نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

عظمت خالق!


از عجایب هستی آدمی ،جهالتها وقدرناشناسیهای اوست!  همیشه برای من تعجب آور بوده که چگونه ممکن است کسی بتواند این همه عظمت وشگفتی هستی را نادیده بگیرد !  بنظر میرسد آنقدر آدمی در مقابل این لایتناهی هستی کوچک و حقیر است و آنقدر عظمت هستی وسیع و عمیق ،که حقیقتا گاه این بشر جاهل باشتباه میافتد و به خیال باطل خودش برطبل جهالت خویش میکوبد!

همیشه در ماجرای جهل آدمی بیاد پاسخ فرزند نوح پیامبر میافتم که وقتی پدر از او خواست برای نجات از عذاب الهی بدرون کشتی واردشود چنین پاسخ داد که :به کوه پناه میبرم!!  همان کوهی که دقایقی بعد در زیر امواج خروشان گم شد!  آری!هیچ چیز باندازه جهل انسان در این بیکرانه هستی تعجب آور نیست! و عجیبتر از جهالت ،تکبر ونخوت اوست که این یکی  بقول شیخ محمودشبستری حقیقتا خنده دار است! آنجا که میفرماید:

زمین در عرض این نه طاق مینا

چوخشخاشی بود در قعر دریا

نگرتا تو ازاین خشخاش چندی

سزد گر بر بروت خود بخندی!

براستی آدمی درمقابل این بیکرانه چه عددی محسوب میشود؟؟!!بیکرانه ای که کره زمین با همه بزرگیش وباهمه دریاها وصحراها و دشتها وکوهها و....خودش همانند خشخاشی در قعردریاست!!!..

اما جالب اینجاست که اگر آدمی قدر خودرابداند و به این بیکرانه متصل شود ...خود هم بیکرانه میشود! اما شرط این اتصال همان است که قدر خویش بداند و در مقابل عظمت خالق هستی سرتعظیم فرود آورد و تسلیم خواست واراده او شود....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد