نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

ذوق وشوق برای ؟

معمولا ما آدمها از تشویق دیگران سر ذوق میآییم و از نکوهش دیگران دلسرد میشویم.پس این امر اهمیت دارد که دیگران مارا به چه چیز دعوت و ترغیب میکنند؟ اگر به این تشویقها نگاه کنیم میبینیم اکثر آنها مربوط به موقعیتهای دنیوی و موفقیتهای بیرونی است.از طرفی این گونه موفقیتها به عوامل زیادی وابسته است که حداقل برخی از آنها از اختیار فرد خارج است.مثلا امروزه در جامعه ما پیدا کردن شغل و داشتن درآمد مناسب چیزی نیست که تنها در اختیار افراد باشد.چه بسا کسی نهایت تلاش هم داشته ولی بدلیل محجوب بودن نتوانسته موقعیت متناسب با تحصیلش داشته باشد.یا مثلا بدلیل احتراز از دروغ و....وبیان واقعیتها از تصاحب موقعیتی بازمانده است.در چنین شرایطی هیچ کس اورا بخاطر پرهیز از دروغ تحسین نمیکند اما همه او را بدلیل دست نیافتن بموقعیت نکوهش میکنند! واین امر نشانه آن است که چقدر ما از درستی و راستی فاصله داریم! آنچه برای مااهمیت ندارد صداقت و درستی است و حال آنکه مطابق تعالیم دینی ما نجات آدمی در صداقت و راستگویی است!...بنابراین تشویق و ترغیبها را نباید ملاک درستی محسوب کنیم.چه بسا امور ارزشمندی که مورد اقبال اکثریت نیست.در روایات نیز آمده است که در مسیر حق نگران تعداد اندک نباشید...


@namazesobh

بالاترین افتحارعلی(ع)

آدمی هرچه میکشد از جهل و نادانی خودش است.اوج جهالت انسان  این است که بخودش و توانایی هایش ببالد.شاید رمز اینکه استکبار و تکبر و...دربرابر خدا بلافاصله انسان دا ساقط میکند همین باشد.حال در برابر ،هزچه معرفت او افزوده شود خضوع و تواضعش در برابر خدا افزایش می یابد.یعنی خضوع امثال علی ع در برابر حق ناشی از اوج معرفتش بحق میباشد.

در کلامی از جضرت فرموده است که ؛ الهی کفی بی فخرا ان تکون لی ربا و کفی بی عزا ان اکون لک عبدا : خدایا افتخارمن در اینست که تو خدای من هستی ..و عزتم در اینستکه بنده توهستم!...یعنی شخصیتی مانند علی ع که در اوج عظمت و شکوه و...است ازاینسو در اوج خضوع و فروتنی در برابر حق است.واتفاقا رمز عظمت او در همین جا نهفته است.این نشانه کمال معرفت اوست.تکبر و استکبار بزرگترین حماقت آدمی است! وچقدر افرادی که دچار غرور و خودبینی میشوند غرق در جهالتند!....

@namazesobh

معجزه ای به نام "دل"

خلقت الهی پر است از عجایب!  ..عجایبی که بشر پیشرفته قرن 21 به گوشه ای از آن هم دست نیافته...و همچنان معمای "هستی" در برابرش  ناگشوده باقی است! ...اما در این میان ، خلقتی پیچیده تر و عجیب تر و اسرار آمیزتر هست که گویا بنحوی همه آن عجایب ریز و درشت دیگر هستی را در درون خودش دارد.در سالهای اخیر این بحث بنحوی جدی طرح شده است که چقدر جهان بیرون ما از دنیای درون ما تاثیر میپذیرد!  وقتی که قراراست کلمات خارج شده از زبان من در روند پوسیده شدن پوست پرتقال !! اثر بگذارد دیگر "تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!! براستی در هستی چه خبر است و باز بالاتر از آن ، در درون ما چه خبراست؟؟... ماجرای " دل " چیست؟ بی جهت نیست که علی ع فرمود که هم دردها از درون تو برمیخیزد وهم درمان! 

بیایید با درون خود..دیداری نو داشته باشیم.چرا که ظاهرا صلاح و فساد ما در دستان پرتوان اوست! ..والبته برای این کار لازم است در آغاز گردو غبار غم و گناه و کینه و...از چهره اش پاک کنیم! و آنگاه معجزه اش را نظاره کنیم....

رو سینه را چون سینه ها...هفت آب شوی از کینه ها....وانگه شراب "عشق" را..پیمانه شو پیمانه شو....

@namazesobh

باورکنیم که: "خدا کافی است"!

بارها در زندگی پیش میآید اوقاتی که همه جوره باصطلاح کم میآری! واین کم آوردن  واقعا برایت عواقب سختی دارد.جالب اینجاست که در این مواقع بسراغ همه چیز میروی! ولی باورت نیست که خدایی هم هست! و او همه جوره دانا و تواناست! ...واقعا باور بخدا اگر دراین شرایط بکارمان نیاید پس کجا بکار میآید!؟ اینجاست که معلوم میشود این باور تاچه حد در ما ریشه دارد! ...کسی که اطمینان بخدایش دارد،بدترین شرایط با بهترین شرایط برایش تفاوتی ندارد زیرا "خدا" محتاج شرایط نیست! خداوند خود ایجاد کننده شرایط است! هیچگاه دست او برای تغییر شرایط بسته نیست! ..اما این واقعیت را تاچه اندازه باور داریم؟ ....بیایید همین "امروز" این حقیقت را باور کنیم که شاید "فردا" دیرباشد!...باور کنبم که"خدا برای ما کافی است"

@namazesobh

از "سختی ها" نترسیم!

معمولا آدمها از اتفاقات سخت و دشوار در زندگی استقبال نمیکنند و بیشتر بدنبال راحتی و آسایش اند .اما حقیقت این است که در بسیاری از موارد همان شرایط سخت و دشوار برای ما سازنده بوده در حالیکه بسیاری از راحتیها ثمر و نتیجه خوبی بهمراه نداشته است.لذا این نگاه ما به اتفاقات زندگی است که سبب میشود توقعات ما تغییر کند.اگر نگاه و تفسیر ما از سختی ها این باشد که سختیها میتوانند عامل رشد و حرکت ما باشند در آن صورت نه تنها از آنها فراری نخواهیم بود بلکه "شاکر" هم خواهیم شد! چه اینکه انسان مومن به "خکمت" الهی که همه چیز را مستند به اراده الهی میداند همواره شاکر است! زیرا میداند که هیچ حرکتی در عالم بدون حکمت نیست.پس از سختی ها نهراسیم! چرا که بتعبیر قران چه بسا خیر ما در همان اتفاق ناخوشایند باشد.عسی ان تکرهوا شیا وهو خیرلکم....

به تعبیر مولانا طوفان و دریا برای ماهی نه تنها جانکاه نبست که جان افزاست!

مارخ زشکر افروخته با موج وبحر آموخته

آنسان که ماهی را بود دریا وطوفان جانفزا

@namazesobh

خودت را به"او"بسپار!

آدمی در زندگی بدنبال رضایت خاطر است اما مشکل اینجاست که گاه آنرا درجایی جستجو میکند که نیست.وقتی رضایت را دربیرون از خودت میجویی و بدنبال این هستی که شرایطی بیابی که در آن شرایط همه چیز مطابق میل تو باشد طبیعی است که به مقصودت نمیرسی.رضایت امری درونی است و کاملا وابسته به آگاهی و انتظارتوست.کسی که همه چیز را تحت اراده الهی میداند وخودش را نیز به او میسپاردباین رضایت در درونش میرسد.او ضمن اینکه همه تلاش خود را در جهت مطلوب صورت میدهد اما هیچگاه نگران نتیجه نیست! و دقیقا بهمین دلیل رضایت خاطر دارد زیرا خودش را به خدا سپرده است.اوتنها خودش را موظف بانجام وظایفش در قبال مولایش میداند ومابقی را به خود مولا میسپارد.این حالت تسلیم در برابر خداوند موجب میشود رضایتی عمیق در درون پیدا کند..آنجاست که در هرشرایطی میگوید:

الهی رضا برضایک و تسلیمالامرک لا معبود سواک...یاارحم الراحمین.....

@namazesobh

از همین الان شروع کن!

زندگی فرصتی است کوتاه برای حرکتهای بزرگ.اگر گمان کنیم که فرصت طولانی است قدمی برنخواهیم داشت.بسیارتجربه شده که زود  دیرمیشود! چشم بهم میزنی بسیاری از فرصتهای طلایی را از دست داده ای.طلایی از آن جهت که توان و قدرت تو از زمانی ببعد کاهش پیدا مبکند و دیگر نمیتوانی برخی از کارها رابه نتیجه برسانی.پس باید از همین الان شروع کنی و البته مطمان باش خدا بتو کمک میکند زیرا خودش فرمود که والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا..کسانی که در راه ما تلاش میکنند ما هدایتشان میکنیم.منتهی این هدابت آن دوشرط رادارد: درراه خدا بودن یعنی نیت الهی داشتن...و دیگری تلاش و مجاهدت ...و تلاش را از همین لحظه باید آغاز کرد...ازهمین لحظه که لحظه بعد دیراست!

@namazesobh

همه شادی است چو از جانب اوست!

آدمی موجودی است که همه چیز براساس آگاهیش شکل میگیرد واین آگاهی اوست که غم وشادی یا خیر وشر را برایش معین میکند.لذا بسته به نگاهش این امور تغییر میکند.یکی از آثار نگاه الهی به حیات اینست که همه چیز رنگ دیگری بخود مبگیرد.آنچه تا دیروز غم محسوب میشد حالا دیگر غم بحساب نمیآید زیرا که از جانب محبوب بدست تو رسیده است و هرچه از دست محبوب میرسد نیکو و دوست داشتنی است،حتی اگر ظاهرا و در نگاه معمولی چنین بنظر نیاید.مشکلی که ما آدمها داریم اینستکه گمان میکنیم ملاک در شادی و خوشحالی ما رسیدن به موفقیتهای بیرونی است و در نتیجه براساس شرایط بیرونی دایما حال ما دگرگون میشود و طبیعی است که در چنین وضعی بیشتر اوقات ما با ناخوشی سپری میشود. اما اگر بتوانیم نگاه خود را به شادی و خوبی تغییر دهیم و آنرا در داشتن رضایت و آرامش و لذت درونی بدانیم آنگاه میتوان بجایی رسید که بدترین شرایط بیرونی هم حال خوش درون او را تغییر ندهد .والبته بپذیریم که شادی واقعی در همان احساس درونی است که آدمی دارد و گرنه اگر در درونت احساس رضایت نداسته باشی باغ و بوستان بیرون برایت زندان میشود. و بالعکس اگر این رضایت درونی باشد در زیر قطعات شمشیر هم از وجود تو نغمه شکر و شادی برمیخیزد!.....زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت...!

@namazesobh

"رهایی"بهتر است یا"وابستگی"؟!

عمده اتفاقی که در بندگی خدا رخ میدهد این است که آدمی از وابستگی به هرچه غیراوست رها و آزاد میشود به نحوی که بقول مشهور بنده احدی نیست! تصورش را بکنید که چنین حالتی چقدر روح و روان آدمی را آرام و شاد و پرتوان میسازد! زیرا در چنین حالتی هیچ دلیلی برای اندوه و نگرانی وجود ندارد چون همه این دلهره ها مربوط به ترس از دست دادن چیزی یا بدست نیاوردن چیز دیگری است که برای انسان "رها" همه اینها بی معناست.البته توجه به این نکته هم لازم است که همه این اتفاقات تنها وتنها در درون آدمی رخ میدهد! کسی گمان نکند که معنای عدم وابستگی کاهش فعالیتها و تلاشهای بیرونی است بلکه بالعکس در چنین حالتی فرد خستگی ناپذیر میشود چون به یک منبع انرژی بی انتها در درون خودش دست یافته است! او بیش از همه تلاش میکند و کمتر ازهمه احساس خستگی دارد! زیرا از کسی توقع تشکر ندارد! " دل" او به کرشمه وناز محبوبش خوش است که پرده های تاریک و ظلمانی را از مقابل دیدگانش برمیدارد:

عتاب یارپریچهره عاشقانه بکش

که یک کرشمه تلافی صدجفا بکند!

زملک تا ملکوتش حجاب بردارند

هرآنکه خدمت جام جهان نما بکند!

اللهم ارزقنا!

@namazesobh

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد