نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

ضرورت خلوت شبانه

یا مغیث

بی تعارف بگویم که این روزها در عین حال که از حضور این ماه بسیار عزیز بسیار مسرورم و واقعا خدا را بر این نعمتش شاکر...از سوی دیگر از سپری شدن سریع این فرصتهای ناب نگرانم..

مثلا باورم نمیشه که بعداز نوشته قبلی که در آستانه ماه مبارک بود..حالا در شرایطی دارم این حرفها رو مینویسم که ماه به نیمه خودش نزدیک شده!..و من بیچاره در حسرت بهره گیری از این فرصتها ......

دنیای امروز ما دنیای عجیبی است..از این جهت که همه خلوتها را از تو میگیرد..زندگیت سراسر در کثرت ها سپری میشود....آنهم نه کثرات طبیعی...مانند کوه و دشت و صحرا..که وقتی در آن بنگری  نشان از رخ زیبای یار دیدن کار راحتی باشد! و بتوانی بابا طاهر شوی! بلکه کثراتی که اکثر مواردش اعتباری و جعلی و ساختگی و توهمی است...اگر زمانی در گذشته ها موضوع انشا بما میدادند که علم بهتر است یا ثروت..همه یاد داشتیم که از برتری علم دفاع کنیم!اما امروزه بسیاری در پاسخ در تحیر میمانند!چرا که در سند های بالا دستی با افتخار نوشته میشود که هدف از تشکیلات علمی..توسعه و تحصیل ثروت ..است..واصلا اگر دانش تو به تحصیل ثروت منتهی نشود گویا دانش نیست..یا حداقل علم نافع نیست!!!علم نافع علمی است که بکار دنیا برآید!..آخرت کیلویی چند؟

...واقعا در این واویلای مادیت جدید..در این وانفسای تکالب وحشتناک بر مطامع دنیوی..که از هیچ ابزاری حتی مقدسات هم برای رسیدن به متاع قلیل دنیا صرف نظر نمیکند..و همه این کارها را نیز با بالاترین توجیهات پیشرفته خیره کننده ..انجام میدهد...مشاهده کسانی که صادقانه و خالصانه خدا را بندگی میکنند..خود اعجازی بزرگ است..که خودش میتواند عظمت او را نشان دهد...

منظورم از این مقدمه این بود که دنیای امروز  بدلیل شرایط زیستی جدیدی که برای ما ایجاد کرده لوازم جدیدی را نیز بهمراه دارد.مثلا درگذشته بدلیل اینکه بشر از ماشین کمتر استفاده میکرد و اکثر فعالیتها را با دست و پا و ...انجام میداد لذا بطور طبیعی همواره در حال ورزش نیز بود و ضرورتی نداشت که به فعالیت مجزایی تحت عنوان ورزش بپردازد و زمان خاصی را به آن اختصاص دهد..اما امروزه اگر افراد زمان خاصی از شبانه روز را به ورزش اختصاص ندهند قطعا دجار مشکلات جدی ازجهت جسمی میشوند..

حال سخن در این است که در امور معنوی ..مساله بمراتب حیاتی تر است.اگر در زندگیهای سراسر مادی امروز که همه فرصتهای خلوت با خدا را از ما گرفته.. به فکر این نباشیم که لحظاتی را باخدای خود خلوت بکنیم..قطعا عقب افتادگیهای زیاد معنوی خواهیم داشت..

لذا امروزه داشتن خلوت بخصوص خلوت نیمه شب..و فرصت مناجات با خدا یک ضرورت جدی است..وجالب اینجاست که این فرصت را خدای متعال در ماه مبارک رمضان برای ما فراهم کرده است..این ایام میبینی که بنحو معجزه آسایی...از کودکان نه ساله تا سالمند نود ساله  سحر بیدارند..و این فرصتی است ناب..که در غیراز این ماه بسیار دشوار میشود..هرچند همین فرصت ناب را هم متاسفانه گاه براحتی از دست میدهیم و تصور میکنیم که برخاستن سحر فقط برای سحری خوردن است..و لذا آن را تبدیل به شام پایان شب میکنند و بخواب عمیق فرو میروند..!

بله..فرصت مناجات ..فرصت دعا..خلوت با خدا..رازو نیاز بادوست..که انشاا...دل را مشتعل عشق خدا کند..بخصوص در شبهای قدری که در پیش است فرصتهای ناب بی بدیل است...و بهره بردن از این فرصتها امروزه برای ما یک ضرورت غیرقابل انکار است..


نظرات 26 + ارسال نظر
اپسیلون پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:29 ب.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

سلام استاد
آه که از ته دل من گفتید...همه خلوتها از ما گرفته شده
خودم را می گویم ...شاید توفیقات از من گرفته شده و همیشه دنبال اشتباهاتم می گردم تا بفهمم چرا توفیقات از من سلب می شود!
دنیای مادی ما را خفه کرده است...
واقعا من بیچاره باید بگویم در حسرت بهره گیری از این ماهم.
گاهی خودم را دلداری می دهم که همه کارهایی که برای رضای خدا هم می کنی اجر داره...اما...
بنظرم حقیقتا آدم به این خلوتها و مناجات ها محتاجه.

راجع به نظرتون خیلی ممنونم .کمی دلگرم شدم که لااقل استاد هم نظرم رو قبول داشتند.
معمولا مطالبم و نوشته هام رو چک می کنم که نادرست نباشه.چون بیانش مسئولیت داره .مبادا کسی رو گمراه کنم.
اما با اینکه با تمام وجود به این مطلب رسیده بودم و مطمئن بودم بازم سوال کردم ...اما بهم گفتن این طرز تفکر صوفیان هست...قضیه وحدت وجود و...
اما من زیاد با اینها آشنا نیستم.گفتم از شما کمک بگیرم چون حسابی نگرانم کرده بود.

سلام
بله.این از واقعیتهای تلخ روزگار ماست..البته اینکه گفتین که خودتون رو دلداری میدین ...اون هم درسته..یعنی بهرحال نیت ادم خیلی مهمه..کاری که بنیت الهی انجام بگیره خیلی ارزشمنده..منتهی بحث در خود توجه به این نیاته..که بدلیل شلوغی روزگار فعلی این توجهات کمتر حاصل میشه..
اما راجع به مطلبتون هم اتفاقا میخوام تشویقتون کنم که مطالبی که بنظرتون میاد رو به بحث بگذارین..معنای بحث و گفتگو همینه ..و الا اگه قرار باشه که ادم حرفشو نگه اونم چیزی که بقول شما با تمام وجودش بهش رسیده که کار خیلی دشوار میشه..قضیه وحت وجود فلاسفه و عرفا رو هم بعضیها چون نفهمیدن انکارش کردن..و متاسفانه امروزه مثل اینکه مد شده ...و بعضی افراد و سایتها و...این رویه رو در پیش گرفتن..واین نه اولین بار در تاریخ هست..و نه اخرین بار خواهد بود...
انشاا..موفق باشید..
التماس دعا

آزادی پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:00 ب.ظ

زندگی وقت کمی بودو نمیدانستیم همه عمر دمی بودو نمیدانستیم حسرت رد شدن ثانیه های کوچکفرصت مغتنمی بودو نمیدانستیم تشنه لب عمربه سر رفتو بقول سهراب دوست در یک قدمی بودو نمیدانستیم
سلام استاد عزیز طاعات قبول وقتی اینقد قشنگ مطلباتونو از دل مینویسید ادم با خوندنش ی حس خوبی داره انگار یکی داره راهو نشون میده خداوند شمارو حفظ کنه اگر لطف کنید ادرس ایمیلی چیزی به من بدبد ممنون مبشم میخام مطلبی رو براتون بفرستم سپاسگزارم التماس دعا

سلام
طاعات و عبادات شما هم قبول باشه
ممنون از لطف شما
ایمیلmhsagheb@gmail.com
التماس دعا

سهبا پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ب.ظ

روزمرگیهای زندگی ما , خستگی ها و نگرانی های فراوان ناشی از زندگی های جدید , به هم ریختن زمان طبیعی برای خواب و بیداری و همه آن عواملی که باعث می شود آرامش ما به هم خورده و هر روز استرس ها و نگرانی های جدیدی برایمان ایجاد شود , نه تنها فرصت خلوت را از ما گرفته , که بلایی بر سرمان آورده که حتی در خلوت تنهایی خود هم نتوانیم آنگونه که باید با خود و خدای خود خلوت کنیم ...
متاسفانه درگیر شدن با زمانهای کاری سخت , و بی خوابی و بدخوابی , معضل اصلی شخصی من برای استفاده از فرصت نابی به نام سحرهای ماه مبارک است ... فرصتی که در زمانهای تعطیلی بسیار نمود پیدا می کند !
حیف ....

سلام بزرگوار . طاعاتتان قبول حق . التماس دعا .

سلام بر شما
خیلی خوب بخشی از مشکلات زندگی جدید را بتصویر کشیده اید..این تازه مربوط به کسانی چون شماست که از زندگی سنتی اگاهند و تجربه های معنوی گذشته را دارند و از طرفی هم اهل کار و تلاشند..ولی در عین حال نمیتوانند با شرایط جدید تعاملی که میخواهند داشته باشنا!حالا تکلیف نسلهای بعد که ان تجربه ها را هم ندارند که ...
ممنونم از حضور شما..با وجود این شلوغیها!
التماس دعا

زهره جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:50 ب.ظ http://asemuniya.mihanblog.com

سلام بزرگوار،از شما تشکر میکنم بخاطر مطلبی که گذاشتید.نمی دونم دیگه چی بگم

سلام
ممنونم از شما..هرچی دلتون میخواد بگین!
التماس دعا

مریم جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

حسن... تفسیر واعتصموا بحبل الله است که باید چنگ آویخت به ریسمان کَرَمش
او نیمه گمشده آسمان در فصل قحطی کرامت است
اولین میوه دل محمد خوبی ها
بیشمار لبخند مادرانه زهرا
امید دل علی در لحظه های غربت
مرهم روزهای بی مثال حسین
کریم اهل بیتی یا امام حسن... و من چقدر تو را و باران بخشش دستانت را دوست دارم
سلام مهربان استادم
ولادت امام حسن مجتبی اولین ثمره عشق آسمانی علی و زهرا را به شما تبریک عرض می کنم

سلام برشما
باز هم مثل همیشه ..تذکر به مناسبت مهم امشب دادید..
دستتون درد نکنه...
امشب پیامکی برایم رسید که خیلی جالب بود..نوشته بود که امام مجتبی اینقدر غریبه که در تولدش هم پیامک کم داده میشه..قربون غربت این امام برم..تنها کسی بود در میان اهلببت پیامبر که روز تشییع شد ..ولی اینقدر تشییعش جانسوز بود که اگر او هم شبانه دفن میشد بهتر بود..
خلاصه این امام خیلی مظلوم..مهربان..و بزرگوارند..
ازخداوند میخواهم که بواسطه میلاد این امام عزیز همه ما را مشمول عنایت خاص خودش در این ماه رحمت قرار دهد...
ضمنا دوست داشتم نظرتون رو راجع به پست هم بدونم..
ممنون از توجهتون..
این عید..برشما هم مبارک باشه..

هیچ شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ق.ظ

بهترین عنوان برای امام حسن که بسیار برایم معجب بوده است : " تنهاترین سردار" . و نیز روایت پیامبر که فرمودند : لوکان العقل فی رجل لکان الحسن .

....هم سردار باشی و هم تنها!!
..هم در اوج باشی و هم مظلوم!!
وظاهرا درجاتی از این حالت در همه اولیا خدا هست...
که بتمام معنا..تنهایند..

بهشت دیدار شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ق.ظ

اللهم حبب الی لقائک و احبب لقائی واجعل فی لقائک الراحه و الفرج و الکرامه

الهی آمین...

سلام... شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند . یا ... رسد آدمی به جایی که بجز خودش نبیند .


گاهی بر سر دوراهی های زندگی می مانیم که کدام را انتخاب کنیم :

خود را یا خدا را ؟

خدایا میدانم به من اختیار انتخاب داده ای؛

ولی کمک کن از خودم بگذرم تا بتوانم به تو برسم.

خدایا من در خودم مانده ام ...

ماندنی که سرانجامش به تباهی میرسد ...

سلام.طاعاتتون قبول .مطلبتون خیلی خوب بود .به شدت و با تمام وجود دلم برای خلوت فقط با خدا تنگ شده اون لحظه هایی که با تموم وجود حس می کنی داره بهت گوش میده و تو هیچ چیز جز خودش ازش نمی خوای و هیچ لذتی رو با لذت اشک ریختن و حرف زدن با خدا عوض نمی کنی. خدایا دلم برای ته دلم تنگ شده ............التماس دعا

سلام
..تو هیچ چیز ازش نمیخوای جز خودش...
بیاد جملات شهید چمران افتادم..که مضمونش این بود که خدایا من تلاشهای زیادی برای بلند کردن نام دین تو..انجام داده ام ..در شرایطی که در محیطی بوده ام که از دین دفاع کردن بمعنای تحجرو عقب افتادگی و .. بوده سعی کرده ام با دفاع عقلانی تمام قد در مقابل بایستم و...
و بعد درپایان میگوید اما همه اینها فقط بخاطر خود تو بوده..نه برای اینکه درخواستی از تو داشته باشم.همه اینها بخاطر عشق من بتو بوده...
واقعا جملات عجیبی است..
واین بزرگان این حالات را درزمانی داشته اند که داشتن چنین حالاتی بسیار غریبانه بوده..و هیچ فضای هماهنگی وجود نداشته..
بله.. بالاترین لذت همین است و بس..
اگر درک کنیم
که توفیق درکش را نیز خودش باید بدهد..
ممنون از شما..التماس دعا

سیب سرخ یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ق.ظ http://sibesorkh2008.blogfa.com/

سلام
خیلی مطالبتان زیبا هستند...و تامل برانگیز...
آنچه از دل برآید،لاجرم بر دل نشیند....
خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم
موفق باشیدیا علی مدد

سلام بر شما
خیلی ممنونم.خدارو شکر...
متشکرم از حضورتون..
درخدمتتون هستم..
التماس دعا

قاصدک دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام واقعا همین طوره در این دنیا انقدر چیزهای ختلف اطراف آدم رو پر کرده که اصلا به آدم اجازهی خلوت نمیدن و در عین حال آدم میبینه که با وجود این همه چیز چقدر تنهاست و احساس تنهایی میکنه...
احساس میکنم توی همچین دنیایی چقدر راحت میشه خدا رو ندیده گرفت و در مقابل چقدر راحت میشه خدا رو حس کرد.

سلام
..تو ی یه همچین دنیایی چقدر راحت میشه خدارو ندیده گرفت و چقدر راحت میشه اونو حس کرد!
..خیلی قشنگ گفتین!
دنیای عجیبیه.امکان همه چیز درش هست..لذا ادم باید حواسشو خیلی جمع کنه..چون هر کار تو این شلوغی کنه..باید خودش تاوانشو بعدا بده..
ممنون ..!
خوشحالمون کردین..

مریم سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

امشب که بلرزید دل و بغض و صدایت

آرام روان گشت دلت سوی خدایت

رفتى به در خانه آن قاضى حاجات

یاد آر مرا ملتمس لطف و دعایت . . .

از همه دوستان در این اوقات التماس دعای خاص دارم

قلمی چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:43 ب.ظ

سلام...
استادبزرگوارم: هر چه بیشتر می گذرد بیشتر تشنه کلام سرشار از معرفتتان می شوم, تشنه حکمت هایی که ایمان دارم از ژرفای قلبتان سرچشمه گرفته و نشانه هایش در کلامتان جاری شده و چه باشکوه, تاثیر بی نهایتش بر وجودم می نشیند.
هر بار که متنی از نوشته هایتان را می خوانم سیرابم می کند و باز تشنه تر...
چه زیبا از ضرورت خلوت شبانه گفتید,خلوتی که در آن به دور از هیاهوی روزمرگی های دنیا و زرق و برق هایش,ما در پی یار هستیم و او به دنبال بهانه ای برای بخشیدن ما...گاهی به حرمت چند قطره اشک...
گاهی به بهانه زمزمه های یارب...و گاهی...
شاید یکی از این شب ها همان شب بی دلیل باشد...
دعاگویتان هستم.دعایم کنید

سلام
..هرگاه که سخنان ازجان برآمده ای اینچنین را میبینم که لاجرم برجان نیز می نشیند..بیش از همه وقت با تمام وجودم مشعوف خالقی میشوم که این عظمت و شکوه..در خلقت او دیده میشود..و چقدر ادمی باید نابینا باشد که از این همه زیباییها..بزرگی و شکوه خالق را نبیند..سراسر وجود آدمی نشانگر عظمت خالق اوست..از شگفتیهای جسمانیش گرفته..تا پیچیدگیها و شگفتیهای روحی...که این بخش دوم دیگر بسیار شگفت انگیز است..و تطابق روحی میان افراد نشانه کوچکی از این عظمت است..حقا که باید گفت..تبارک ا..احسن الخالقین...
بهرحال ..خدا را شاکرم..که هرچه هست لطف اوست..و ما ابزاری بیش نیستیم..
از حضور شما بسیار مسرورم ...
و در این شبها التماس دعا دارم..

زهـرا چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:48 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام بزرگوار
دغدغه هایی که برای خودمون به وجود آوردیم خیلی چیزا رو ازمون گرفته
همیشه حسرت از دست رفته ها رو میخوریم و برای داشتن نعمتهایی که الان داریم یادمون میره شاکر باشیم
امسال حسرت شب قدر سال گذشته رو میخوریم و سال دیگه...
کاش فرصت ها رو از دست ندیم
التماس دعا در این شبها

سلام
یکبار جوابتون رو تایپ کردم..ولی بمشکل برخورد!
بله ..کاملا درسته.. این دغدغه ها هرچند بوسیله خحود ما ایجاد نشده..و فقط ما با اون مواجه شده ایم..اما میتونه فرصتها رو از ما بگیره..و توجه باین نکته میتونه خیلی در جهت بهره گیری از فرصتها بما کمک کنه..
کما اینکه نیت الهی در مسیر هم میتواند ما را از کمکهای الهی برخوردار نماید..
از حضورتان خوشحال شدم..
التماس دعا

آشفته پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:37 ق.ظ

دلم گرفته می خواستم حرف بزنم کسی نبود به حرف هایم گوش بدهد گفتم اینجا بیایم و بنویسم. نوشتن خوب ست اما گاهی...
نمیدانم چرا اما زود خسته میشوم زود اراده ام را از دست می دهم زود...
خیلی سعی میکنم که به خدا نزدیک تر شوم اما خیلی زود با یک خستگی کوچک و یا یک دلتنگی و دلگرفتگی همه چیز را از دست میدهم و دوباره همه چیز را از اول آغاز میکنم. خیلی خیلی زود دل گرفته میشم.

اولا که خوش امدید..بهرحال اینجا فضایی است که میتوانید حرفهایتان را بنویسید..و اگر نکته ای هم بذهن ناقص ما رسید عرض میکنم..
واما..خسته شدن..از دست دادن گاه گاهی اراده خیلی چیز عجیب و دور از ذهنی نیست و همه ما بنوعی با ان درگیریم..منتهی فقط نکته ای که وجود دارد و بنظر میرسد میتواند بشما کمک کند اینستکه نباید در این حالت بمانید و در ان فرو روید و یا به ان بیش از حد فکر کنید چون در اینصورت بزرگتر میشود و گاه بحدی میرسد که نمیتوانید با ان مقابله کنید..میتوانید با یک نوشتن و یا گفتن و یا راز ونیاز با خدا از ان حالت خارج شوید..
خود راز و نیاز با خدا و گفتن مسایل بخداوند ادم را کاملا سبک میکند..
بنابراین نگران نباشید..
امیدوارم ببرکت این شب وروزهای با عظمت جای هیچ نگرانی برایتان باقی نماند..
یادمان نرود که الا بذکر ا..تطمئن القلوب
ممنون از اینکه اینجا را مامنی برای بیان حرف دلتان یافتید..

فاطمه فنودی جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:50 ق.ظ http://pang-pang.blogfa.com/

سلام
دلم برای نماز صبح تنگ شده بود
چند صباحی است که عقل نمی فهمد ودل نمی رود . ایستاده ام و حسرت راههای نرفته را می خورم
برایم دعا کنید خداوند هدایتم کند به صراط. لحظه به لحظه نیازمند به این هدایتم .
بروزم یه سری از وبلاگم بزنید

زهره شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:38 ق.ظ http://asemuniya.mihanblog.com

خدایا! معذرت میخواهم برای وقت‌هایی که جلوی من، به یکی ظلم کردند، کمکش نرفتم.
م عذرت میخواهم برای وقت‌هایی که کسی به من لطف کرد، درست تشکر نکردم؛ یکی از من معذرت‌خواهی کرد، من او را نبخشیدم.
معذرت میخواهم به خاطر آنهایی که کمک میخواستند، من نتوانستم آنها را به خودم ترجیح بدهم.
خدایا! مرا ببخش به خاطر وقت‌هاییکه باید برای یک بنده خدایی کاری میکردم و نکردم.
مرا ببخش به خاطر وقت‌هایی که مسائل خصوصی یک بنده خدایی را فهمیدم و سعی نکردم دیگران نفهمند.
مرا ببخش به خاطر وقت‌هایی که گناهی آمد جلویم و من از آن دور نشدم.
خدایا! از اینها و همه کارهای شبیه این که کردم، معذرت میخواهم؛ عذرخواهی آدم پشیمان که امیدوار است این پشیمانی، دیگر نگذارد شبیه این اتفاق‌ها برایش بیفتد.
خدایا! بگذار همین پشیمانی من از کوتاهی‌ها، همین تصمیمم برای دوری از گناه‌ها، توبه من باشد؛ توبه‌ای که به خاطرش، تو مرا دوست داشته باشی. ای خدایی که توبه‌کارها را دوست داری!

صحیفه سجادیه، ترجمه فاطمه شهیدی


سلام یزرگوار،طاعات و عباداتتون قبول باشه

قاصدک شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:45 ق.ظ

سلام . صدبار تا حالا اومدم چرا مطلب جدید نمی ذارین؟
به هر حال طاعاتتون قبول!
التماس دعا!
به من هم سر بزنین.

مریم شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:51 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

عید آمد و عید آمد با نقل و نبید آمد
رمضان مبارک رفت این فطر سعید آمد
دنیا شده یکسر گل هرگوشه پراز بلبل
هر خاک شده بستان چون نور امید آمد

حکایت یه شاگرده و استادش
شما فکر کنین اگه استادتون نیاد و بهتون سر نزنه چی میشه
من یکی که کلی غمگین میشم و دلم برا استادم تنگ میشه
ایشالله که سرتون به خوشی و تفرج و گردش گرم شده باشه ....
عیدتون هم مبارک مهربانم

هیچ سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:27 ب.ظ

خوشا دردی!که درمانش تو باشی خوشا راهی! که پایانش تو باشی
خوشا چشمی!که رخسار تو بیند خوشا ملکی! که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی خوشا جانی! که جانانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری که امید دل و جانش تو باشی!
همه شادی و عشرت باشد، ای دوست در آن خانه که مهمانش تو باشی
گل و گلزار خوش آید کسی را که گلزار و گلستانش تو باشی
چه باک آید ز کس؟ آن را که او را نگهدار و نگهبانش تو باشی
مپرس از کفر و ایمان بی‌دلی را که هم کفر و هم ایمانش تو باشی
مشو پنهان از آن عاشق که پیوست همه پیدا و پنهانش تو باشی
برای آن به ترک جان بگوید دل بیچاره، تا جانش تو باشی
عراقی طالب درد است دایم به بوی آنکه درمانش تو باشی

واقعا خوشحال و مشعوف ...شدم...
ممنون

ایروانی سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:31 ب.ظ

سلام استاد خوب هستید انشاءالله؟
استاد اینقدر دیر به انجا سر زدم که احساس میکنم خیلی از اینجا دور شدم واقعا چراغی هستید در تاریکی و واقعا به اینجا سر زدن هم لیاقت میخواد.
استاد شما که می فرمایید از این ماه استفاده نکردین پس ما چی باید بگیم امیدوارم حداقل خدا اینکه فقط زبان ما روزه بوه رو از ما بپذیره و به برکت همین ماه من و ببخشه.
استاد برای این شاگردتون خیلی دعا کنید. دعا کنید وقتی دفعه ی بعد میبینیدش شرمندتون نباشه به خاطر بدی هاش.خیلی دلم واسه نماز هاتون کلاس های درس زندگی که میدادید تنگ شده. حالا میفهمم شما چه نعمتی بودید که از دست دادیم.
مرسی خدا سایتون و کم نکنه.

سلام
شکر خدا...
بله..خیلی وقت بود خبری از شما نبود..
خوشحال شدم
من همیشه دعاگویم..از شما هم التماس دعا دارم

HICH چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:16 ق.ظ

حاصل کارگهِ کُون و مَکان این همه نیست باده پیش آر، که اسباب جهان این همه نیست
از دل و جان شرفِ صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
منت سِدره و طوبیٰ ز پی سایه مکش که چو خوش بنگری، ای سروِ روان، این همه نیست
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار ور نه با سعی و عمل، باغِ جَنان این همه نیست
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری خوش بیآسای زمانی، که زمان این همه نیست
بر لبِ بحرِ فَنا منتظریم ای ساقی! فرصتی دان، که ز لب تا به دهان این همه نیست
زاهد ایمن مشو از بازیِ غیرت، زنهار! که ره از صومعه تا دیرِ مُغان این همه نیست
دردمندیِ من سوخته‌ی زار و نَزار ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست
نام حافظ رقمِ نیک پذیرفت، ولی پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست

.... جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:42 ب.ظ

نشان اهل خدا عاشقی است با خود دار که در مشایخ شهر این نشان نمی بینم

hich شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:55 ب.ظ

طفیل هستی عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

زهـرا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ق.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام بزرگوار
یه وقتایی حضور یه اشخاصی باعث میشه که راه را گم نکنیم.کسانیکه حرفشون بوی الهی شدن رو میده.
یه وقتایی که نه ولی همیشه نیاز به موعظه داریم اون هم از زبان بزرگانی چون شما.کاش میشد یه مطلب بذارید تا استفاده کنیم.تا دور نشیم.
درسته که ما خودمون باید تفکر کنیم و بخونیم اما بعضی وقتا شنیدن حرف از زبان دیگری تاثیر بیشتری داره
منتظر مطلب جدیدتان هستیم

سلام
ممنون از نظر لطف شما..
انشاا... توفیقی باشه..چشم

ه یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:55 ب.ظ

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست !

********
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اِکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند عرصهٔ شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش؟ زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب؛ وین چه قادر حکمت است؟ کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست!
صاحب دیوان ما گویی نمی‌داند حساب کاندر این طُغرا نشان حَسبه لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک‌رنگان بُوَد خودفروشان را به کویِ مِی فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مَشربیست عاشق دُردی‌کِش اندر بند مال و جاه نیست

نازنین دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:57 ب.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com

سلام
خیلی وقته پست جدید نذاشتین.فکر میکردم توی این مدت حداقل دو سه مطلب اضافه شده باشه اما انگار به موقع رسیدم! امسال شبای قدر و تونستم برم توی جمع.چون دیگه لازم نبود خونه بمونم...یه حس گنگ و مبهمی وبرام کمی تلخ بود با همه ی ماه رمضونا فرق داشت...سعی کردم نهایت استفاده رو ببرم اما نمیدونم موفق بودم یا نه؟بهرحال تموم شد و گمونم وظیفه سختتری شروع شده اینکه بقولمون که تو شبای قدر دادیمعمل کنیم ...
منتظر پست جدیدتون هستم
التماس دعا

سلام
بله..درسته..!!
مطلب خیلی مهمی گفتین..وظیفه سخت تری شروع شده..باید به قول هامون ..و وعده هایی که بخدا دادیم عمل کنیم..کاملا درسته..نگهداشتن حالات ماه رمضان ..مهمتر از اصل اون حالاته...
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد