نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

بهار دلها!


همیشه وقتی در آرامستان واز کنار قبرها عبور میکنم، اشخاصی برایم جلب توجه میکنند که تا روزهای پایان عمرشان ، آنهارا میدیدم که لبریز از دغدغه های دنیوی هستند.وقتی با آنها صحبت میکردی بنظر میرسید که هنوز دهها سال دیگر قرار است زنده بمانند اما چند روزی طول نکشید که میبینی در خاک آرام گرفته اند.

براستی وقتی در دعاها میخوانیم که : اللهم لاتجعل الدنیا اکبر همنا یعنی خدایا دنیا را هم و مقصد اصلی ماقرارمده.پس معلوم میشود که همیشه چنین خطری وجود دارد.خطر آنکه ذهن انباشته شده از تعلقات و دغدغه های تخیلی و توهمی درخت وجود مرا بخشکاند و نگذارد که زیبایی و طراوت بهار را استشمام کنم.بهاری که از دل جوانه میزند و همه توهمات زمستانی ذهن را کنار میگذارد .بهاری که با درک عظمت حق در همه هستی صورت میگیرد و همه امواج باطل را فرو مینشاند.وبراستی تنها راه رهایی از سروصدای پوشالی باطل همان است که حقیقت هستی را در اندرون وجودت بیابی.آنگاه است که درک میکنی هرچه هست فقط اوست و غیر او توهم وخیالی بیش نیست زیرا همه چیز اسما و صفات الهی است. کافی است همین حقیقت را که پس از مرگ برهمگان آشکار میشود در خودت بیابی...آنگاه شکوفه های بهار در دلت جوانه میزنند!

تودر خوابی و این دیدن خیال است

هرآنچه دیده ای از وی مثال است

به صبح حشرچون گردی تو بیدار

بدانی کان همه وهم است و پندار

@namazesobh

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد