نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

جنت وصل!


خیلی وقتها که میخواستم گلی بچینم ،خارهای کنار گل دست مرا آزار میداد و این سوال در ذهنم شکل میگرفت که نمیشد این خارها نمیبود؟! که چیدن گل ها بی دردسر صورت میگرفت؟! حال به علت خاص خودش کار ندارم ولی تاثیر تربیتی زیبایی در ذهن آدمی بجای میگذارد! و آن اینست که اگر میخواهی از بوی گل و دیدارش توشه برچینی نباید دغدغه خارها برایت اهمیت پیدا کند! هرچقدر حواس و اندیشه ات به خارها معطوف شود از علت بودن آنها بپرسی و چون و چرا کنی فقط اثرش اینست که فرصت همدمی و بهره گیری از گلها را از دست داده ای! حال، دنیای ما چنین وضعی دارد.وضعیت دنیا بگونه ای است که همیشه خارها برای آدمی خودنمایی میکنند و چه بسا که وقت و همت و انرژی فرد را هم تباه میکنند ونتیجه اش اینست که او همه فرصتهای طلایی شادبودن و آرام زیستن را از دست میدهد .خارها از گلها جدا نخواهند شد، فرصت را از دست مده و از عطروبوی گل بهره ببر! دنیا جایگاه اصلی تو نیست.تو اهل باغ و جنت الهی هستی.اگر دلت با آن باغ  آشنا شود میتوانی در کنار خارهای دنیا از زیبایی جنت وصل الهی توشه ها برگیری! منتهی شرطش اینست که در مورد این خارها چون و چرا نکنی! وچه زیبا فرمود مولانا: 

زخار چون وچرا ابن زمان چو درگذری

به باغ جنت وصلش  چرا توانی کرد!

@namzesobh

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد