشاا.. خداوند ما رو از دوستداران حضرت زهرا سلام ا.. علیها
قرار بده..
انشاا..
التماس دعا

نازنین (سودا) شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:23 ب.ظ

صدای جانسوزمرثیه خان،علی(ع)آتش به دلهامیزدوسوزناک میخواند:
صبرکن یافاطمه..ای بانوی پهلوشکسته...مهدی ات باشیشه ی درمان وداروخواهد آمد...

کاش لیاقت اینکه "مادر" صداش کنم رو داشتم ... بی مادری خیلی سخته ...برا زینب (س) و ام کلثوم (س) برای حسن (ع) و حسین (ع)... اونم وقتی اینجوری درحقش جفا بشه ...
التماس دعا ...

...تصور میکنم شما خوب میفهمید بی مادری یعنی چه..
خدا رحمت کنه مادرتون رو..
ولی دل زینب خیلی درد داره..چون نمیتونه سر قبر مادرش هم بره!
و خیلی دردهای نگفتنی دیگه..
امان از دل زینب..

خیال خال دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.khiyalekhal.blogfa.com

سلام استاد
دلمون از رفتن فاطمیه گرفته
اون طور که باید برای تسلای غم حضرت صاحب عج عزاداری نکردیم
یه روز داشتم فکر می کردم.
و مطلبی رو خوندم.دوست داشتم همونجا دست اونی که به بی بی (س) سیلی زد رو میشکستم
حالا حضرت ولی عصر (عج) رو در نظر بگیرید
با اون علمی که دارند. صحنه ی خونه ی حضرت مادر (س) جلوی چشمشون میاد
و منی که هیچی ندیدمو هیچ علمی به عظمت بانو (س) ندارم اینطوری دندونامو به هم می فشرم
حالا در نظر بگیریم کی مانع اومدن امام غایب (عج) است.
خب من. منِ گنه کار. منِ....
خدایا به حق همین فاطمیه آدممون کن

سلام بر شما
اعظم ا.. اجورکم و اجورنا بمصیبه ام الائمه...
بله.عظمت شخصیتی مثل حضرت علی ..همینجا معلوم میشه..
و البته مظلومیت..!!
واقعش اینه که این بزرگان جز به وجه ا.. نمینگریستند!.....
خدا ما را در پیروی از انها یاری کند
.....
الهی امین
التماس دعا

هیچ دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:00 ق.ظ http://HICH2012.BLOGSKY.COM

آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
هر چند : بی باده بهار خوش نباشد
اما : در مذهب ما باده حلال است و لیکن بی تو ای سرو گل اندام حرام است ....

مریم دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

کجایین شما استاد؟

سلام..
اینجا!

صبا دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:31 ب.ظ http://azadisedaghat.blogfa.com

شـعـــله آه نیــــــــــــــازم...

انشاا...

هیچ سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:31 ب.ظ



گفت ما را هفت وادی در ره است چون گذشتی هفت وادی، درگه است
هست وادی طلب آغاز کار وادی عشق است از آن پس، بی کنار
پس سیم وادی است آن معرفت پس چهارم وادی استغنا صفت
هست پنجم وادی توحید پاک پس ششم وادی حیرت صعب‌ناک
هفتمین، وادی فقر است و فنا بعد از این روی روش نبود تو را
در کشش افتی، روش گم گرددت گر بود یک قطره قلزم گرددت

وادی اول: طلب‏

چون فرو آیی به وادی طلب پیشت آید هر زمانی صد تعب
چون نماند هیچ معلومت به دست دل بباید پاک کرد از هرچ هست
چون دل تو پاک گردد از صفات تافتن گیرد ز حضرت نور ذات
چون شود آن نور بر دل آشکار در دل تو یک طلب گردد هزار

وادی دوم: عشق‏

بعد ازین، وادی عشق آید پدید غرق آتش شد، کسی کانجا رسید
کس درین وادی بجز آتش مباد وانک آتش نیست، عیشش خوش مباد
عاشق آن باشد که چون آتش بود گرم‌رو، سوزنده و سرکش بود
گر ترا آن چشم غیبی باز شد با تو ذرات جهان هم‌راز شد
ور به چشم عقل بگشایی نظر عشق را هرگز نبینی پا و سر
مرد کارافتاده باید عشق را مردم آزاده باید عشق را

وادی سوم: معرفت‏

بعد از آن بنمایدت پیش نظر معرفت را وادیی بی پا و سر
سیر هر کس تا کمال وی بود قرب هر کس حسب حال وی بود
معرفت زینجا تفاوت یافت‌ست این یکی محراب و آن بت یافت‌ست
چون بتابد آفتاب معرفت از سپهر این ره عالی‌صفت
هر یکی بینا شود بر قدر خویش بازیابد در حقیقت صدر خویش

وادی چهارم: استغنا

بعد ازین، وادی استغنا بود نه درو دعوی و نه معنی بود
هفت دریا، یک شمر اینجا بود هفت اخگر، یک شرر اینجا بود
هشت جنت، نیز اینجا مرده‌ای‌ست هفت دوزخ، همچو یخ افسرده‌ای‌ست
هست موری را هم اینجا ای عجب هر نفس صد پیل اجری بی سبب
تا کلاغی را شود پر حوصله کس نماند زنده، در صد قافله
گر درین دریا هزاران جان فتاد شبنمی در بحر بی‌پایان فتاد[۲]

وادی پنجم: توحید

بعد از این وادی توحید آیدت منزل تفرید و تجرید آیدت
رویها چون زین بیابان درکنند جمله سر از یک گریبان برکنند
گر بسی بینی عدد، گر اندکی آن یکی باشد درین ره در یکی
چون بسی باشد یک اندر یک مدام آن یک اندر یک، یکی باشد تمام
نیست آن یک کان احد آید ترا زان یکی کان در عدد آید ترا
چون برون ست از احد وین از عدد از ازل قطع نظر کن وز ابد
چون ازل گم شد، ابد هم جاودان هر دو را کس هیچ ماند در میان
چون همه هیچی بود هیچ این همه کی بود دو اصل جز پیچ این همه

وادی ششم: حیرت

بعد ازین وادی حیرت آیدت کار دایم درد و حسرت آیدت
مرد حیران چون رسد این جایگاه در تحیر مانده و گم کرده راه
هرچه زد توحید بر جانش رقم جمله گم گردد ازو گم نیز هم
گر بدو گویند: مستی یا نه‌ای؟ نیستی گویی که هستی یا نه‌ای
در میانی؟ یا برونی از میان؟ بر کناری؟ یا نهانی؟ یا عیان؟
فانیی؟ یا باقیی؟ یا هر دویی؟ یا نهٔ هر دو توی یا نه توی
گوید اصلا می‌ندانم چیز من وان ندانم هم، ندانم نیز من
عاشقم، اما، ندانم بر کیم نه مسلمانم، نه کافر، پس چیم؟
لیکن از عشقم ندارم آگهی هم دلی پرعشق دارم، هم تهی

وادی هفتم: فقر و فنا‏

بعد ازین وادی فقرست و فنا کی بود اینجا سخن گفتن روا؟
صد هزاران سایهٔ جاوید، تو گم شده بینی ز یک خورشید، تو
هر دو عالم نقش آن دریاست بس هرکه گوید نیست این سوداست بس
هرکه در دریای کل گم‌بوده شد دایما گم‌بودهٔ آسوده شد
گم شدن اول قدم، زین پس چه بود؟ لاجرم دیگر قدم را کس نبود
عود و هیزم چون به آتش در شوند هر دو بر یک جای خاکستر شودند
این به صورت هر دو یکسان باشدت در صفت فرق فراوان باشدت
گر، پلیدی گم شود در بحر کل در صفات خود فروماند به ذل
لیک اگر، پاکی درین دریا بود او چو نبود در میان زیبا بود
نبود او و او بود، چون باشد این؟ از خیال عقل بیرون باشد این

بی هیچ توضیحی فقط در اختیار دوستان مشتاق میگذارم تا بخوانند و جظ وافر ببرند..
با تشکر بی حد از برادر عزیزم..

najme azadi چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام استاد دست به قلمتون واقعا جای تحسین داره دعا کنید ما هم همیشه دلمون پرازنور ایمان به خدا وطراوت بهار باشه سایتون مستدام

سلام برشما
ممنونم از لطف شما..کم پیدا بودین! اتفاقا امروز با یکی از بچه ها ی 87 که مشهد میخونن..صحبت شما شد... .
انشاا... موفق باشید..
التماس دعا

قلمی دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ

سلام استاد

خیلی دلتنگ حرفهای دلنشینتان بودم....هرسال نزدیکی های بهار حال و هوای عجیبی دارم،انگار منتظرم تولد دوباره طبیعت و نو شدن زمین و زمان، دلیلی شود برای وصل شدن دلی که هر لحظه و هر ثانیه بدنبال بهانه ایست برای تازه تر شدن...غافل از اینکه هزاران بهار هم نمی تواند گرد پاییزهای غفلت و بی خبری را پاک کند مگر با عنایت خودش....

الهی تا فرصت باقیست یاریمان کن با بهار دل، سال های بندگی را تحویل کنیم...

استاد مثل همیشه دلخوش به دعاهای شماییم... التماس دعا

سلام برشما
هزاران بهار هم نمیتواند گرد پاییزهای غفلت و بی خبری را پاک کند مگر با عنایت خودش...
چقدر زیبا گفتید...
غفلت و بی خبری از خود...درد عجیبی است..!
ولی همین استثنایی که وجود دارد ادمی را دلخوش میکند..
مگر به عنایت خودش..
اری .. او به بندگانش عنایت دارد..و عجیب عنایت دارد..
فقط توجه بنده کافی است که راه صعب العبور را بر وی اسان سازد..
که هر چه هست عنایت اوست...
عنایتش همیشه شامل حالتان..
خیلی خوشحالمون کردید..یه مدت جاتون واقعا خالی بود..
التماس دعا

صدف سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:22 ق.ظ http://setareshab12.blogfa.com

سلام استاد ارجمند
خداقوت کم پیدا شدید دیگه دیر به دیر آپ میکنید و دیر به دیر سر میزنید.

سلام بر شما
کاملا درسته!شاید یه علتش هم اینه که تذکرات امثال شما نسبت به کوتاهیهای حقیر کم شده...بهرحال از بابت کوتاهیها ببخشید...
التماس دعا

قطره های باران سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:16 ب.ظ http://rainsdrops.blogfa.com

سلام ممنون از لطفتون...
متاسفانه به خاطر درس و دانشگاه سعادت حضور در فضای مجازی و وبلاگ شما رو نداشتم.
با تشکر از حضور همیشگیتان...
در پناه خدا موفق باشید.التماس دعا

سلام برشما
خوب معلوم شد فقط من نیستم که گرفتارم!....یه خورده جرم ما سبک میشه!...
انشاا.. در درس و امتحانات و ....موفق باشید
خدا یار و یاورتان

قاصدک چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:35 ب.ظ

سلام
مدت زیادی بود که به وبلاگ شما سر نزده بودم . واز این نوشته های زیبا غافل بودم. اما واقعا بسیار بسیار زیبا نوشته بودید جدا از مفهوم و معنای فوق العاده زیبا برای خودتان یک پا شاعرید؟
فکر کنم این را کمی دیر متوجه شدم؟ عارف بودنتان ا فهمیده بودم اما شاعر بودن را نه...

سلام برشما
شما لطف دارید..شعر؟!
از مشاهده حضور شما خیلی خوشحال میشوم..
انشاا...خداوند شما را از خزانه غیبش شادمان سازد
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد