نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

مسلمان کیست؟

یا مبشر

این روزها بمناسبتی در برخی از جمع ها سخن از مسلمانی بمیان میآید و وقتی گفته میشود که مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند..که خود این مضمون عین روایت مشهوری است در این زمینه..بنظر میرسد سخن تازه ای گفته شده!..گویا اینقدر ما از این حالتها فاصله گرفته ایم و یا اینکه کمتر شاهد این ویژگیها هستیم که آنرا باور هم نمیکنیم!

ولی حقیقت این است که این ویژگی از علائم مهم مسلمانی است! از نظر اسلام انسان دارای کرامت نفسانی است و لذا احترامش باید حفظ شود.در این زمینه سخنان زیادی گفته شده و این امر یکی از مبانی مهم انسان شناسی اسلام است.اینکه در روایات آمده است که حفظ آبروی مومن از حرمت پرده خانه خدا نیز بیشتر است مساله کمی نیست.اسلام براین باور است که زیربنای همه خوبیها همین کرامت نفس آدمی است که اگر آن از بین برود زمینه کژیها فراهم میشود.

و عجیب اینجاست که چقدر رعایت این امر در برخوردها میتواند در گرایش افراد بسمت خوبیها موثر باشد.بهمین دلیل است که همیشه تاکید میشود که باید میان شخصیت فرد و عملش تفکیک کنیم. برخی بدون توجه به این مهم وقتی خطایی از کسی سر میزند نسبت به شخص او داوری میکنند..در حالیکه ما فقط میتوانیم عمل فرد را نکوهش کنیم..وامر بمعروف و نهی از منکر هم ناظر به همین عمل است..

برخورد انسانی و محترمانه با افراد خطاکار سبب میشود که از کرده خود شرمسار گردند..در حالی که برخورد غیرانسانی و تحقیر آمیز با خوبان ممکن است آنان را به بیراهه ..بکشاند..و این مساله مهمی است که رعایت آن میتواند در بهبود مسایل اجتماعی بسیار موثر باشد.

اینکه در اسلام برای آغاز کننده سلام نیز 69 حسنه پاداش درنظر گرفته شده در حالیکه برای پاسخ دهنده فقط یک ثواب است خود نشاندهنده این است که اسلام میخواهد افراد نسبت بیکدیگر مهر و محبت و صفا و صمیمیت را انتشار دهند چه اینکه سلام خود به معنای اعلام مهربانی است. سلام یعنی اینکه ازمن جز مهربانی به تو نخواهد رسید!یعنی مضمون همان روایت که تو از من در امان هستی!وقتی به کسی سلام میکنیم درب محبت را گشوده ایم .. و او هم در جواب همین کار را میکند و میگوید من هم همینطور!

حال اگر واقعا سلام های ما معنای واقعی خود را میداشت چه میشد؟اگر این کلمات از روی صدق ادا میشد.. اگر این سلام زبانی ..سلام دل بود..

و افتخار ما در اسلام این است که کسی نتوانست بر پیامبر ما در سلام گفتن سبقت بگیرد! این است افتخار اسلام! افتخار ما در این است که پیامبر ما رحمه للعالمین است.. پیامبر صلح و صفا و صمیمیت است.. پیامبر سلام است!

بیاییم ما پیرو این پیامبر باشیم..چنانکه در شبانه روز بارها در نماز میخوانیم..السلام علیکم  و رحمه الله و برکاته... 

============================ 

تکمله: 

یکی از دوستان در نظرشان به نکته ای اشاره کرده بودند که جون مساله مبتلابهی است لازم دیدم بعنوان تکمله بحث در اینجا اضافه کنم. 

ایشان گفته بودند که چون گاهی از خوبی انسان سوئ استفاده میشه آدم دیگه نمیخواد خوبی کنه. 

این نکته کاملا بجاست و اتفاقا من در زمان اخیر موارد دیگری هم دیده ام که صراحتا همین را گفته اند که خلاصه در این زمانه آن قاعده که خوبی کردن.. گذشت کردن..مهربانی..خوب است ..درست نیست..چون از انسان سوئ استفاده میشود. 

اما بنظر میرسد که میتوان در اینجا نکته ای را افزود.وقتی میگوییم که انسان باید با دیگران با محبت و مهربانی مواجه شود..دلیلش این نیست که اگر بدیگران مهر بورزد لاجرم از آنها هم محبت دریافت خواهد کرد.بلکه منظور این است که این عمل خیر او در مجموعه عالم گم نمیشود..ونکته مهم اینجاست که صدور این کار خیر از او خود بالاترین موفقیت است.بنابراین او سود خویش را کرده است چه جواب متناسبی از طرف مقابل دریافت کند چه نکند.زیرا آنکه باید ببیند دیده است و ارتقائی که نفس باید بیابد یافته است..تااینجا این فرد وظیفه خود را بدرستی انجام داده و بهترین نتجه را هم گرفته که صدور کار خیر از سوی اوست..از اینجا ببعد امتحان و آزمون طرف مقابل آغاز میشود..اگر او هم فرد متوجهی باشد به این مهر جوابی در خور میدهد و درنتیجه او هم از ارتقائ نفس بهره مند میشود اما اگر وظیفه اش را درست انجام نداد و بقول شما سوئ استفاده کرد..خودش در این آزمون رفوزه شده است!!ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها..در حقیقت اینها همه صحنه امتحان بوده و نه چیز بیشتر..و جالب اینجاست که فقط در همین امتحانات است که نفس انسانی رشد میکند! 

نظرات 25 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام استاد
آمده ام تیک حاضری را در کلاس مهربانی وعشقتان بزنم و به سکوت فقط گوش کنم/_
چ بسا دانه دانه واژه هایتان دٌر ناب اس و بس

سلام
انشاا..که اینچنین باشد..دعا کنید که عنایات الهی دائما شامل حالمان باشد که بدون توفیق از سوی او ...هیچ نیست..هرچه هست اوست..
هوالاول و الاخر و الظاهر والباطن
ممنون از لطف شما...

زهـرا دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام بزرگوار
چقدر خوبه از این خوبیها سوءاستفاده نشه...
خوب بودن سختی نداره،مهم خوب موندن هست
آخه یه وقتایی از خوبی آدم سوءاستفاده میشه اون وقت حسابی کلافه میشیم.اون وقت میخوایم قید خوب بودن رو بزنیم.ولی نمیشه...
ممنون از مطلب خوبتون

سلام
کامنت شما رو که خوندم و دیدم به اشکالی اشاره کرده اید که خیلی افراد در ذهنشون هست قبل از اینکه جوابتون رو بدم تکمله ای به بحث اضافه کردم که جواب سوال شماست!
لذا از شما تشکر میکنم که باین نکته توجه دادید..و البته دوست دارم نظرتون رو راجع به اون تکمله هم بدونم.
ممنون از حضورتون و...

نسیم سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ق.ظ http://nasim113.blogfa.com

سلام.
خیلی جالب بود.مدتها بود که ازین مطالب به گوشم نخورده بود.واقعا خوشحالم که هنوز افرادی وجود دارن که صدای دین رو میشنون.
یه چیز دیگم من به نظرم رسید.اینکه خود سلام کردن یه جورایی همه ی همه رو درهر شغل و سمتی که باشن،تو هر موقعیت و منسبی که باشن،باهم یکیشون میکنه.درواقع میخواد فرق بین افرادو به حداقل برسونه.
یه جوراییم واسه اون دست افراد مغروری که فقط خودشونو می بینن گوشزد میکنه که بدونن فرقی با اطرافیاشون ندارن .

سلام
اولا خوش اومدید!چون فکر میکنم مدتیه نبودین..
خب الحمدلله که مطلبی بود که مدتها بگوشتون نخورده بود!
بله ..سلام بقول شمانشون میده که همه یه نفس واحدیم..خلقکم الله من نفس واحده..و هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگربا تقوای نفسی که کسب میکند و اون تقوا مربوط به نفس هست و ربطی به موقعیت ومنصب و شغل وسمت نداره...
و این دقیقا غیر از اون دغدغه هاییه که ما داریم..
درسته؟
ممنونم از حضورتون

صدف سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ق.ظ http://setareshab12.blogfa.com

با سلام
بله مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند. ما باید حواسمان را جمع کنیم شاید کاری که ازما سر می زند باعث راندن دیگران از اسلام شود حال اینکه اسلام مشکلی ندارد این ما هستیم که اشکال داریم همانطور که می گویند: اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست.

سلام
به نکته خوبی اشاره کردین.کسی که بعنوان مسلمان شناخته شده..باید خیلی مراقب خودش باشد..چه رسد باینکه مسئولیتی هم داشته باشد..اونوقت هر عیبی در این فرد باشه به پای اسلام نوشته میشه..
و این خیلی مسئولیت سختیه..
هر عیب که هست ...
ممنون از شماوحضورتون

قاصدک سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ق.ظ

سلام
خداوند ارحمالراحمین
پیامبرش رحمه للعالمین
چرا ما مهربانی را فراموش کرده ایم در حالی که بزرگترین امید برای زیستن است.
سلام مهربانی!

سلام بر شما
..چه جالب گفتین..
بزرگترین امید برای زیستن مهربانی است!
پس بیایید امید بخش بدیگران باشیم
انشاا..
موفق باشید
دعاگو هستم

زهـرا سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

حرف شما کاملا درسته،منم گفتم آدم میخواد قید خوب بودن رو بزنه ولی نمیشه.چون با خودم فکر میکنم خدایی که اینهمه بدی از من میبینه از خوبی کردن به من پشیمون نمیشه اون وقت من از خوبی کردن پشیمون بشم؟!
منظورم اینه کاش مسلمونها از خوبی هایی دیگران سوءاستفاده نکنند

بله.. شما که معلومه که پشیمون نمیشید!
چه استدلال قشنگی هم کردین..خدا اینهمه بدی از من میبینه و بازم خوبی میکنه..تازه باوجود اونکه همه چیز من هم از خودشه!یعنی من با نعمتهایی که همهش رو خودش بمن داده نافرمانیش رو میکنم....
ممنون از تذکرات شما
و حضورتون

رها سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:20 ب.ظ http://idea90.blogsky.com

سلام
واقعا باید در هر کاری از افراط وتفریط پرهیز کرد.در محبت کردن هم همین طور باید عاقلانه باشد . درسته که در دین ما به دلجویی و رفع مشکل و وخوبی کردن به دیگران خیلی سفارش شده ولی محبت کردن بیش از اندازه هم توقع زیادی پیش می آره حتی برای نزدیکترین شخص زندگیمان وکم مهری وبی محلی به سرنوشت دیگران هم مارو از دایره انسانیت خارج می کنه.پس باید از خدا بخواهیم که مارو در خط تعادل نگه داره. آمین

سلام بر شما
خیلی خوش آمدید. ممنونم که نظرتون رو مطرح کردین.البته مساله تعادل که میفرمایید درسته..منتهی منظور من افراط در قضیه نبود..منظور من این بود که در محبت ما نباید بقصد پاسخ مناسب وارد شویم..بتعبیر دیگر محبت نباید محبت و عشق گیرنده باشد که یک نوع بده بستان است و در ان بوی معامله دنیوی میاید..بلکه باید عشق دهنده باشد..یعنی انسان به نفس کلی محبت میکند..و از همان هم پاسخ دریافت میکند..از جزئی عبور میکند..این باعث میشود که انگیزه اش را برای انجام خیر هیچوقت از دست نمیدهد زیرا کاری به اوضاع .و احوال جزیی ندارد...
والا بله پرهیز از افراط و تفریط یک قاعده درست در امور است.
باز هم تشکر میکنم..
ممنون

hich چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ق.ظ http://hich2012.blogsky.com

عشق آمدنی بود نه آموختنی ..

جوشش عشق است کاندر می فتاد
**
حرکت و استکمال نفس انسانی از سنخ حرکت حُبّی است و اساسا به تعبیر لسان الغیب: طفیل هستی عشقند آدمی و پری ...
نفس نفیس انسان مجرد از مزاج و مستقل از بدن و دارای تجرد برزخی و استکمال برزخی و تجرد عقلانی و سرانجام مافوق تجرد است ،یعنی نفس انسانی فراسوی ماهیت است و بی نهایت است بر این پایه "کنش نفس " اعم از علم و عمل و عشق و سفر بی کران است و نایت ندارد ..
و به تعبیر مولانا : لطف حق کرده ما را عاشقان یکدگر
بیان زیبا و شیوای شما در ارائه نفائس نفوس ،بی نیاز از توضیح و فراسوی تمجید است ...
وفقکم الله للمزید

خیلی ممنون از راهنماییها ی ارزنده شما که مثل همیشه راهگشاست و مرا مشعوف میسازد!
قدردان حضور ارزشمند شماهستم

فاطمه عسگرزاده چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:02 ب.ظ

سحر گاهان آن هنگام که گوش می سپارید به ندای ربنا آن هنگام که دل میسپارید به یاد الله آن هنگام که دستانتان آواز یا خدا می خواند مترا به یاد آورید مارا به یاد آورید که چطور گاهی دلتان را چند تکه ساختیم و از بلورهای قلب شکسته تان برای خود نردبتن غرور ساختیم مارا به یاد آرید آن هنگام که مرواریدهای بلورین از صدف چشمانتان جاری گشت مارا به خاطر آورید بدان سان که دشمنانتان را ازیاد می گذرانیدیا بدان گونه که عزیزانتان را دعایی می کنید چشمانمان را بخاطر آورید که گاه با خشم می نگریست شمارا گاه با محبت هرکدام را باور کردید به یاد آرید وآن هنگام که پیشانی برقبله گاه عشق نهادید قلب آکنده از درد نیازمتن را به یاد آورید که شاید مرهمی باشد برسینه های سنگینمان و ما ! هرجاکه باشیم مهرتان را زنده نگاه می داریم با بدان هنگام که غبار مرگ وجودمان را فراگیرد.والسلام

متن زیبایی بود..
ولی متوجه نشدم از کیست و مخاطب چه کسی؟
ممنون از حضورتان

فاطمه عسگرزاده جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:53 ب.ظ

سلام متن از خودم بود ولی این ماله سال ۸۸ ممکنه اشتباه ادبی زیاد داشته باشه ومخاطب شما نزدیک ماه مبارک است و همه محتاج دعا

سلام
ممنون از اینکه توضیح دادید
ببخشید..ولی اینجا گفتین:مخاطب شمانزدیک..؟منظورتون چیه؟!منظورتون اینه که:مخاطب شما هستید و متن بمناسبت نزدیکی ماه ...؟یا چیز دیگه هست؟!..
بازهم تشکر!

عسگرزاده جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:00 ب.ظ

راستی الان متوجه شدم اشتاه تایپی هم بوده بجای الف تا خورده که عذرخواهی می کنم با گزیده ای کوتاه وقتی خدااز پشت دستهایش را روی چشمانمان گذاشت از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدیم که فراموش کردیم منتظر است نامش را صدا کنیم.......یا خدا !!!!....

بله..همینطوره..
یه سوال دیگه..این ضمیر ما..منظور کیه؟!
و یه سوال دیگه..این متنی که در این کامنت اوردید..ربطش چیه؟!

زهـرا جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:19 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

گاهی آدم هایی در زندگیت پیدا میشوند

که حضورشان مثل یک نسیم فرح بخش بهاری ، گونه های احساست را می نوازد

مثل یک رائحه ی دلپذیر ، شامه ات را پر می کند

و مثل یک جرعه آب گوارا در برهوتی سوزان ، کام تشنه ات را حیات می بخشد

و تو تا می آیی سر بجنبانی و ببینی این نسیم دلنواز

این رائحه ی دلپذیر و این جرعه آب گوارا

از کدام سمت به سوی تو وزید و عطشت را پاسخ گفت

می بینی فرسنگ ها از تو فاصله گرفته

و بی آنکه خودت فهمیده باشی

برای همیشه ، از تو گذر کرده است . . .

سلام بزرگوار

سلام
چه حضور دل انگیزی
و چه گذر تلخی!
و اینست خصلت همیشه دنیا..!
و بهمین دلیل است که نه وصال در دنیا پایدار است!
و نه هجرانش ماندنی است
که هر دو گذراست..
..لذا باید امید به وصال پایدار سرای دیگر بست..
رزقنا ا.. ولکم انشاا..

نازنین جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:32 ب.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com

سلام نظرات و که خوندم دیدم همه دوستان همه چی و گفتن!! آپ امروز منم یه جورایی به پست شما خورد و جوابشو اینجا گرفتم! ولی باز آدم دوست نداره به کسی که برا محبتاش ارزش قائل نیست محبت کنه! برای مثال من حق دارم به پدر مادرم محبت کنم یا نسبت به خدا محبت و عشق داشته باشم! ولی بقیه چی؟ من آدمایی رو میشناسم که کلی ادعای تدین و اسلام دارن ولی واقعا ارزش محبت کردن و درک نکردن! دوستی داشتم که کلی برام تاقچه بالا میومد که شهدا منو طلبیدن که دائما درحال سفرای زیارتی باشم ولی تو چی؟خب من نه وسعم میرسه نه توانشو دارم دلیل نمیشه که شهدا یا خدا منو دوست نداشته باشن؟ خب ایا من دیگه رغبتی به محبت کردن به چنین آدمی دارم؟؟؟میگیم اصلا باشه من بهش محبت میکنم شاید... بعد 1ماه برا تولدش برنامه ریزی میکنم و با کلی شوق و ذوق براش هدیه میخرم با سلیقه براش کادو میگیرم ! برا نشون دادن دوست داشتنم براش نقاشی میکشم و کلی از وقت و هزینه ای که با جون کندن بابام و یا تایپای وقت و بی وقت خودم و صرف شادی اون میکنم! ولی روز تولد خودم یک اس ام اس تبریکم ازش نمیگیرم!!خب یه اس ام اسم دل آدمو شاد میکرد ولی وقتی برا پنج تا از دوستات سنگ تموم بذاری و یکی هم یادش نباشه اونوقته که دیگه قید محبت و میزنی!میدونم خیلی جاها بوده که خیلی از أئمه ی ما ...مثلا حضرت محمد(ص) به عیادت کسی میرفت که خیلی اذیتش کرده ولی اونا معصومن! من تا حدی توان دارم..بیشتر ازین نمیتونم باید یه جور بهشون بفهمونم که وقتی ارزشی برام قائل نیستین خب منم نیستم! وقتی آدمی از خدا دور بشه و خدای نکرده فراموشش کنه خب خدام فراموشش میکنه وقتی محبتت بجایی نرسه فقط خودت آزار میبینی و دلت میشکنه! یا حتی هستن آدمایی که جواب محبت و که نمیدن هیچ دندون اسب پیش کشی رو هم میشمرن! و کلی هم ایراد میگیرن و محبت و بهت زهر مار میکنن!

سلام
چه دل پردردی دارین!از دوستان بی وفا!عیب نداره. خیلی سخت نگیرین..بالاخره دنیا همینطوریه..ببینید یه نکته بشما میگم..فکر میکنم مفید باشه.یکی از حالاتی که تو دنیا خیلی بدرد میخوره..توقع نداشتن از دیگرانه..مطلقا..تعجب نکنید.یعنی توقع ادم از دیگران باید صفر باشه..چرا؟چون ادمها خیلی نقاط ضعف دارن مثل خود ما. اگه دقت کنید خود ما هم خیلی وقتا خیلی چیزا یادمون میره!اینجور نیست که همه جا حواسمون جمع باشه.بعلاوه ادما خیلی چیزا رو هم نمیدونن..بازم مثل خود ما..همونجوری که ما مشکلاتی داریم که هیچکی ازش خبر نداره بقیه هم همینطور..لذا اگه توجه کنیم .. میبینیم نمیشه براحتی در مورد افراد قضاوت کرد..خب حالا که اینطوره پس چرا ادم اعصابش رو خورد کنه بخاطر این چیزا..لذا نه در هدیه دادنتون بایدافراط میکردید و بقول خودتون از پولی که باباتون...چون اصل در هدیه همینه که من بیادت بودم..مبلغش مهم نیست.. و نه هم این توقع بعدیش درسته..اگه اینجور باشه.. دیگه احساس نمیکنید ضرر کردین..بلکه احساس میکنید بامحبتتون خودتون احساس رضایت دارید از کار خودتون..چون دیگه کاری به طرف ندارین..
خلاصه ش نگران این چیزا نباشید..اصلا مهم نیست.. بقول حافظ
وفاکنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن!!
موفق باشید

نازنین جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:07 ب.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com

آره خب دلم پر بود البته نه بخاطر هدیه و اینا نه بخدا...
اصلا اینا برای من مهم نبود!من تنها توقعم یه تبریک خشک و خالی بود که همونم دریغ کردن درطول سال که یادی ازمون نمیشه جز وقت نیاز منم دلم به همین یه روز از سال خوش بود مگرنه وقتی مردیم که دیگه هیچ! اینکه حس کردم ارزشی ندارم برام تلخ بود! اینکه به کسی محبت کنم تا اون شاد شه ولی اون با حرفاش بیشتر دل بشکنه! بخاطر همین گفتم محبت بهشون برام رنگ باخته ولی خب اونجوریام نیست که افراط بکنم یا چیزای گرون بخرم دوست دارم شاد بشن اینجوری خودم هزار برابر ذوق میکنم اما خب هر عملی یه عکس العملی داره دیگه!به هر حال بنظرم حقم بود دلگیر شم! چون بالاخره دوستامن و واقعا دوسشون دارم و آدم از کسی که دوسش داره دلگیر میشه! ببخشید از کامنتای طولانیم یا اینکه فکر کنید من آدم پر توقع و ندید بدیدم نه باور کنید اینجوری نیس فقط چون بحث از محبت شد !چیزی که به ذهنم رسید این بود دیگه!

سلام
درسته.حق باشماست. خیلی برای ادم سخته که ...من اینو قبول دارم.اصلا هم فکر نکردم که شما برتوقع و..هستید..نه اصلا..فقط میخواستم یه راه حل بگم که مساله براتون راحت تر بشه. همین..
اما اینکه کامنتای شما طولانیه..نه تنها عیبی نداره.بلکه خوبه. چون شما مسائل رو درست جا میاندازید!وچه بسا مساله ای که شما طرح میکنید..تو دل خیلیها هم باشه اما یا حال نوشتنشو ندارن..یا هم نمیخوان طرحش کنن ولی قطعا از دیدن نوشته شما از این جهت خوشحال میشن که مساله خودشون هم هست..وبه جوابش هم فکر میکنن..واتفاقا شما مسایل رو خیلی راحت و شفاف میگین..اینم جالبه!
بهرحال..ممنونم از شما..علاقه شما به شاد کردن دوستانتون ستودنیه..انشاا..که اونا هم قدرتونو بدونن..
موفق باشید

ایروانی شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:41 ب.ظ

سلام استاد

متنتون بسیار جالب بود نکته ای که ما خیلی کم بهش توجه می کنیم و می فرمایند که زبان هفتاد گناه دارد اگر مواظب نباشیم انشاءالله با دعای شما ماهم بتوانیم موفق باشیم.اما بابت متن دیگتون واقعا عین حقیقت رو گفتید اما اگر هواسمون باشه که یکی هست که همیشه نگاهمون میکنه دیگه سوء استفاده زیاد معنا پیدا نمی کنه چون فقط به خاطر خداست.انشاءالله که بتونیم ماهم همین کار رو بکنیم.
التماس دعای خیلی زیاد استاد.
ممنون از نکته هاتون و متن بسیار جالبتون

سلام بر شما
شما همیشه لطف دارید..
بله ..زبان عضو حساسی است..هم منشا گناهان بسیار میتواند باشد.. و هم منشا خیرات کثیر!و جالب اینجاست که سکوت هم حاوی نکات عجیبی است..در روایتی از پیامبر گرامی امده است که اگر زیاده گوییهای شما و امراض قلبی شما نبود انچه من میبینم و میشنوم میدیدید و میشنیدید!
منتهی ما از این امر ساده و در عین حال مهم غافلیم!ساده از این جهت که کنترل زبان در حقیقت کنترل یک تکه گوشت چند گرمی است!..اما..چقدر این تکه گوشت ازاد و رهاست..هر چه میخواهد میگوید..بی هیچ مهابا!
و لذا در روایت هست که فرموده اند علامت مومن اینست که زبانش لجام دارد..افسار گسیخته نیست..
خدایا ببرکت ماه شعبانت..و این هفته پایانیش ..ما را در کنترل زبان..موفق بدار.
ممنونم از حضور دلگرم کننده شما..
و التماس دعا

مقصودی مود یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:28 ق.ظ

از جان و دل سلامت می کنم
سلام استاد
به یاد پیامی افتادک که چند وقت پیش ارسال کردید! هنگام سخنان دکتر دینانی، "سلام"
اما در خصوص خوبی کردن !این نگاه که همیشه در برابر خوبی کردن نتیجه بخواهی نگاه درستی نیست البته از نگاه بنده که صاحب نظر نیستم .
همیشه باید همان نکته های پنهان را پیدا کرد اینکه بالاخره در این عالم پهناور در گوشه ای این کار خیر و خوب به داد ادمی خواهد رسید . و بزرگترین اتفاق همان است که اشاره کردید پرورش روح. حرفهایم تکراری خواهد بود اما گاه انقدرمهم است مطالب که نمی شود تکرار نکرد.
باز هم مثل همیشه خواندن متن های شما به من ارامش داد و وجودم لحظاتی کاملا در یک سیر صعودی ارامش به پرواز و سبکی در امد. با خواندن متن ها ی شما در این ازدحام تنهایی احساس می کنم بزرگواری چون شما همیشه همراه ما است .
سپاسگذارم استاد

سلام و بازهم سلام....!
اتفاقا کامنتای قبلی رو میدیدم...حس کردم جای شما در این بست در خانواده صبح-بقول خودتون-خالیه...!گویا یه جورایی ادم سراغ اعضای خونه رو میگیره....
بله..جالب گفتین..باید نکته های بنهان رو بیدا کرد..بزرگترین اتفاق همان رشد روحی است..
و چه خوب گفتید که در این ازدحام تنهایی....
در دنیای امروز علیرغم شلوغیش انسانها تنهایند..زیرا انچنان امور اعتباری و غیر انسانی بر جوامع سایه سنگین افکنده..که کمتر کسی حوصله برگشت به خود دارد...خوشحالم که این نوشته ها میتواند حتی برای لحظاتی چنین اثری داشته باشد.همین ابراز لطف شماو دوستان است که انگیزه نوشتن میدهد...که خدا را براین نعمت شاکرم
از حضورتان مسرور شدم

عسگرزاده یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام مجدد مخاطب خود شما هستید استاد چون کلمات پشت سر هم تایپ شده دچار اشتباه شدید. نزدیک شدن ماه رمضان باعث میشه آدم بیشتر به فکر آخرتش باشه گاهی درخواست یک التماس دعا میتونه به دنیای ابدی انسان کمک زیادی بکنه. از ضمیر ما به این دلیل استفاده کردم که میدونستم این متن حرف دل خیلی هاست ومن یک واسطه اما ربطش به اینجا،یه حرف دل بود اوایل وبلاگتون گفته شده بود هر کسی سوال یا نظر یا حرف دینی مذهبی داره میتونه به شما بگه همین. والسلام

سلام علیکم
ممنون از توضیحتون.
من هم در این روزها و این ایام از شماودیگردوستان التماس دعا دارم
انشاا...خداوند مارادر این ضیافت خاص خویش از نعمات معنوی هرچه بیشتر بهره مند فرماید.
ممنون از لطف شما

سحر یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:19 ب.ظ

سلامی چو بوی خوش اشنایی....
کلام زیبای شما این بار هم حق مطلب را به خوبی ادا کرد!و من تنها درس را دراین کلاس ارام بخش معرفت تکرار میکنم...
ان گذشت مهربانی محبت و..... که همراه با انتظار پاسخ از طرف مقابل باشد جان را شکوفا نمی کند و روح را تعالی نمی بخشد..چه بسا گاهی دل را که خانه "اوست" جای کینه میکندو به سیر تقرب به حق کندی می بخشد.....با سپاس از لطف شما.
از محبت گشت او محبوب حق
گرچه طالب بود شد مطلوب حق

سلام بر شما
نگاه زیبای شماست که چنین میبیند..از لطف شما سپاسگزارم.
چه خوب گفتید که محبت به نیت پاسخ جان را شکرفانمیکند که بماند گاه حتی خانه دوست راکه جایگاه اوست به مرکز کینه بدل میکند...و این مصیبت بالاتری است!
بله..اگر نفس بالا برود..محبت از او سرازیر و جاری میشود بی انکه بداند نثار چه کسی میشود چونان چشمه جوشانی که جاری است و هرکه و هرچه در مسیرش قرار گیرد بهره مند میشود و او بیکسان همه را نوازش میکند..
خدایا جانها و نفوس مارا به سوی خودت سوق ده و از این پستیهای دنیا نجات ده..
ممنونم از لطف شما

مریم سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

گرفته مه همه ی جاده را ـ مشخص نیست
که صاف می شود آیا هوا ؟ـ مشخص نیست

چطور باید از این راه مه گرفته گذشت
ازاین مسیر که یک ردّ پا مشخص نیست

و من چقدر در این مه به گریه محتاجم
نمی شود که ببارم... چرا؟مشخص نیست

چه حسّ خوبِ غریبی ؛ به جستجوی خودت
شبانه راه بیفتی ... کجا؟مشخص نیست

درست می روی آیا ؟ و یا ...نمی دانی
صحیح می رسی آیا ؟ و یا ...مشخص نیست

صدای روشن او از ورای مه پیداست:
نگاه کن به افق! راه نامشخص نیست

تو پشت ابری و این قدر تابشت زیباست
هنوز آن طرف ابر ها مشخص نیست

سلام استاد
بروز نمی شوید یا صبر میکنین انشالله برای ماه رمضان؟
در هر صورت مشتاق و منتظریم

سلام بر شما
شعر زیبایی است. شاعرش؟
..بله ..تصور میکنم در استانه ماه مبارک باشد..انشاا..
ممنون از لطف شما

hich چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:08 ب.ظ

این لینک را حتما به دقت گوش دهید فوق العاده است
درباره ی حضرت خدیجه و رابطه ی ایشان با پیامبر نکات شگفت انگیزی دارد
http://motaghin.com/fa_soundgroup_1160.aspx

میثاق پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ق.ظ http://misaghm.blogfa.com/

سلام
ببخشید چند وقتی نبودم ممنون که منو فراموش نکردین
زندگی چیست ؟؟؟.....
لطفا به وبم تشریف بیارین و نظرتون رو بگید ممنون
التماس دعا

سلام
ممنون از لطف شما
انشاا...
محتاجیم بدعا

زهـرا پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:05 ب.ظ

بہ جاטּ چشم هاے عزیزتاטּ



دعاے این روزهایم ایـטּ است



ڪہ "ماه خدا " را



با روے ماه ِ شما یڪ جا ببینم!



♥اللهم عجل لولیڪ الفرج ♥

سلام بزرگوار

سلام
الهی امین
ممنون از حضورشما
التماس دعا

زهره جمعه 30 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ق.ظ http://asemuniya.mihanblog.com/

سلام بزرگوار،ممنون از اینکه به وبلاگ سر زدید.
راجع به مطلبتون این به ذهنم رسید که خدا توفیقمون بده که بتونیم پیرو پیامبر و ائمه ی معصوم علیهم السلام باشیم.

راستی پیشاپیش فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو به شما تبریک میگم.[گل]

سلام
خواهش میکنم
ممنون از حضورشما
انشاا..که توفیق ضیافت الهی را داشته باشیم
التماس دعا

آرامش چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:16 ب.ظ

سلام علیکم
محبت کردن، مطلب خوبی بیان کردین.نظرات بیشتر دوستان رو هم خوندم.آفرین به دقت نظر همشون و به حوصله شما در پاسخ دادن
یکی از محبت کردن ها خوش اخلاقیه.وقتی خوشرو باشی ،مهربون باشی و بخوای کار همه رو راه بندازی.یه وقتی ازت تقضایی دارن که با ظاهر خوب بیان میشه ولی شاید حقیقت خلاف شرع داشته باشه اینجاست که تو رو دربایستی گیز میکنی و میپذیری در حالیکه به ظاهر به او محبت شده ولی گناه کردی.

سلام..
جالب بود برام که بعد از این همه..برای اون مطلب قدیمی کامنت گذاشته بودین
ممنون...

امیر جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ

سلام بر استاد مهربانیها و صبر و آرامش
متنتون رو خوندم مثل بقیه متناتون زیبا بود نکته ای که اینجا به ذهنم رسید این بود که:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست...
مسلمان باید با دیگران مهربان باشد آیا من هستم؟
مسلمان نباید درباره دیگران عجولانه قضاوت کند آیا من اینچنین؟
مسلمان نباید نظرات شخصی خودش را به دیگران تحمیل کندآیا...........؟
من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس مسلم....آیا من آری؟
و
و
و......
حاجی برام دعا کنید دچار بد مخمصه ای هستم

سلام بر برادر مهربان..
بله.. اینها سوالاتیه که باید از خودمون بپرسیم..
و بهش جواب بدیم..
دقیقا..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد