نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

قدرت پالایش!


چرا گاه آدمی اینقدر دچار رنج و غم میشود؟ چرا گاه دنیا برایش اینقدر تنگ و تاریک میشود؟ چرا گاه همه وجودش را ناآرامی فرا میگیرد؟

یکی از پاسخهایی که این سوالات دارد این است که : همه این مشکلات زمانی است که روح و جان خودش را از اسارت دنیا رها نساخته و به اصطلاح جان خودش را پالایش نکرده است.در سوره شمس میخوانیم که ( قدافلح من زکیها و قدخاب من دسیها) اگر فلاح و رستگاری و نجات و آرامش میخواهی راهش تزکیه و پالایش جان است و پالایش هم یعنی رها کردن روح و اندیشه خودت از زندان دنیا! ممکن است بگویید مگر چنین چیزی امکان دارد.آری.این ممکن است منتهی بشرط اینکه از قوت روح و جان باخبر باشیم! وقتی باور کنیم که میتوان در وسط ناخوشیها و نامردمیها با جان خوش زندگی کرد! نمونه آشکارش اولیای الهی اند که گاه در بدترین جوامع و شرایط اما با دلی آرام زندگی میکرده اند.او دنیا را به منزله زندانی میداند که آدابی دارد.اما او همه فکر خودش را محصور در زندان نمیکند.مثلا وقتی کسی باو بدی میکند باخودش چنین نمیاندیشد که او همیشه اینچنین است! لذا روحش براحتی از این اتفاق جدا میشود و آرامش خود را باز می یابد.جدی گرفتن زندان برای کسی است که برای همیشه میخواهد نگهبان زندان شود!ولی کسی که امید به رهایی و ملاقات معشوقش دارد خودش را محصور به زندان نمیکند!

تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم

وقت است جان پاک را تا میر میدانی کنم

بیرون شدم زآلودگی باقوت پالودگی

اوراد خود را بعد ازاین مقرون سبحانی کنم!

@namazesobh

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد