نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

چرافقط او؟


انسان در دنیا در وضعیتی بظاهر متناقض به پیش میرود.از همان آغاز درختی بظاهر فریبنده در مقابلش قرار میگیرد لکن باو میگویند از آن نخور!...واین تقابل ودرگیری همچنان ادامه می یابد.خیلی از جاذبه ها در مقابلش هست اما نباید بسمت آنها برود و از خیلی چیزها بظاهر خوشش نمی آید اما باید بسراغش برود!

بنظر میرسد در مجموع آنچه حاصل این ماجراست این است که بنوعی استقلال و رهایی از شرایط بیرونی برایش حاصل شود!

رشد وتعالی او در رهایی اوست! البته این رهایی از غیر حق است که در نقطه مقابلش به وابستگی به حق میانجامد! بهرمیزان که از شرایط بیرون خودش آزاد ورها میشود با مطلقی متحد میشود که در خود اوست! یعنی به نوعی استقلال ورهایی واقعی دست می یابد.دیگر حال خوش او وابسته به شرایط بیرون نیست.دیگر جزر ومدهای بیرونی او را دچار فراز وفرود نمیکند.اوبه ثبات و آرامشی دست یافته که هیچ قدرتی نمیتواند آن آرامش را از اوبگیرد زیرا او به قادری مطلق تکیه کرده است و وابسته هیچ چیز دیگری نیست! به همین جهت است که فرمود :

کلمه لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

براستی توحید حق دژ مستحکمی است که تنها ساکنان این قلعه از همه عذابها رها هستند!

خدایا ما را به مقام اخلاص در توحیدت نایل فرما!.....

@namazesobh


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد