نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

مراقب "خود" باش!


در آیه 105سوره مایده عبارتی تامل برانگیز آمده است.میفرماید: یاایهاالذین آمنوا علیکم انفسکم ...ای مومنین برشماباد به مراقبت از خودتان! و در ادامه آیه به دلیل آن هم اشاره میکند که گمراهی دیگران ضرری بشما نمیرساند وقتی که شماخودتان در مسیر هدایت  باشید.تردیدی نیست که تا آدمی خود در مسیر هدایت نباشد نمیتواند کاری برای دیگری هم انجام دهد.پس حتی اگر دغدغه دیگران را هم دارد باید خودش در مسیرقرار گیرد و گرنه بعد از مدتها تازه متوجه میشود که هم خود از راه مانده است و هم کاری برای دیگران نتوانسته انجام دهد.نکته ظریفی که در این توصیه قرآن بچشم میخورد و خداوند در آیات دیگر بدان اشاره کرده اینست که هدایت کار خداوند است و لذا گاه خداوند پیامبرش را مورد خطاب قرار میدهد که کار تو تنها رساندن پیام من است اما هدایتگر خود من هستم!  و طبیعتا خدای مهربان و حکیم خود بهتر میداند که چگونه بندگان خودش را براه خودش دعوت کند.نکته اینجاست که گاهی ما گمان میکنیم دیگری هم باید از همان راهی که من رفته ام به حقیقت برسد و حال آنکه چه بسا او از طریق دیگری به همان نور حقیقت دست یافته باشد! باید بپذیریم که نفوس مخلوق خداوند بسیار متکثر و متعددند و البته خداوند به همه آنها احاطه دارد و خود رازق آنها و مدبر امور آنهاست! واگر هم خواست او براین تعلق گیرد که گرهی بدست ما گشوده شود باز هم خود اوست که مارا بدان طریق هدایت میکند! پس در حقیقت همه چیز در یدقدرت بیکران اوست و او با رحمت واسعه خودش هر موجودی را به کمال لایق خودش واصل میسازد.و چقدر رحمت و محبت و لطف و عنایت و حلم و عطوفت و...او شوق آفرین است.وقتی خود را در آغوش محبت بیدریغ پروردگارت احساس میکنی ، تنها و تنها شرمنده میشوی....که او چقدر کریمانه از خطاهای تو گذشت و هیچگاه تو را در بیراهه هایی که خود بااصرار بدان گام نهادی تنها رهایت نکرد...آنگاه است که با همه وجودت عاشق این خدای مهربان میشوی و از او میخواهی که همه وجودت سرشار از محبت و عشق او شود.اللهم ارزقنی حبک....

@namazesobh

دولت دیدار!


حقیقت همانند نفسی است که به کالبد مرده جان میبخشد! که با هیچ یک از اعضای این کالبد جسمانی قابل قیاس نیست.اگر این نفس نباشد وروح در کالبد جریان پیدانکند هیچیک از اعضای ارزشمند او سودی نخواهدداشت و باید این بدن را درزیر خاکها پنهان کنند! رمز حیات بخشی توحید به زندگی ما آدمیان همین است.زندگی فاقد توحید همانند کالبد فاقدروح است . وهمه گفتگوی ما در مورد خداوند و صفات وافعالش برای جریان پیدا کردن این روح در این کالبد است.چرا شرک اینقدر مذموم است ؟ چون  ما را از دریافت اهمیت روح بازداشته و سرگرم اعضای مرده فاقد حیات میسازد.هر فعالیتی که فاقد این روح حیاتی باشد نیز اینچنین است.لذا خداوند از پذیرش دعوت انبیای الهی بعنوان عاملی حیاتبخش یاد میکند:استجیبوال..و للرسول اذا دعاکم لمایحییکم...پس آنچه اهمیت دارد مواجهه با این نور رهایی بخش از ظلمت و این مایه حیات است.وهمه کسانی که این حیات را تجربه میکنند بگونه ای از آن تجربه واحد البته با زبانهای مختلف سخن میگویند.همچنان که غافلان از این حقیقت نورانی مشغول بحثهای بیهوده و جدال برسر الفاظ بی جان و فاقد حیاتند و جز ملالت و دوری از روشنایی چیزی نصیبشان نمیشود.حال میتوان دریافت که چرا دولت و ثروت واقعی ، مشاهده و ملاقات آن یار حقیقی است چرا که تنها با مشاهده او کالبد بی جان زنده میشود.پس در حقیقت گدایی در کوی یار همان خسروی واقعی است!

دانی که چیست "دولت" دیداریار دیدن

در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن!

@namazesobh

لاله معرفت!


خداوند حکیم است و جهان را حکیمانه ربوبیت میکند.اما چه میشود که در این میان خلیفه او که بیشترین حکمت نیز در کار خلقت او بکار آمده است از درد احساس بیهودگی زار ونزار میشود!؟ بی تردید دراین میان یک جای کار دچار مشکل شده است! قطعا او سراز راهی درآورده که نباید میرفت و البته در بیراهه هرچه قدم برداری از هدف دورتر میشوی.قدم نهادن در جاده لهو ولعب و زینت و تفاخر و تکاثر البته جز به سرگردانی منتهی نمیشود! خوبست که او خود نسبت به نشانه های بیراهه نیز هشدار داده است! وبه طرق مختلف کوشیده است بی اعتباری و بی ثباتی مادیات را بفهماند.آری ،ریشه این بیماری در غفلت و فراموشی از خصلتهای فریبنده امور اعتباری و توهمی دنیاوسرگرمی و رضایت بآن است.اما کسی که نعمت بی نظیر خداوند یعنی تعقل را درست بکارمیگیرد واسیر توهمات حس و خیال نمیشود و اشتغال به کارمعاش او را از اندیشه در هدف باز نمیدارد ، براستی گلشن عالم را مشاهده میکند و دراین بوستان رنگارنگ و گلزار معطر به جستجوی " لاله معرفت" برمیخیزد! و اینچنین است که دیگر احساس خسران و زیان ازبین میرود چون راه رایافته است.راه " عروج" آنگاه آغاز میشود که حرکت تکراری افقی دنیا را قطع کنی و دقیقا در نقطه تقاطع با آن به صعود بیندیشی!  وجالب اینجاست که وقتی آسمان تعقل را بیابی بیکباره همه برچسبهای موجودات خاکی نیز عوض میشود! همه حکایت گر او میشوند و نغمه دوست سرمیدهند.نغمه ای که تا کنون به گوشت آشنانبود ... براستی که این معرفت و آن عشق چه زیباست!

چیست عقل ،گلشن جهان دیدن

لاله معرفت  از آن چیدن !

@namazesobh

کوه صبر!


ولادت پیام رسان عاشورا زینب کبری س بهانه ای است که از صبر سخن بگوییم.شاید اگر زینب نبود صبر معنا نمیشد! براستی چه حکمتی در این واژه نهفته است؟خداوند در آیه 156سوره بقره پس از خبردادن به ابتلای مومنان به آزمایشهای دشوار، به صابران بشارت میدهد.ولنبلونکم بشی من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات و بشرالصابرین.الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انال..واناالیه راجعون....جالب اینجاست که صابران را اینگونه معرفی میکند که وقتی با مصیبت و سختی روبرو میشوند میگویند مااز خداییم و بسوی او برمیگردیم.پس رمز اصلی اینکه کسی صابر میشود این نگاه او به هستی است.تا نگاه آدمی به عالم عوض نشود، تا همه چیز را از سوی او نداند، تا خودش را تحت مدیریت و ربوبیت او احساس نکند...نمیتواند تابدین حد صابر باشد.در آیات بعدی به ثمرات و نتایج صبر اشاره میشود .گویا هرآنچه نصیب آدمی میشود پس از عبور ازاین مراحل دشوار است.آنچنانکه آهن در حرارت بالا و پس از ذوب  شدن به فولاد بدل میشود.البته کسی که خود را به خداسپرده چه بسا که به هیچیک از این امور هم نمیاندیشد.برای او هر آنچه از سوی دوست میرسد نیکوست! سخن مولانا در دیوان شمس هم شنیدنی است:

تا که خرابم نکند کی دهد آن گنج بمن

تاکه به سیلم ندهد کی کشدم بحرعطا؟!

@ namazesobh

گلزار عشق!


یکی از نتایج نادرست نگاه ظاهری و قشری به دنیا اینست که براساس سود وزیان دنیوی به امور مختلف برچسب میزند! زشت و زیبا درست میکند، نفرت و کینه درست میکند و طبیعتا بدنبالش غم و اضطراب و یاس تولید میکند!  به همین جهت است که در بسیاری از جاها اساسا سخن صریح و روشن قرآن برای بسیاری قابل فهم نیست چه رسد به اینکه بخواهد الگوی زندگی باشد! خداوند در آیات خودش به صراحت از تفکیک زندگی ظاهری و باطنی سخن میگوید و نگاه دنیوی سودپرستانه را نگاهی عذاب آور و جهنم ساز توصیف میکند و معلوم نیست که ما با چه تفسیری از این آیات ، جز سود و منفعت دنیوی به چیزی نمی اندیشیم و درعین حال میخواهیم آرامش و سعادت و رشد و ...را نیز تجربه کنیم! اما حقیقت این است که این نگاه راه بجایی نمیبرد! نگاهی که همه چیز حتی دین را درخدمت منافع زودگذر دنیوی میگیرد نمیتواند خود را از بیابان خشک و عذاب آور دنیا نجات دهد و راهی به گلستان آخرت پیدا کند! وقتی میتوان قدم به گلستان و بهشت هستی نهاد که این نگاه مادی و دنیوی را کنار بگذاری و باچشمی دیگر به امور بنگری. اگر توانستی خارهای تعلق بدنیا را در درون وجود خودت ریشه کن سازی، گلزار پدیدارمیشود! و این معجزه نگاه توحیدی است که برچسب های ظاهری ازبین میرود و زیباییهای باطنی آشکار میشود.کثرت ناشی از شرک جای خود را به وحدت میدهد .مفهوم منفعت و زیان تغییر میکند. رحم و مروت و شفقت و جوانمردی و گذشت و بخشش و عشق و محبت و...از غربت بدر میآیند! وبازار فریب و تقلب و دروغ و کینه و حسادت و ...کساد میشود! وتا این اصلاح در درون وجود آدمی صورت نگیرد انتظار رسیدن به شادی و آرامش انتظار بیهوده ای است. تا این "خارهای" شرک از وجود انسان زدوده نشود،"گلستان" وجودش آشکار نخواهد شد.

هین خمش کن، خار هستی را زپای دل بکن

تا ببینی در درون خویشتن گلزارها...

@namazesobh