نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

شکوه طبیعت

یاخالق السماوات والارض.. 

امروز بعد از نماز صبح خوابگاه به پیشنهاد دوستم در مسیر چارده چند قدمی پیاده روی کردیم...چند قدمی برنداشته بودیم که صدایی آشنا..اما آشنای سالهایی دور بگوشمان رسید.. بله .. اشتباه نمیکردیم.. صدای آب بود .. صدای دلنشین جویبار..البته نه آبی که بشکل مصنوعی در محوطه ای بسته جابجا میشود! نه آبشارهای مصنوعی!نه صدای مجازی آب!..صدای آب حقیقی..که دیگر مدتها بود نه تنها در مسیرها بلکه در خود ابشارها هم خبری از آن نبود..ولی بحمدا.. امروز این آب روانه بود.. 

لذا اولین نکته ای که بذهن میرسد اینستکه خدا را براین نعمت شکر کنیم..واقعا آب از نعمتهای ناشناخته ای است که اخیرا قدری به اهمیتش پی برده ایم.. آنهم باین دلیل که بواسطه دخالتهای خودمان در طبیعت..دخالتهای گاه بسیار آسیب زا به منابع طبیعی ..قدری منابع ما کاهش پیدا کرده است. 

و اما طبیعت در عین سادگیش عظمتی شگفت در خویش دارد..همچنانکه امور مصنوع دست بشر علیرغم پیچیدگی ظاهریشان..نه تنها عظمتی در آنها نهفته نیست بلکه بعد از مدتها اشکالات و آسیبهای آنها کشف میشود.. و اینست فرق میان حاصل دست آدمی و حاصل کار خدا .. و البته همین مقدار را هم بشر با الگوگیری از همین طبیعت انجام داده است اما با افزودن آن خواسته های محدود خودش که فقط بدنبال بدست آوردن هر چه بیشتر و تسلط هر چه تمامتر بر همه منابع است... 

بهر میزان که بشر از طبیعت دور افتاده و گرفتار صنعت و مدرنیته شده از بسیاری مفاهیم و معانی نیز محروم شده است..سلطه بر طبیعت و تخریب آن برای رسیدن به زندگی راحت تر و پیشرفته تر اورا دچار نوعی حرص و طمع و در نتیجه اضطراب و دلهره و بدنبالش افسردگی و ناکامی کرده است.امروزه رضایت از زندگی به امری دست نیافتنی نزدیک میشود.. با آنکه رفاه ما نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست اما از آن آرامش گذشته.. و زندگیهای شیرین خبری نیست...البته قصد من این نیست که ذهنیتی منفی بذهن خواننده وارد شود.. بلکه میخواهم از واقعیتی سخن بگویم که شاید کمی ما را با طبیعت مهربانتر سازد و بیشتر قدرش را بدانیم.. همچنانکه قدر خیلی چیزهای دیگری که در اطراف ماست باید بدانیم.... 

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم......که تا ناگه زیکدیگر نمانیم 

حال شما چه فکر میکنید؟امیدوارم مرا از نظرات زیبای خودتان بهره مند سازید.

نظرات 17 + ارسال نظر
مقصودی دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام و سپاس
روزهاست منتظرم مطلب جدید شما را بخوانم و الان که این نوشته را خواندم وجودم را یک طراوت و تازگی فرا گرفت. مملو از عشق و سپاس شدم و براستی که ما چقدر از طبیعتمان دور شده ایم در حالی که همه آنچه مصنوع بشر است از دل همین طبیعت گرفته می شود. گوش دادن به موسیقی های آرامبخش غافل از اینکه ناب ترین این موسیقی را می توان در طبیعت یافت. صدای باران که این روزها زیاد... آبشار - صدای پرندگان و...
قدر دان و سپاسگذارم از شما به خاطر مطالبی که موجب بیداری و انسان سازی ما می شود و امید به خدای متعال که بتوان رشد کرد و مانند آب همیشه پاک بود و در جریان همه ی اندو ها و کسالت ها را شست و سپاسگذار بود از این نعمت های الهی.

سلام برشما
خوشحالم که این نوشته موجب ایجاد شعف در شما شده...و سپاسگزارم از متن قشنگ شما که به نکات دیگری از رموز طبیعت اشاره کرده اید..هر گوشه طبیعت درسی است برای چشمی که بخواهد از ان عبرت بگیرد..از آب که نمیتوان گفت که چه عظمتی دارد و چه شکوهی..
دعوت میکنم از شما که این روزها حتما سری به این مناظر زیبا بزنید...
باز هم ممنونم از حضورتان..

مقصودی دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ب.ظ

در اندیشه بودم که این آیه در ذهنم آمد:
و جعلنا من الماء کل شیء حی

بله.. کاملا درست اشاره فرموده اید..
مایه حیات است این گوهر گرانبها..
انشاا.. قدرش را بدانیم و درست بهره بگیریم
باز هم تشکر و سپاس از شما!

هیئت بیت الشّهدا بیرجند سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:55 ق.ظ http://www.beitoshohada.mihanblog.com

به نام خدا
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما.
متن بسیار زیبایی بود حاج آقا.
التماس دعا.

باسلام
مدتی بود ازشما خبری نبود..
خوشحال شدم که مجدد امدید...
لطف کردید..التماس دعا

کمال سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ق.ظ http://hich2012.blogsky.com

..اول ما خلق الله الماء..و کان عرشه علی الماء ...(ایات قران)
اول ما خلق الله العقل ..اول ما خلق الله نوری ..(احادیث معصوم)
آب جلوه ی مادی عقل و و مرتبه ی رقیقه و نازله ی ان از لاهوت به ناسوت است و عقل هم که همان نور پیامبر اسلام است ..و بیجا نیست که خداوند در قران فرمود : النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم ...و العاقل یکفیه الاشاره ...

سلام
به به ..اینهم تفسیری عرفانی برای طالبانش!
بسیار ممنون و سپاسگزارم.

دانیال سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ http://www.danyal.ir

خوب با آب ، عشق بازی میکنی استاد ...

چه کنیم!در این دنیای ماشینی بدور از صفا و وفا...آب زلال طبیعت پاک و دست نخورده آدمی را از خود بیخود میکند...
راستی ..سلام..خوش امدید..

شازده کوچولو پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:03 ب.ظ

سلام برشما
شاهدارامشی بس عجیب درپس نگاه عاشقانه وزلالتان به طبیعت هستم!
گهگاهی گزوتاق کویر! هم بنویسید

سلام
خیلی خوش امدید. ممنون از نظر لطفتان
جمله دومتون رو متوجه نشدم. گهگاهی...؟؟
ممنون از حضورتان

اپسیلون پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

مردیم و نفهمیدیم یک ذره ز اسرارش
سر است همه عالم با این همه اظهارش

گاهی اوقات برای رسیدن به او بی تاب می شوم...

حیرت زده ام! چراکه او کنار منست ...و من همیشه به دنبالش می گردم. تپش قلبم از وجود اوست اما دلم برایش بی قرار می شود...چگونه می توان آرام تپید؟...نه بی قرار؟!

چه توصیف زیبایی از نزدیکی او به ما و دوری ما از او..
ظاهرا تفاوتش فقط در یک توجه و تذکر قلبی است..
انشاا.. خودش همه لحظات مارا لحظات ذکر قرار دهد
ممنون از حضور ارزشمندتان

فاطمه فنودی پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ

سلام استاد
یک هفته صبحگاه تا شامگاهش را با قرآن و آیات دلنشینش بودم در دوره تدبر در قرآن کریم
چه صفای نابی دارد در جنه و بر انهار نشستن باغهایی که در زیر آن آب جاریست باغهایی که بر زیر آن عقل جاریست اندیشه جاریست خدا روزی کند لحظه های قرآنی....

سلام بر شما
خوشبحالتان که این زیباییهای کلام حق را تجربه کرده اید
و چقدر خوبست که لذت انسان در خواندن و تدبر در کلام خدا باشد
و این ضرورتی است برای ما که گاه لازم است این ذائقه را ایجاد کرد
که دوری از ان محرومیت زاست
ممنون از لطف همیشگی شما

قاصدک جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:48 ب.ظ

سلام دلمون خیلی براتون تنگ شده امیدوارم به زودی ببینمتون. مطالبتون گرم و صمیمانه و امید بخشه. به مادر و مطهره جان هم سلام برسانید.
راستی پست های جدید گذاشتم اگر دوست داشتید نظراتتون رو بگید.

سلام
ما هم همینطور.انشاا...
خوشحالم که این مطالب نظرتون رو جلب میکنه.
مادر و مطهره
هم سلام زیاد میرسونند.
التماس دعا

شازده کوچولو شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ

انچه درکویر میرویدگزوتاق است...گویی سفیران عالم دیگرندکه درکویرظاهرمیشوند...شورجوانه زدن وشوق شکوفه بستن وامیدشکفتن درنهادساقه شان یاشاخه شان میسوزد و درپایان به جرم گستاخی دربرابرکویر از ریشه شان برمیکنند و درتنورشان می افکنند و...این سرنوشت مقدر ان هاست

باز هم ممنون از توضیح شما
عجب سرنوشتی؟
پس در کویر بودن تاوان هم دارد؟!
خیلی لطف کردید..

سهبا شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

سلام .
هجده سال پیش , سال 72 , زمان دانشجویی , تهران , فاصله بین خوابگاه تا دانشگاه ( منطقه طرشت ) رو که پیاده می رفتیم , پر بود از کوچه باغهای زیبا با رودهای روان و صدای پرندگان . دو سالی که گذشت , همه اونها از بین رفت , تا جاشون رو بدن به یک پل واسه عبور ماشین ها , و به بازارچه های بزرگ .... اما .......
کی اون آرامشی که از قدم زدن در طبیعت و شنیدن صدای آب به ما دست میداد , برخواهد گشت ؟!

سلام بر شما
اتفاقا همین الانش هم با اونکه از اون زمان خیلی تغییر کرده ولی همینکه اثاری از اون موقع درش هست با جاهای دیگه فرق داره..
و خیلی جاهای دیگه... یادمه اوایل انقلاب تو خیابون احمداباد مشهد..درختهای سر بفلک کشیده و .. چه منظره جالبی رو ایجاد کرده بود.. که حالا از هیچکدومشون خبری نیست.. و همین جور جاهای دیگه...فقط باید بگیم .. یادش بخیر.. و انشاا.. تو بهشت!!
خیلی ممنونم از شما

زهـرا شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ http://sheydayevesal.mihanblog.com/

این روزا بدجور این شعر رو با تمام وجود حس کردم
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم...
سلام بزرگوار
ممنون از حضورتون

سلام
بله . اتفاقا خیلی شعر جالبیه و شاید یه جورایی برای وضعیت ما خیلی بدرد میخوره.. چون گاهی بدلیل مشکلاتی که در زندگی روزمره مون هست و البته گاهی واقعا هم ذهن ادمو مشغول میکنه ...نمیتونیم باین فکر کنیم که قدردان نعمتهای موجودمونم باشیم..و گرنه همونها هم دیر یازود از پیشمون میرن.. و بدردهامون اضافه میشه.. و همیشه تو زندگی هر ادمی در هر شرایطی از این چیزا هست.. اگه یه خورده تامل کنه..
خیلی ممنون که اومدین

مریم یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

اللهم اجعل فی قلبی نورا و فی سمعی نورا و فی بصری نورا و فی لسانی نورا و فی یدیَّ نورا و فی رِجلَیَّ نورا و فی جمیع جوارحی نورا یا نور الانوار.


این دعا را آیت الله سید علی قاضی برای قنوت به شاگردانشان تعلیم می دادند.


(مطلع انوار، جلد2، صفحه 113)
سلام استاد
من حس می کنم در چشمان شما نور است که اطراف را اینگونه زیبا می بینید
ملتمس دعای خیرتان هستم

سلام بر شما
خیلی ممنونم از این هدیه قشنگتون !
من که جز ظلمت از خودم نمیبینم... البته لطف خدا واقعا بی حد و اندازه است.. اگر هم چیزی دیدم لطف او بوده...
من همیشه دعاگوی دوستان ام و محتاج دعای خیرشما
باز هم ممنون از لطف شما

آزادی یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ق.ظ http://karbala5_fajr

خداوندا متشکرم به خاطرتمام صبح هایی که بیدار میشوم تا یک روز دیگر فرصت زندگی کردن و عشق ورزیدن را داشته باشم خداوندا به خاطر استنشاق یوی زندگی سپاسگذارم ممنون استاد با این بیان شیوا

سلام
انشاا.. همیشه حالتون خوب باشه و بتونید همینجور حس خوبی در وجودتون باشه و بدیگران هم منتقل کنید..
از لطف شما ممنونم
و از حضورتان سپاسگزار

شازده کوچولو یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ب.ظ

حالا اگه میشه یه بارم برامون ازکویربنویسین!

ریاضی 85 یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ب.ظ

سلام استاد
منم با بچه ها ,اگه اشتباه نکنم و این جاده همون جاده باشه
زیاد راه رفتیم
البته بگم ما یواشکی می رفتیم چون اگه ما رو میدیدند بیرونمون می کردند(بخصوص ما روزای تعطیل مثل جمعه هابعد ندبه )
استاد هر چی به آفریده های خدا نگاه کنی دلت از دیدنشون سیر نمی شه
یادش بخیر خیلی یادش بخیر
چه روزا با دیدن اون آب و اون درختا و اون آسمان سیر نمی شدم بارها بعد نماز صبح و بعضی اوقات آخر شب به دور از چشم سرپرست خوابگاه می رفتیم به بالاترین پله خوابگاه که هم ردیف بود با پشت بام و به همه چیزای دور و برمون نگاه می کردیم از عشق خدا سرمست می شدیم باورمون نمی شد که نسبت به خدا این قدر عاشقیم چشمانمان برق می زد از این عشق
استاد بارها میگفتیم که اگه بدونیم که
"لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا "، اگر آنان که از درگاه من روی برتافتند، می‌دانستند که چقدر مشتاق آنان هستم ، هر آینه از شوق جان می‌سپردند.

سلام
اگر میدانستند ...که جقدر مشتاق انان هستم...
چقدر خدا به ما محبت میکند... و چقدر ما از او غافلیم..
چقدر او ما را دوست دارد.......و چقدر ما از او فاصله میگیریم..
اصلا هر چه داریم و نداریم از اوست...ولی دریغ...
بله ..شرزایط فیزیکی خوابگاه صدف بگونه ای است که بیشتر میتواند ادمی را متوجه عوالم غیر مادی کند...و چه خوب شما گوشه ای از ان را تصویر کردید...
دعا کنید و دعا کنیم که قدر دان این نعمتها باشیم
ممنونم از حضورتان و از بیان خاطرات زیبایتان...

ایروانی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:38 ب.ظ

به نام خداوندی که سر چشمه همه زیبایی هاست که هر چه قدر به عمق دنیای خاکی و فانی زیبایش می نگری بازهم زیبایی خلقت او تمام شدنی نیست.زیبایی هایی که از دل خاک نگاه کنی تا طبیعت،از صدای آب تا صدای باد همه در حال ذکر خدایند اما انسان است که غرق این دنیای فانی شده و در آخر میگوید:چه زود دیر می شود.
سلام استاد.امیدوارم حالتون خوب باشه
مطنتون خیلی قشنگ بود،و دوباره درسی از این زندگی و به ما آموختین.شرمنده اینقدر دیر به وبلاگتون سر زدم اما سعی میکنم از این به بعد همیشه سر بزنم.التماس دعای مخصوص استاد.

سلام بر شما
خیلی خوش اومدین. منتظرتون بودم.
امیدوارم همیشه خوب و موفق باشید.
در جوار بارگاه امام مهربان ما را هم دعا کنید.
ممنون از حضورتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد